جوان آنلاین: سارق سابقهدار مبتلا به بیماری ایدز که در پوشش مأمور، اموال توریستها را سرقت میکرد در آخرین سرقت زمانی که در حال بازرسی بدنی از طعمهای بود، به دام افتاد.
چندی قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از مرد مأمورنمایی به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد.
وی به مأموران گفت: «من توریست و اهل یکی از کشورهای همسایه ایران هستم. چند روز قبل به ایران آمدم؛ ابتدا از تهرانگردی شروع کردم تا اینکه ساعتی قبل به میدان آزادی رفتم. در آنجا تصمیم گرفتم با دوربین تلفن همراهم از خودم چند عکس بگیرم که مرد جوانی به من نزدیک شد. او دوربین به گردن داشت و ادعا کرد عکاس حرفهای است و خواست از من عکس بگیرد. چند عکس از من گرفت و پس از گفتوگوی کوتاهی، کلت کمری و بیسیمی به من نشان داد و خودش را پلیس مخفی معرفی کرد.»
بازرسی بدنی
شاکی ادامه داد: «او مدعی شد من خلافکارم و گزارش شده همراه خودم موادمخدر به ایران آوردهام، به همین دلیل تحت تعقیب پلیس هستم و باید مرا بازرسی بدنی کند. از آنجایی که بیسیم و کلت کمری داشت به او اعتماد کردم. مرد جوان گوشی تلفن همراهم و مقداری دلار را که همراه داشتم، از من گرفت و گفت برای تحویل آن به کلانتری بروم. او مرا با اسلحه تهدید کرد و من هم ترسیدم و بعد هم از آنجا دور شد، اما فهمیدم او سارق مأمورنما بوده و اموال مرا سرقت کرده است.»
سرقتهای سریالی
با شکایت توریست جوان، دستگیری مرد مأمورنما در دستور کار مأموران پلیس تهران قرار گرفت. مأموران همزمان با شکایتهای سریالی از سوی توریستها و اتباع روبهرو شدند. بررسی و گفتههای شاکیان حکایت از آن داشت سارق مرد جوان دوربین به دستی است که خودش را در مراکز دیدنی و تاریخی به توریستها نزدیک میکند. وی پس از اینکه مطمئن میشود طعمهاش خارجی است، خودش را مأمور مخفی معرفی میکند و مدعی میشود آنها موادمخدر همراه دارند و از این طریق اموال آنها را سرقت میکند.
آخرین سرقت
در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده میشد، چهره فرضی متهم با کمک شاکیان به دست آمد و مأموران با گشتزنی در مکانهایی که احتمال میدادند مرد مأمورنما قصد اجرای نقشهاش را داشته باشد در تلاش بودند تا او را دستگیر کنند. سرانجام مأموران چند روز قبل هنگام گشتزنی با شکایت دو توریست روبهرو شدند. توریستها اعلام کردند در دام سارق مأمورنمایی گرفتار شدهاند و سارق هم دو دستگاه تلفن همراه گرانقیمت و چندصد دلار آنها را سرقت کرده است. پس از شکایت دو توریست، مأموران با طرح مهار محل اقدام به گشتزنی کردند و لحظاتی بعد مردی را مشاهده کردند که شباهت زیادی به متهم داشت و در حال بازرسی بدنی فردی بود. مأموران بلافاصله وارد عمل شدند و متهم را سر بزنگاه به دام انداختند و پس از کشف مقداری اموال مسروقه، وی را به اداره پلیس منتقل کردند.
متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی به شیوه مأمورنما اعتراف کرد. تحقیقات از متهم سابقهدار ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
ایده دوران سربازی
متهم مرد ۴۰ سالهای به نام تورج است که چندین سابقه محکومیت و زندان در پروندهاش ثبت شده است. وی که به تازگی متوجه شده ایدز دارد، مدعی است سرقت به شیوه مأمورنما را از دوران سربازی به یادگار دارد.
تورج سابقه داری؟
بله، چند باری دستگیر شده و به زندان رفتهام.
ایده سرقت از توریست چطور به ذهنت رسید؟
این یادگاری دوران سربازیام است. در دوران سربازی دوست همخدمتی داشتم که با لباس مأمور و لباس سربازی از افرادی که برای کار و تفریح به تهران آمده بودند، اموالشان را سرقت میکرد. او خودش را مأمور معرفی میکرد و به بهانه اینکه آنها خلافکار هستند در بازرسی بدنی اموال آنها را سرقت میکرد. وقتی سربازیم تمام شد، وسوسه شدم به این شیوه سرقت کنم و سرقتهایم را ادامه دادم. البته آن زمان از افراد شهرستانی که به تهران آمده بودند، سرقت میکردم، اما خیلی زود دستگیر و به ۱۲ سال حبس هم محکوم شدم.
۱۲ سال زندان بودی؟
پنج سال حبس کشیدم و آن زمان ۳۰۰ هزار تومان ردمال کردم و آزاد شدم.
برایت عبرت نشد؟
واقعیتش عبرت گرفتم و توبه هم کردم و بعد به دنبال کار حلال رفتم. مدتی به عنوان نیروی خدماتی در جاهای مختلف کار کردم، اما دوستی با افراد ناباب باعث شد معتاد شوم. هزینه موادم زیاد شد و دوباره وارد جرگه خلافکاران شدم، اما اینبار سرقت لوازم داخل خودرو و کیفقاپی میکردم که چند باری دستگیر و روانه زندان شدم. آخرین بار که آزاد شدم، تصمیم گرفتم شیوه اولیهام را ادامه دهم.
اما اینبار از توریستها سرقت میکردی؟
بله، اینبار تصمیم گرفتم فقط از توریستها و اتباع سرقت کنم، چون میدانستم سرقت از آنها راحتتر است و پول بیشتری گیرم میآید.
از کجا میدانستی؟
تصور میکردم آنها به زودی از ایران خارج میشوند و شکایت نمیکنند. از طرفی به زبان خارجی هم مسلط هستم و خودم را به عنوان عکاس به آنها نزدیک میکردم و از آنها عکس میگرفتم. بعد میگفتم مأمور مخفی هستم و گزارش شده شما خلافکار هستی و کارت جعلی همراه با اسلحه و بیسیم که البته آنها هم تقلبی بودند به آنها نشان میدادم و آنها هم اعتماد میکردند و اجازه میدادند آنها را بازرسی بدنی کنم. معمولاً تلفن همراه و پولهایشان را سرقت میکردم و میگفتم برای تحویل آن به فلان کلانتری بیایید.
اگر طعمهات مقاومت میکرد، چه کار میکردی؟
اگر مقاومت میکرد با اسلحه او را تهدید میکردم. مثلاً میگفتم اگر دنبال من بیایی با اسلحه میکشمت.
چرا اول خودت را عکاس معرفی میکردی؟
میخواستم اعتماد آنها را جلب کنم و به این بهانه به آنها نزدیک شوم و بفهمم اموال بهدردبخوری برای سرقت دارند یا نه.
با پولهای سرقتی چه کار میکردی؟
مواد میکشید. شاید باور نکنید این پولها برایم آمد نداشت.
چرا؟
وقتی دستگیر شدم، حالم بد شد و مأموران مرا در بیمارستان بستری کردند و پس از اینکه آزمایش دادم تازه فهمیدم بیماری ایدز دارم. الان فهمیدم پول حرام زندگیام را سیاه کرد و نمیدانم چند روز دیگر زندهام و خیلی هم میترسم.