جوان آنلاین: در شرایطی که تحلیلگران بینالمللی قدرت نظامی را غالباً متعارض با صلح میدانند، رهبر انقلاب اسلامی با نگاهی متفاوت، قدرت ایران را نه تهدیدی برای صلح، بلکه ابزاری برای تثبیت و تحقق آن میدانند. ایشان در دیدار اخیر با معلمان تأکید کردند: «به کوری چشم دشمنان، هر روز بر قدرت خودمان اضافه خواهیم کرد چراکه از قدرت میشود برای صلح استفاده کرد»، این سخن، صرفاً یک موضع سیاسی نیست، بلکه بازتابی از یک پارادایم بدیل در سیاست خارجی ایران است که در آن، قدرت ملی در خدمت ثبات و صلح منطقهای قرار میگیرد. تجربه تاریخی و میدانداری ایران در تحولات منطقهای نشان داده است قدرت در صورتی که عقلانی، بومی و مستقل باشد، میتواند ضامن صلح پایدار باشد، نه عامل بحرانآفرینی.
در نظام بینالملل، اغلب «قدرت» و «صلح» را در تقابل باهم میدانند، گویی توسعه قدرت الزاماً به جنگ منجر میشود و صلح تنها در خلأ قدرت قابل تحقق است، اما در منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی، این دو نه تنها قابل جمع هستند، بلکه قدرت، پیشنیاز صلح پایدار تلقی میشود.
تأکید ایشان در اینباره، تبلور راهبردی است که جمهوری اسلامی بر اساس آن، الگویی متفاوت از صلح را ارائه میدهد؛ صلحی که از مسیر اقتدار ملی و حضور مشروع در میدان حاصل میشود، نه از موضع ضعف یا امتیازدهی.
حضور فعال ایران در تحولات منطقه- از مبارزه با تروریسم تا حمایت از دولتهای مشروع و بازدارندگی در برابر رژیمهای متخاصم- نمونهای عینی از عملیاتیشدن این راهبرد صلحمحور است. در ادامه، به بررسی ابعاد گوناگون این راهبرد و مصادیق عینی آن در معادلات ژئوپلتیکی غرب آسیا میپردازیم.
۱. صلح در سایه مهار تهدیدات
یکی از کارکردهای اصلی قدرت در نظام بینالملل، ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدهای بالفعل است. ایران با توسعه مؤلفههای گوناگون قدرت- از موشکهای نقطهزن و پهپادهای رزمی تا توانمندیهای سایبری و دریایی- توانسته تهدیدات خارجی را در لایههای دوردست مهار کند. پاسخ موشکی به پایگاه امریکایی عینالاسد، هدف قرار دادن مقرهای تروریستی در شمال عراق و عملیاتهای وعدهصادق علیه رژیمصهیونیستی، نمونههایی گویا از این بازدارندگی هوشمندانه هستند که مانع گسترش بیثباتی در مرزهای ایران و منطقه شدهاند. این نوع بازدارندگی فعال، نهتنها صلح داخلی را حفظ کرده بلکه مانع وقوع جنگهای فرسایشی در مرزهای کشور شده و صلح را برای ملتهای منطقه به ارمغان آورده است.
۲. مهار بیثباتسازان منطقهای
بخش بزرگی از ناامنیهای منطقه غرب آسیا ناشی از دخالت بازیگران فرامنطقهای و حمایت آنها از گروههای تکفیری و دولتهای دستنشانده است. جمهوری اسلامی ایران، با اتکا بر قدرت منطقهای خود، نقش کلیدی در مهار این تهدیدات ایفا کرده است. مقابله با تروریستهای تکفیری و مشارکت گسترده در نابودی داعش شاهد گواه آن است که قدرت ایران، نه توسعهطلبانه بلکه صلحآفرین بوده است. به عبارت دیگر، حضور ایران، نه به عنوان یک قدرت توسعهطلب، بلکه بهعنوان یک بازیگر مسئولیتپذیر، مانع گسترش بحرانهای زنجیرهای در منطقه شده است.
۳. تضمین امنیت انرژی و ثبات در خلیجفارس
خلیجفارس و تنگه هرمز از حیاتیترین گذرگاههای انرژی جهان هستند. ایران بارها اعلام کرده است امنیت این مسیر را در صورت عدممداخله خارجی تضمین میکند. توان دریایی جمهوری اسلامی، نه تهدیدی برای جهان بلکه عامل تعادل در برابر زورگوییهایی است که میتوانند مسیر انرژی را به ابزار فشار سیاسی بدل کنند. در واقع، اگر قدرت ایران در خدمت امنیت منطقه نبود، چپاولگران ثبات منطقه را نشانه میگرفتند تا منافع سرشار از ناامنی را نصیب خود کنند، کمااینکه مشروعیتبخشی به رژیمصهیونیستی نیز تلاشی در همین راستاست.
۴. «استقلال علمی- دفاعی» قدرتی برای خوداتکایی، نه سلطهطلبی
برخلاف بسیاری از مدلهای قدرتسازی غربی که بر مداخله نظامی و نفوذ سیاسی در کشورهای دیگر بنا شده، جمهوری اسلامی مسیر اقتدار را بر پایه خودکفایی علمی، دفاعی و استقلال راهبردی تعریف کرده و هرگز در دام تحریمها و تهدیدهای ناشی از آن نیفتاده است. از توسعه سامانههای موشکی و پهپادهای هوشمند گرفته تا پدافند چندلایه و جنگافزارهای الکترونیک در ایران گواهی است بر قدرتی که برای دفاع از صلح، نه تهدید آن طراحی شده است.
نقشه راه آینده بر مبنای خروج قدرتهای بیگانه
تحولات میدانی و دیپلماتیک سالهای اخیر نشان میدهد هرگاه بازیگران بومی توانستهاند با اتکا بر قدرت ملی و انسجام داخلی، میدان را در دست بگیرند، مسیر دستیابی به صلح هموارتر شده است. اخراج تروریستها و نیروهای بیگانه از بخشهای مختلف منطقه غرب آسیا را میتوان به عنوان نتیجه بسیار درخشان و مشهود این مسئله یاد کرد، از همین رو تعجبی ندارد در شرایط فعلی که پروژه خاورمیانه بزرگ شکستخورده و ایالاتمتحده و غده سرطانی منطقه در میدان نبرد بازنده رزمندگان محور مقاومت شدهاند، درصدد هستند با مداخله در امور کشورهای حاشیه خلیجفارس، خروج خود از منطقه را به تأخیر بیندازند و کماکان به تأمین منافع استراتژیک خود بیندیشند؛ فرصتی که متأسفانه از سوی برخی کشورهای عربی در اختیار رئیسجمهور امریکا گذاشته شد.
سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب از ابعاد پنهان و بحرانساز حضور امریکا در منطقه پرده برداشت تا برای ملتهای منطقه مسجل شود که امنیت پایدار، تنها در گرو خروج قدرتهای خارجی و بازسازی نظم منطقهای با اتکا بر ظرفیتهای بومی ممکن است.
امریکاییها هیچگاه در اندیشه برقراری صلح و امنیت نبودهاند، کمااینکه سود سرشار از فروش تسلیحات ریشه در همین تفکر دارد و در همین راستا بود که رئیسجمهور امریکا با فریبکاری ژست توافق با جمهوری اسلامی ایران را گرفت تا با پروژه ایرانهراسی، جمهوری اسلامی را تهدیدی برای همسایگان معرفی کند؛ پروژهای که با درایت و پاسخ قاطع رهبری خنثی شد.
مخلص کلام اینکه مقام معظم رهبری با تأکید بر این اصل که «قدرت میتواند ابزار صلح باشد» مبنایی نظری و راهبردی را برای نقشآفرینی فعال ایران در تحولات منطقهای ارائه کردند، آن هم در مقطعی از تحولات که دستیابی به صلح بیشتر یک شعار دیپلماتیک فریبکارانه برای انتفاع از ظرفیتهای کشورهاست تا یک واقعیت عینی، بنابراین جمهوری اسلامی ایران با حضور پرقدرت در میدان و میز مذاکره راهبردی را در پیش گرفته است تا بر مبنای آن اقتدار عقلانی، حضور بومی و بازدارندگی فعال خود را تقویت کند و از این مسیر صلحی پایدار را برای منطقه رقم بزند و زمینه خروج همیشگی قدرت فرامنطقهای را از منطقه استراتژیک غرب آسیا تسریع بخشد و از سیاستهای متناقضی که به تشدید بحرانها و جنگافروزی میانجامد، پردهبرداری کند.