کشتیهای زیادی در جهان پهناور دریاها حرکت میکنند؛ از نفتکشهای غولپیکر تا ناوگان حمل کالا، اما گاه یک کشتی کوچک با بار اندک غذا، شیرخشک و دارو، انسانیت را در تقابل با سیاهی نکبت قرار میدهد. کشتی «حنظله» یکی از همان کشتیهاست که نه نفت دارد و نه سلاح، اما در مقابل رژیم سراسر نکبت و نحس عصر حاضر، یعنی رژیمموقتصهیونیستی قرار گرفته است. صبح دیروز وحوش رژیم موقت صهیونیستی در اقدامی هماهنگ و حسابشده، کشتی حنظله را در آبهای بینالمللی متوقف و توقیف کردند؛ کشتیای حامل ۲۱فعال صلح از ۱۲کشور، شامل نمایندگان پارلمان، چهرههای رسانهای، هنرمندان، فعالان محیط زیست و کنشگران مدنی. مأموریت این کشتی شکستن محاصره اقتصادی، سیاسی و انسانی نوار غزه بود که زندگی صاحبان سرزمین تاریخی فلسطین را در چشمان نابینای نهادهای به اصطلاح بینالمللی به گروگان گرفته است. بعید نیست مدعیان دموکراسی! با این پرسش روبهرو شوند که چرا رژیمصهیونیستی از ورود چند جعبه دارو، آب آشامیدنی و شیرخشک برای کودکان آواره واهمه دارد؟ این رژیم جرئت پاسخ به این پرسش را نخواهد داشت، چه آنکه زیست سراسر شرِ رژیم کودککش صهیونیستی بر اساس خشونت و خونریزی بنا شده است.
در دنیای مثلاً روابط بینالملل! محاصره اقتصادی بهعنوان ابزاری سیاسی برای اعمال فشار بر دولتها و گروهها استفاده میشود، اما در مورد غزه، این محاصره به ساختاری تبدیل شده که اقتصاد را به ابزاری برای تحمیل گرسنگی برای نسلکشی یک ملت بدل کرده است. غزه نه تنها تحت محاصره دریایی است، بلکه زمینی و هوایی نیز در حلقه وحوش صهیونی، این سگ نگهبان امریکا در منطقه غرب آسیا قرار گرفته است. کشتیهایی مانند حنظله، در حکم قایقهای نجاتی هستند که در دریای بیتفاوتی جامعه بینالمللی ظاهر میشوند، اما همین نشانههای کوچک از انسانیت یک جهان نیز از سوی انساننماها زیر چکمههای آغشته به خون و جنایت له میشود. کشتی حنظله ۲۲ تیر ۱۴۰۴ از بندر سیراکوزا در جنوب ایتالیا حرکت کرد. مسیر آن نمادین بود، اما هدفش کاملاً واقعی؛ رساندن کمکهای ضروری به نوار غزه؛ جایی که امروز شاهد بزرگترین بحران انسانی قرن است. ماجرای حنظله، نخستین مواجهه بشری با سد دریایی اسرائیل نیست. در دو دهه گذشته، دهها کشتی از سراسر جهان برای شکستن محاصره به راه افتادهاند. از «المروه» در سال۲۰۰۸ تا «ماوی مرمره» در سال۲۰۱۰ که به فاجعه خونین منجر شد و ۱۰ فعال ترکیهای جان باختند. کشتیهایی، چون «راشل کوری»، «ماریان»، «مادلین» و «کانشنس» (وجدان) هر کدام حامل روایتی از ایستادگی و در عین حال، خشونت رسمی، توقیف و بازداشت بودهاند، اما وجه اشتراک همه این مأموریتها، تأکید بر حقوق به اصطلاح بشر! و مثلاً حق ملتها! برای دسترسی به کمکهای بشردوستانه است، اما در دنیایی که نهادهای آن برای تحمیل هژمونی نظام سلطه برساخته شده است، هرگز نباید «ترهاتی» از قبیل حقوق بشر را پذیرفت، دلیل: تجربه!
کشتیهایی که در آبهای بینالمللی حرکت میکنند، باید از مصونیت کامل برخوردار باشند، مگر آنکه حامل تسلیحات یا درگیر دزدی دریایی باشند. کشتی حنظله، نهتنها صلحطلب بود، بلکه عملاً با وجود اعلام قبلی و شفاف، حامل کمکهای انساندوستانه تأییدشده بود، با این حال باند تبهکار صهیونی مشابه آنچه در مورد کشتی مادلین در خرداد امسال اتفاق افتاد- بدون هیچگونه هشدار رسمی، با استفاده از وحوش تربیتشده! این کشتی را متوقف کرد. ماجراهای حنظله و همقطارانش، آزمونی برای افکار عمومی جهانی است. در عصر رسانههای اجتماعی، روایتها دیگر تنها در اختیار دولتمردان نیست. صدای فعالان، ویدئوهای لحظهبهلحظه از تهدید پهپادها و پیامهای اضطراری از درون کشتی، همگی افکار عمومی جهانی را در برابر پرسشی بنیادی قرار میدهند: اگر یک کشتی حامل کمک برای کودکان گرسنه نیز نباید از مانع محاصره عبور کند، پس چه امیدی به حقوق بشر باقی میماند؟ البته هم که چنین امیدی نیست چراکه توقیف کشتیهایی مانند حنظله، تنها یک عملیات نظامی نیست، بلکه بخشی از سیاستی گسترده برای مدیریت بحران انسانی در چارچوب اهداف سیاسی و امنیتی است، البته که کشتی حنظله یک خطر نمادین بزرگ برای شبکه جهانی صیهونیستی است چراکه نشان میدهد بشریت هنوز زنده است.
در بحبوحه چنین فاجعه انسانیای، وقتی جهان فریاد مظلومیت فلسطین را میشنود، برخی کشورهایی که خود را بخشی از جهان اسلام میدانند، در عمل شریک اقتصادی مستقیم یا غیرمستقیم رژیمی شدهاند که با بمباران، گرسنگی و محاصره، مردم غزه را به مرز نابودی کشانده است، اینجاست که «شریان اقتصادی» معنا مییابد؛ شریانی که اگر قطع شود، فشار بر رژیم وحشی صهیونی واقعی میشود، اما تاکنون نهتنها قطع نشده، بلکه با قراردادهای اقتصادی، صادرات کالا و حتی انتقال انرژی تقویت شده است. نقطه اوج این ریاکاری، اظهارات صریح نماینده پارلمان ترکیه است که مثل پتکی بر وجدان جهان اسلام فرود آمد، او اعتراف کرد: «ما به اوکراین سلاح میدهیم، اما برای غزه فقط دعا میکنیم. خلبانانی که غزه را بمباران میکنند، در قونیه آموزش دیدهاند. سوخت جتهای اسرائیلی از بندر اسکندرون ارسال میشود. غذای سربازان اسرائیلی از آلانیا تأمین میشود و آب آنها از ماناوگات میآید، حتی سلاحهایی که در دست آنهاست، از مسیر غیرمستقیم از طریق ترکیه تأمین میشود.» این اعتراف، نه صرفاً رسوایی برای آنکارا، بلکه آیینهای در برابر برخی دولتهای اسلامی است که در ظاهر از فلسطین حمایت میکنند، اما در عمل به اقتصاد رژیم موقت صهیونیستی، حیات میبخشند. چه آنهایی که روابط دیپلماتیک برقرار کردهاند و چه آنهایی که پشتپرده تجارت میکنند. اگر کشوری با دولت مثلاً اسلامی، حاضر نیست مبادلات تجاری با رژیم کودککش صهیونیستی را متوقف کند، چگونه میتوان از آن انتظار داشت که از محاصره غزه جلوگیری کند؟ اگر یک دولت اسلامی تجارت آزاد با رژیمی دارد که کودکان را به مرگ تدریجی محکوم کرده است، آیا جز شراکت در جنایت، نام دیگری دارد؟ اقتصاد تنها با نفت و دلار تعریف نمیشود. اقتصاد، ابزار فشار یا نجات است. همانطور که قطع صادرات نفت در دهه۷۰میلادی، غرب را به زانو درآورد، امروز نیز میتوان با تحریم راهبردی، فشارهای واقعی ایجاد کرد، اما بسیاری از دولتهای اسلامی، ترجیح دادهاند سکوت یا فقط با «دعا» همراهی کنند!
توقف کشتی حنظله باز هم ثابت کرد دنیا با یک رژیم وحشی و ماشین کشتار تمامعیار با تخصص هدف گرفتن کودکان، زنان و غیرنظامیان است؛ رژیمی که خانه را با ساکنانش منفجر میکند، مدرسه را با دانشآموزانش، بیمارستان را با مجروحانش. این فقط جنگ نیست، این قتلعام حسابشده است و بدتر از آن، همراهی بیصدای برخی دولتهاست. چه تفاوتی دارد؟ کسی که سلاح میفروشد، سوخت میفرستد یا حتی فقط سکوت میکند، در این جنایت شریک است. هر لیتر بنزینی که به جنگنده صهیونی میرسد، حکم صدور قتلنامه برای یک کودک را دارد. علاج جنایات رژیم موقت صهیونیستی، پایان دادن به موجودیت اشغالگر، نژادپرست و کودککش آن است؛ رژیمی که بر پایه خون، محاصره و نسلکشی بنا شده است، اصلاحپذیر نیست، باید از ریشه برچیده شود.