جوان آنلاین: رئیسجمهور دیروز در اجلاس خبرگان رهبری گفت در نظام آموزشوپرورش ما «کسی که پول دارد نسبت به کسی که ندارد، جور دیگری آموزش میبیند.» او روز قبل هم در مراسم تجلیل از معلمان گفته بود «اگر بخواهیم مملکت را بسازیم باید همه را ببینیم نه فقط عدهای را که پول دارند. باید شرایط آموزشی برای آنکه پول ندارد هم فراهم شود.» پزشکیان در همین جلسه گفت «بچههایی که تربیت میکنیم فکرشان این است که به خارج بروند.» رئیسجمهور دیروز در جلسه دیگری در مشهد پرسید «آیا داشتن مدارسی با شهریههای غیرمتعارف در نظام اسلامی قابلقبول است.» رئیس مجلس، اما در همان روز اعتراضهای شدیدتری به نظام تعلیم و تربیت کشور داشت: «خجالت میکشم بگویم کیفیت آموزش و عدالت آموزشی کجاست. در کار جهادی دیدم که در مقطع ابتدایی محیط مدرسه هنوز خاک و گل وجود دارد و حتی محدوده مدرسه مشخص نیست. دانشآموزان در را با طناب بستند یا کلاس شیشه ندارد و همه از یک دستشویی استفاده میکنند. دوره ابتدایی که تمام میشود دانشآموز اسم خودش را هم نمیتواند بنویسد. اگر اینها را با چشم خودمان نمیدیدیم شاید اگر کسی میگفت باور نمیکردیم.» حتی وزیر آموزشوپرورش نیز از کنار آنچه تحت مدیریت اوست آسان نگذشت و همین دیروز از اینکه نظام تعلیم و تربیت ما حفظیاتمحور است، گلایه کرد: «یکی از بزرگترین مشکلات نظام آموزشی ایران برنامه درسی خشک و حافظهمحور است. دانشآموزان نمره بالا کسب میکنند، اما درک عمیقی از مطالب ندارند. این نظام آموزشی نیازمند تغییرات اساسی است.»
با این حساب که رؤسای قوا و وزیران و مسئولانی که مسئولیت مستقیم دارند از نظام تعلیمی کشور گلایه دارند، ظاهراً مقصر مردم یا معلمان یا سرایداران مدارس یا حتی خبرنگارها هستند! همهچیز وارونه شده، بهجای آنکه رسانهها از وضعیت نظام تعلیم و تربیت گله کنند و مسئولان پاسخ دهند، مسئولان خود بار آسان و چشمنواز گلهکردن را بر دوش گرفتهاند و از رسانهها نیز توقع دارند این گلایهمندی آنان را بهنحو احسن پوشش دهند!
شنیدن حرف دل اصحاب رسانه از زبان رئیس مجلس خوشحالکننده است؛ هرچند اگر همان حرفهای رئیس مجلس از سوی خبرنگاران به رشته تحریر درآورده شود، با هزار و یک انگ و جوابیه مواجه میشود، اما همین که یک مقام مسئول به واقعیت معضل نظام آموزشی معترف است جای خرسندی دارد. روز گذشته محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی از بحرانهای جدی آموزش و پرورش سخن گفت. او چندین مورد از ضعفهای نظام آموزشی کشور را این گونه شرح داد: «دوره ابتدایی که تمام میشود دانشآموز اسم خودش را هم نمیتواند بنویسد» او به وضعیت نابسامان کلاسهای درس و سرویس بهداشتی در مدارس نیز اشاره کرد: «در مدرسهای دانشآموزان در را با طناب بستند یا کلاس شیشه ندارد و همه از یک دستشویی استفاده میکنند!» این عبارات در حالی مطرح میشود که دولت در جای جای کشور، خانهسازی و ویلاسازی میکند، اما مدارس مجهز و کیفی به تعداد کافی نمیسازد. گویی تمام امید دولت به این است که خیرین مدرسهساز و سپاه پای کار بیایند. در حالی که اصلاً ساخت مدرسه کار پیچیدهای نیست و تنها توجه، اهمیت و همت میخواهد و بس، اما به راستی ما چه کاری برای آموزش و پرورش انجام دادیم که امروز از آن دفاع کنیم؟! رئیسجمهور هم از وضعیت نظام آموزشی ناراضی و شاکی است. حتی خود وزیر آموزش و پرورش هم اوضاع آموزش و پرورش را این گونه توصیف میکند که «دانشآموزان ما نمرات بالایی میگیرند، اما درک عمیقی از مطالب درسی ندارند. این سیستم آموزشی نیازمند تغییرات اساسی است.» حالا به نظر میرسد که دیگر نیازی به گذاشتن وقت و انرژی برای تشریح عمق فاجعه آموزشی در ایران نیست؛ چون دو رئیس قوه و وزیر مربوطه به فشل بودن نظام آموزشی ما معترفند، فقط یکی باید پیدا شود این نظام آموزشی را کلا تخریب کند و از نو بسازد.
امروز و در دورانی که هفته معلم نامگذاری شده، در اخبار، تلویزیون و رادیو میشنویم که وزیر آموزش و پرورش میگوید: «با یک برنامه درسی خشک و حافظهمحور مواجه هستیم.» رئیسجمهور نیز اعتراف میکند: «بچههایی که امروز تربیت میکنیم، فکرشان این است که به خارج بروند.» و حالا رئیس مجلس میگوید: «خجالت میکشم در این جلسه بگویم متوسط معدل، کیفیت آموزش و عدالت آموزشی در آموزش و پرورش کجاست» گویی قرار است این وضعیت نابسامان را مردم حل و فصل کنند و نه مسئولان!
آموزش و پرورش قلب تپنده هر جامعه است، پایهای که آینده کشور بر آن استوار میشود، اما آیا این قلب سالم میتپد؟ بدون شک خیر! دلیلش هم واضح است. امروز اگر از یک دانشآموز کنکوری بپرسیم که چه احساسی دارد، احتمالاً با نگاهی خسته پاسخ میدهد: «استرس تمام زندگی من را گرفتهاست» وقتی از یک معلم باسابقه بخواهیم درباره شرایط شغلی خود صحبت کند، آهی میکشد و میگوید: «ما دیگر حتی امیدی به بهبود نداریم» و بدتر اینکه اگر پای صحبت والدینی بنشینیم که تمام تلاششان را برای تحصیل فرزندشان به کار گرفتهاند، میشنویم: «این سیستم آموزشی در خدمت آیندهبچههای ما نیست.»
بچهها حتی اسم خود را نمیتوانند بنویسند!
روز گذشته محمدباقر قالیباف در دیدار خود با جمعی از معلمان نمونه کشوری و اساتید دانشگاه فرهنگیان و کارکنان ستادی وزارت آموزشوپرورش به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم، پرده از واقعیتها برداشت. رئیس مجلس شورای اسلامی از مشکلات و بحرانهای جدی در نظام آموزشی کشور سخن گفت. او با لحنی انتقادی و هشداردهنده، برخی حقایق تلخ را درباره وضعیت آموزش و پرورش مطرح کرد. قالیباف تأکید کرد که آموزش و پرورش ایران در شرایط نامساعدی قرار دارد و سالها مشکلات آن روی هم انباشته شده، بدون آنکه اقدامی اساسی برای حل آنها صورت گیرد.
او در بخشی از صحبتهای خود با انتقاد شدید از ضعف آموزش پایه اظهار کرد: «وقتی دوره ابتدایی تمام میشود، دانشآموز حتی اسم خودش را نمیتواند بنویسد! اگر اینها را با چشم خودمان نمیدیدیم، شاید اگر کسی میگفت باور نمیکردیم.» این اظهارنظر نشاندهنده ضعف عمیق در سیستم آموزشی کشور است؛ مسئلهای که نشان میدهد نهتنها کیفیت آموزش در سطح بالاتر دچار چالش است، بلکه حتی در آموزش پایهای نیز نارساییهای جدی وجود دارد.
رئیس مجلس همچنین به کیفیت پایین فضاهای آموزشی اشاره کرد و وضعیت نامناسب مدارس را مورد انتقاد قرار داد: «در مدرسهای، دانشآموزان در را با طناب بستهاند، یا کلاس شیشه ندارد و همه از یک دستشویی استفاده میکنند!»
متأسفانه مشکلات زیرساختی مدتهاست دانشآموزان و معلمان را تحت فشار قرار داده، اما با وجود وعدههای مکرر، همچنان حل نشدهاند.
رئیس مجلس در بخش دیگری از سخنان خود، با لحن انتقادی و ناراحتکننده گفت: «خجالت میکشم در این جلسه بگویم متوسط معدل، کیفیت آموزش و عدالت آموزشی در کشور کجاست.»
برنامه درسی؛ چالش اصلی برای تحول در نظام آموزش و پرورش
روز شنبه علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در نشست با معلمان نمونه کشوری تأکید کرد که یکی از بزرگترین مشکلات نظام آموزشی ایران، برنامه درسی خشک و حافظهمحور است. او گفت که دانشآموزان نمرات بالا کسب میکنند، اما درک عمیقی از مطالب ندارند و این سیستم آموزشی نیازمند تغییرات اساسی است.
کاظمی توضیح داد که برنامه درسی فعلی بیش از حد کتابمحور و کلاسمحور است و به جای مهارتآموزی، صرفاً بر حفظ مطالب تأکید دارد: «چالش اصلی برای تحول در نظام آموزش و پرورش کشور برنامه درسی است. ما باید ریل اساسی برنامه درسی را تغییر دهیم. فعالیت محوری باید اساس برنامه درسی جدید باشد. دانشآموز باید ریاضی را تمرین و جغرافیا را تجربه کند و تعلیمات اجتماعی را در میدان عمل بیاموزد.»
نگرانی از مهاجرت ذهنی نسل جدید
روز یکشنبه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور در آیین تجلیل از معلمان نمونه کشور تأکید کرد بچههایی که امروز تربیت میکنیم، فکرشان این است که به خارج بروند. او بیان کرد باید فرزندانی تربیت کنیم که فکرشان به آب و خاک و سرزمین خودشان باشد و تمام تلاششان را برای آبادانی کشور به کار گیرند.
این سخنان نشاندهنده نگرانی از روند مهاجرت ذهنی و عملی جوانان است؛ مسئلهای که میتواند تأثیرات گستردهای بر آینده کشور داشتهباشد. رئیسجمهور تأکید کرد که باید بستری فراهم شود تا جوانان بتوانند در داخل کشور رشد کنند و فرصتهای مناسب برای پیشرفت داشته باشند.
تأکید نقش مردم و بخش خصوصی در ساخت مدارس
پزشکیان همچنین روز دوشنبه در جریان سفر به قم، در نشست بررسی اقدامات و برنامههای دولت برای اجرای عدالت آموزشی، بر ضرورت توسعه زیرساختهای آموزشی کشور تأکید کرد. او بیان کرد که هیچ منطقهای نباید با کمبود کلاس درس مواجه باشد و ساخت مدارس باید در اولویت قرار گیرد.
او به شیوههای نوین آموزش اشاره کرد و گفت که در روشهای جدید تدریس، دانشآموزمحوری نقش کلیدی دارد. برخلاف شیوههای سنتی که تعداد کم دانشآموزان در کلاس اهمیت داشت، در مدل نوین، تمرکز بر کیفیت فرآیند یادگیری، استفاده از فناوری و مشارکت فعال دانشآموزان است.
رئیسجمهور تأکید کرد که مسئولیت اجتماعی کارخانهها و واحدهای صنعتی میتواند منبع خوبی برای ساخت مدارس باشد. او همچنین با اشاره به نقش مشارکت عمومی در این مسیر گفت: «مدارس را با مشارکت مردم میسازیم، همانگونه که در گذشته برای ساخت خانههای بهداشت مردم پیشقدم بودند. باید مشارکت عمومی را جلب کنیم؛ اگر مردم پای کار بیایند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.»
به گفته پزشکیان، بررسی راههای نوین برای جلب مشارکت عمومی و افزایش بهرهوری فضاهای آموزشی در دستور کار قرار گرفتهاست.
این هفته، مسئولان بدون تعارف، ضعفهای آموزش و پرورش را مطرح و حتی اعتراف کردند که بسیاری از مشکلات، بنیادین و ریشهای هستند، اما سؤال اینجاست؛ آیا این سخنان فقط در جلسات مطرح میشود، یا واقعاً قرار است تغییرات عملی انجام شود؟ آیا دولت، مجلس و دیگر مسئولان این بحران پیش آمده را به درستی حل و فصل میکنند یا باز هم مشکلات بر روی هم انباشته میشود؟ باید منتظر ماند و دید که بعد از دانستن مشکلات که گام اول است، گام یا گامهای بعدی که حل آنهاست، برداشته میشود؟!