مازندران- فرامرز درخشنده : بعد از مدت ها دوری از جلسات شورای شهر حضور تازه ایی در یکشنبه شب در جلسه علنی شورای شهر ساری داشتم آن هم با آدم های تازه و جدید که از این جمع ،عده ایی هم شکم شان بزرگ شده بود وهم کنایه و نیش زبان شان به یکدیگر در این روزگار کسالت بار خنده آور ، لبخند روی لبان حاضرین می نشاند.
بحث وگفتمان های کوچه وبازاری و دست دیگری را به زور بالا بردن و ریش در گرو گذاشتن و قسم های حضرت عباسی و جمله معروف به خاطر من رای بده ،آن هم برای تصویب مصوباتی که قبلا در کمیسیون های تخصصی به شور گذاشته شده است هم در نوع خودش جالب و دیدنی بود!
وقتی به چهره های بعضی از این اعضاء نگاه می کردم آیا اینها همان کسانی بودند که شور وهیجانی در این شهر به راه انداخته بودند وهر کدام چه عکس های یادگاری با طرفدارانشان می گرفتند و چه آهنگ هایی از ستاد هایشان پخش می شد و بگوش می رسید و عکس های اتفاقی و گذری با بزرگان را برای خود افتخار و با ژست ها و فیگور های متفکرانه و کت وشلوارهای زرد و بنفش و آبی و سفید و سبز و با پیراهن های یقه باز و انگشترهای ریز و درشت و با شعارها و مقالات تخصصی که ما برای عمران و آبادی آمده ایم و فرشتگان نجات مردم ساری از معضلات هستیم؟
امروز اگر بخواهیم این عزیزان تفسیری نسبت به مقالات وانتشار ویژه نامه های خویش داشته باشند با آنها غریبه ای بیش نیستند و کمتر نسبت به آنچه از زبان آنها بیان می شد اطلاعاتی جامع دارند و این ندانستن ها ،داستان کپی پیست امروزی را در ذهن نقش می بندد.
چهره های رسانه ای و سایت های آن روزگار و تماشگر امروز گفتمان های تخصصی شورای شهر مزید بر این ادعا است و همین افراد خود را محبوب مردم ساری می پندارند و به قول عزیزی ،بعضی ها از این منتخبین اگر سری به میدان ساعت ساری بزنند و نیم ساعت در آن میدان باشند و با دوربین های مخفی و مدار بسته که این روزها مد شده ودر هر کوی و برزن است کنترل شوند که آیا 50 نفر از شهروندان اینها را می شناسند؟ حالا بر کرسی شورا نشسته و میخواهند کارستان کنند و تا امروز با جیب خالی و پز عالی شعارهایی بقول جوانان امروزی در حد تیم ملی میدهند .
در شهری که به جای کاشت درخت نارنج درخت های آهنی و سیمانی کاشته می شود و معلوم نیست در این شهر با توجه به رشد جمعیت ،سرانه فضای سبز چه مقدار پیش بینی شده است و با هر بارندگی اش شهر متحول می گردد ومثل اندکی از آدم هایش رنگ عوض می کند وتازگی هم جان آدم ها را می گیرد، در این نابسامانی عده ایی از این اعضا به دنبال تعویض ساختمان شورا هستند و اعتقاد دارند که کارشان آنقدر گسترش یافته که این ساختمان پاسخگو خیل عظیم مراجعه کنندگان نیست.
وقتی در این جلسه راه حل و راهکاری برای برون رفت از مشکلات موجود ارائه نمی گردد و وقتی مطرح می شود که حقوق کارگران به موقع پرداخت نمی شود و حتی 6 نفر از پاکترین آدم ها یعنی کارگران در حین وظیفه کاری جان خود را از دست داده اند و منتخبین که خود را کاندیدای تشکیلات کارگری می دانند و برگه حمایت خانه کارگر را برگ زرینی در زمان انتخابات می پندارند و به آن افتخار می کنند از کنار این مهم به سادگی میگ ذرند و حتی زحمت شناسایی و برنامه ایی برای دلجویی بازماندگان مد نظر قرار نمیگرد.
باید به این منتخبین گفت:نبود فکری مناسب برای جذب سرمایه گذار و نداشتن ایجاد بستر مناسب برای طرح های مشارکتی که می توان به مشارکت بانک ها در این دیار اشاره کرد و به جای این ور و اون ور پرسه زدن می شود خیلی راحت بانک های خصوصی را به مشارکت گرفت.
وقتی مردم ساری اینقدر نجیب و با فرهنگ هستند و دل برای شهر خود می سوزانند و بارها اعلام می شود مردم ساری هزینه استان را پرداخت می کنند می شود با چاپ اوراق مشارکت و فرهنگ سازی تا سقفی معین بداد کمبود بودجه مرکز استان رسید و اگربه مردم اعتماد شود می توان در این حوزه هم ورود پیدا کرد.
مدیریت شهری ساری باید دارای نگاهی کاملاً فنی و عالمانه و با خرد جمعی باشد؛ همچنین استفاده از کارشناسان خبره و بسیج تمام امکانات ملی و منطقهای باید در اولویت قرار گیرد.
باید برای شکوفایی ساری این مرکز مازندران سرسبز لابی هایی در سطح کشور کرد وآن چیزی در ورودی این شورا دیده می شود مرد کهن می خواد که در سیمای شورای چهارم ساری دیده نمی شود.
گرچه شاید زود باشد برای قضاوت ولی با اولین دیدار و سنجش و مقایسه با شورا های پیشین راه سختی در پیش است و این میدان عمل و بدور از شعارهای انتخاباتی است و همگان منتظرند ببیند چه اتفاق خارق العاده ای در ساری به وقوع خواهد پیوست .
خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار