کد خبر: 611155
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۳
راضیه کشاورز- يكي از بقاع متبركه در منطقه آران و بيدگل، آستانه محمد هلال از فرزندان علي بن ابيطالب است. اين بقعه در شمال غرب آران قرار گرفته و نزديكترين بناي تاريخي به اين آستان مسجد قاضي است.

بنای این امامزاده عظیم الشأن علیه السلام دارای گنبد با دو گلدسته کشی الوان زیبا و صحن های شمالس و جنوبی وسیع و ایوان های مرتفع و صفه و غرفه های گوناگون با حوضخانه وو سرداب و بادگیرهای قدیمی.

اصل بنای کنونی از دوره صفویه که بعدها چندین بار تجدید بناو مرمت گشته و با نقاشی های آب و رنگ تزیین یافته است. در ایوان صحن شمالی و بالای در ورودی به حرم امامزاده، لوحه ای از سنگ نوشته مرمر نصب شده که درباره ساخت این ساختمان است و بر روی در چوبی ورودی به بقعه از ایوان صحن شمالی کنده کاری شده است.

در عهد دولت پادشاه جمجمار ناصرالدین شاه قاجار وقف نمود. این در را نواب کامیاب محمد زمان میرزای قاجار به روضه متبرکه امامزاده واجب التعظیم محمد هلال بن علی فی شهر ذیحجه سنه 1265.

روی دماغه این در نیز نقره شده: "عمل استاد باقر ولد استاد حسین".

داخل حرم و ایوان و صحن های این امامزاده گروهی از علما و بزرگان منطقه ی آران مدفون شده ند که روی قبور هریک سنگ ها، تاریخ جداگانه ای جای گرفته است.

ساختمان این امامزاده دارای حوض خانه، حیاط یا مهمانسرا، آب انبار، کاروانسرا و بقعه و بارگاه است. قدیمی ترین بخش این بقعه حرم و ایوان شمالی است که مانند مجموعه مشهد اردهال مربوط به دوره سلجوقی است.

در كتاب تاريخي كاشان و نطنز آمده است: " ميان قرا، آران و بيدگل امامزاده‎اي به نام محمد هلال داراي گنبدي با دو گلدستي كاشي الوان زيبا و صحن‎هاي شمالي و جنوبي وسيع و ايوانهاي مرتفع و صفحه و غرفه‎هاي متعدد با حوضخانه و آب‎انبار و بادگيرهاي قديمي است. اصل بناي كنوني از دوره صفوي است كه بعدها چندين بار مرمت شده و با نقاشيهاي زيبا و آب و رنگ تزئين يافته است."

در خصوص معرفی جناب محمد هلال، فرزند امام علی(ع) باید گفت که ایشان در روز آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان سال 14 قمری در مدینه منوره متولد گردید.

امیرالمؤمنین (ع) برای ادای نماز مغرب به مسجد رفته بود که قنبر، غلام آن حضرت، خبر ولادت این نوزاد را به مولایش داد. حضرت با شنیدن این خبر خوشحال گردید و برای ادای شکر این نعمت به آسمان نگاه کرد، چون چشمش به هلال ماه رمضان افتاد، فرمود: " هذا هلال وجهه " این نوزاد، رویش چون ماه است به همین مناسبت او را محمد هلال نام گذاشت و از آن پس بود که به هلال علی شهرت یافت.

حضرت محمد هلال بن علی(ع) از فرزندان بلافصل امیرالمؤمنین علی(ع) است. مادر او امامه دختر ابی العاص و زینب دختر رسول خدا(ص) میباشد. امامه بعد از حضرت فاطمه(سلام الله علیها ) و بنابر وصیت او به عقد حضرت علی(ع) درمی آید. بنابراین حضرت محمد هلال که در برخی تذکره ها محمد اوسط هم آمده از طرف پدر، فرزند علی(ع) و از طرف مادر با دو واسطه به رسول خدا(ص) میرسد.

تولد آن حضرت در شب اول ماه مبارک رمضان سال 14 هـ.ق و وفاتش در یکی از شبهای آخر رمضان سال 64 هـ.ق است.

از شرح حال او تا واقعه کربلا چیزی در دست نیست و آنچه که در کتب و تذکره ها آمده است این است که هلال علی با برادرش عون در طائف یا شام به سر می بردند که خبر واقعه عاشورا به آنها می رسد با شنیدن این فاجعه دردناک قرار از کف داده و بیهوش می شوند، پس از به هوش آمدن به گریه و عزاداری مشغول می گردند.

آنها پس از چند روز راه مکه را در پیش می گیرند و با طی دو منزل راه، از رفتن به مکه منصرف شده و عزم سفر به یمن را می نمایند پس از ساعتی استراحت در آن منزل، از رفتن به یمن نیز پشیمان می گردند و به سوی خراسان حرکت می کنند، با ورودشان به طوس دوستان و شیعیان با خبر شده و به گردشان جمع می شوند.

حاکم وقت خراسان قیس بن مرّه که از حضور آنان و اجتماع یاران به دور ایشان اطلاع می یابد در هراس و وحشت می افتد و برای مقابله با آنها لشگری بزرگ آماده می کند. عون بن علی و هلال بن علی نیز یاران و شیعیان را فرا خوانده و در خارج شهر دو لشگر به جنگ می پردازند در این نبرد از هر طرف عده ای کشته، زخمی و جمعی می گریزند و عون علی هم به شهادت می رسد.

محمد هلال که از شهادت برادر خبردار می شود شبانه با یاران و شیعیان وداع نموده و با آنکه زخمهای زیادی در بدن دارد با کشتن عده ای از مخالفین و مزاحمین از خراسان به سوی شهرهای مرکزی ایران حرکت می کند در بین راه و منزلهایی که به استراحت می پردازد هر کس او را با آن جمال و قیافه جذاب می بیند، شیفته او می شود و از حسب و نسبش سؤال می نماید و او هم در جواب بعضی، خود را معرفی و به بعضی دیگر به عنوان رهگذر و تاجر معرفی می نماید.

با پیمودن راه به مدت چند شب و روز به حوالی قم می رسد از کشاورزانی که در بیرون شهر قم مشغول کار بودند اوضاع شهر را می پرسد و آنها در جواب می گویند که مردم قم چند روزی است که در مصیبت شهادت امام حسین(ع) و یاران او عزادارند و از طرف دیگر محمد اشعث به خاطر شیعه بودن اهالی قم قصد حمله به آنجا را دارد.

هلال علی قدری تأمل نموده و متعجب می شود تا آنکه تصمیم سفر به کاشان را میگیرد و در قریه ای از قراء کاشان در آن زمان بنام نوش آباد وارد می شود و سپس به طرف آران حرکت می کند.

نزدیک غروب آفتاب به مزرعهای که پشت حصار و باروی آران است، می رسد، از زارعانی که آنجا مشغول کار بودند اسم مزرعه را سؤال میکند، کشاورزان پاسخ میدهند که اسم مزرعه " آرام دشت" است، آنان با دیدن جمال جذاب او متعجب و متحیر میگردند.

پیرمردی از میان آنها که یعقوب نام داشت و کهن سال بود نزدیک آمده و با سلام نام و نشان او را می پرسد. محمد هلال در ابتدا از معرفی خودداری میکند ولی بعد با اصرار بابایعقوب خود را از فرزندان علی(ع) معرفی میکند، یعقوب و همراهان که از شیعیان و دوستداران پیامبر و آل او بودند با شنیدن نام و انتساب او به علی(ع) خود را به دست و پایش انداخته و با شوق و خوشحالی او را به همراه خود به داخل قلعه میبرند. زخمهای او را مرهم نهاده و زیرزمینی را که آب جاری در آن می گذشت و جای مطلوبی بود برای او مهیا مینمایند.

محمد هلال پس از ساعتی توقف به یعقوب و پسرانش میگوید که من از جایی که حرکت کرده و آمده ام تا اینجا، یک لحظه آرام نگرفته ام، اما در این مکان آرامش یافتم. یعقوب و پسران همگی در خدمت آن جناب بودند و دوستان و شیعیان هم با او ملاقات می نمودند.

محمد هلال مدت سه سال در آن زیرزمین ساکن بود و به عبادت، نصیحت و موعظه دوستان و شیعیان می پردازد. پس از آن مدت، شب جمعه ای از شبهای ماه مبارک رمضان پس از احیاء و ادای نماز صبح، پیامبر(ص) و علی و فاطمه و حسین(علیهم السلام ) و برادرش عون را در خواب میبیند که پیامبر او را مورد خطاب قرار میدهد: فرزندم! مدتی است که انتظار تو را می کشیم، این سیب برای توست، جهد کن که فردا شب با این سیب افطار نمایی و نزد ما باشی.

هلال علی روز بعد آنچه را در خواب دیده بود برای یعقوب و فرزندانش نقل کرده و میگوید که من بیش از امروز مهمان شما نخواهم بود و امشب از دنیا میروم. سپس با یاران وداع نمود و سفارش و توصیههای لازم را مینماید از جمله وصیتهایش این است که " مرا در همین مکان دفن کنید". شب فرا میرسد برای مرتبه دوم با یاران وداع میکند و بعد از آن نماز را به جماعت میخوانند، پس از ادای نماز، آن جناب سر به سجده میگذارد و ساعتی بعد روح او به ملکوت پرواز میکند و به جوار آباء و اجداد طاهرینش می پیوندد. یعقوب و پسرانش پیکر مطهر او را پس از انجام غسل و کفن و نماز در همان مکانی که وصیت نموده بود به خاک می سپارند.

امروزه مدفن او بوسه گاه هزاران عاشق و دلباخته اهل بیت (علیهم السلام ) است که از گوشه و کنار میهن اسلامیمان و دیگر کشورهای مسلمان به زیارتش مشرف می شوند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
امیر حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
1
0
محمد اوسط هیچ ربطی به محمد هلال ندارد.طبق گفته های علما محمد اوسط در جوشقان کاشان دفن هستند.اگه شما به موزه ی حرم شاه عبدالعظیم تهران مراجعه کنید در آنجا هم گفته اند محمد اوسط یکی است و در جوشقان کاشان دفن هستند.

#محمد هلال محمد اوسط نیست
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار