در چهار دهه اخیر، در برابر پارادایم انقلاب اسلامی گفتمانهای متضادی حول مفهوم «تغییر پارادایمی» در مدیریت کشور شکل گرفته است که درپی تحول در مبانی نظام و انعطاف در برابر غرب است. این نوشتار به بررسی ریشهها و پیامدهای این دو نگاه میپردازد.
۱. پارادایم انقلاب اسلامی، موفق، اما مورد خیانت
الگوواره (پارادایم) انقلاب اسلامی با سه اصل «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به الگویی بینظیر در جهان تبدیل شده که در برابر شرق و غرب ایستاده است. اما در طول سالها، برخی مدیران بهجای تقویت این مدل، به ترویج اقتصاد نئولیبرال و وابستگی (به عنوان مبانی الگوواره تسلیم و سازش با نظام سلطه) پرداختند.
نامهایی مانند عباس آخوندی، موسی غنینژاد، فرهاد و مسعود نیلی، ولیالله سیف، در زمره ۱۸۰ اقتصاددان، اقتصادخوان و اقتصادنادانی هستند که با نظریههای غربمحور، زلف اقتصاد ایران را به تحریم، تورم و وابستگی گره زده و موجب تحمیل خسارات مادی و معنوی جبران ناپذیر به کشور شدهاند. امروز همین افراد و همین تفکر (که اکثریت آنان هیچ سررشتهای در اقتصاد ندارند) از «تغییر پارادایم» سخن میگویند، اما مقصودشان از تغییر، تسلیم در برابر امریکا، تغییر قانون اساسی و عبور از نظام است.
۲. تغییر پارادایم یا تسلیم پارادایمی؟
گفتمان «تغییر پارادایم» حداقل سه مؤلفه و خطر اصلی دارد:
- بیاعتمادی به توان داخلی و اعتماد به امریکا بهعنوان «تنها راه حل» مشکلات.
- تمرکز صرف بر رفع تحریمها (به جای تمرکز بر خنثیسازی تحریمها) بدون محاسبه هزینههای سنگین اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و امثال آن.
- پذیرش ذلت از طریق عقبنشینی در برنامههای هستهای، موشکی و منطقهای و تکمیل جورچین تسلیمسازی کشور.
تاریخ نشان داده این راهبرد نهتنها هیچگاه کارساز نبوده، بلکه هر بار دشمن را جریتر و مصممتر به تشدید فشارها کرده است. برجام خسارت محض نمونه آشکار این شکست است، توافقی که با امتیازهای سنگین همراه شد، اما امریکا حتی به تعهدات حداقلی خود هم پایبند نماند.
۳. جنگ ۱۲ روزه، آزمون نهایی موفقیت پارادایم انقلاب اسلامی در برابر پارادایم سازش با غرب است:
- الگوی مقاومت با پاسخ قاطع نظامی و دیپلماتیک (و پشیمان کننده) به تجاوز ائتلاف غربی- صهیونی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علاوه بر اثبات کارآمدی پارادایم انقلاب اسلامی، ثابت کرد تنها زبانی که دشمن میفهمد، زبان قدرت است و این نقطه اوج موفقیت الگوواره انقلاب اسلامی است.
- تعجب برانگیز است که مروجان نسخه تغییر پارادایم (تسلیمطلبان) در نقطه اوج کارآمدی پارادایم انقلاب اسلامی و اتحاد ملی و انسجام اجتماعی (که سبب خنثیسازی توطئه براندازی نظام جمهوری اسلامی شد) دستپاچه شده و در راستای تکمیل جدول دشمن سراسیمه بیانیه تغییر پارادایم و تسلیم شدن نوشته و همچنان بر مذاکره با امریکا اصرار میورزند، گویی شهادت فرماندهان و دانشمندان هستهای، نشانهای از حسن نیت غرب بوده است! دور از ذهن نیست که این تفکر از آن سوی مرزها هدایت و مدیریت شده باشد.
پیروزی الهی جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه نشان داد در تقابل با مروجان نسخه «تغییر پارادایم»، راه نجات کشور، تحقق «الگوواره تغییر» (حذف غربگرایان از سپهر مدیریت کشور) است، نه «تغییر پارادایم» و تسلیم در برابر فشارها. تحقق «الگوواره تغییر» مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب، ایران را مانند حوزههای امنیتی و دفاعی از بن بستهای اقتصادی نجات داده و تحقق موارد زیر را در پی خواهد داشت:
- حاکمیت گفتمان مقاومت در اقتصاد، سیاست و فرهنگ.
- پاکسازی ساختارها از عناصر وابسته، مرعوب یا مجذوب غرب.
- تقویت اقتصاد درونزا و برون گرا بهجای تبعیت از الگوهای اقتصادی مهندسی شده و فسادخیز غربی.
- افزایش قدرت بازدارندگی و تاب آوری کشور.
- ارتقاء توان معیشتی خانوار و افزایش نشاط اجتماعی، ارامش و امید ملی و اعتماد به نظام.
۴. نقشه دشمن: تغییر پارادایم، نه جنگ نظامی:
جالب اینجاست که دشمن هم مانند مروجان «تغییر پارادایم» دریافته که کلید شکست ایران، تغییر الگو و پارادایم حاکم است، نه حمله نظامی. اما ملت ایران فهمیده که «پارادایم تغییر» (اصلاح مدیریتی) تنها راه نجات کشور است، نه «تغییر پارادایم» (تسلیم در برابر غرب).
حالا وقت آن است که بهجای پذیرش گفتمان شکست خوردگان، الگوی امام خمینی (ره) و شهید سلیمانی را احیا کنیم، الگویی که ثابت کرد «قدرت، استقلال و مقاومت» تنها راه بقای ایران است.