جوان آنلاین: دو روز از حادثه تلخ بندرعباس گذشته، اما هنوز صدای انفجار از یادها نرفته و همچنان غبار شوک و بهت از چهره این شهر فرو ننشسته است. فضای مجازی پر از اخبار، تحلیلها و واکنشهای کاربران شدهاست؛ برخی در مسیر روشنگری، برخی در دام شایعات و عدهای نیز در تلاش برای یافتن حقیقتی که در میان هیاهو گم شدهاست.
در لحظات نفسگیر و بحرانی، رسانهها و کاربران فضای مجازی نقشی تعیینکننده دارند؛ نقشی که هم میتواند آرامش و آگاهی را به جامعه تزریق کند و هم بر اضطراب و سردرگمی آن بیفزاید. در میان این موج اطلاعات اما، آیا رسانهها در بزنگاه بحران مسئولیت خود را به درستی ایفا کردند؟ آیا کاربران فضای مجازی توانستند بین مرز میان حقیقت و شایعه را به خوبی مشخص کنند؟ یا تنها هدفشان افزایش دنبالکننده، لایک و کامنت بودهاست؟!
فضای مجازی؛ صدای حقیقت یا پژواک شایعات؟
در دو روز گذشته، کاربران فضای مجازی واکنشهای متفاوتی نسبت به حادثه بندرعباس داشتند. برخی نسبت به انتشار اخبار جعلی و گمانهزنیهای غیرمستند هشدار دادند. یکی از همین کاربران نوشت: «اونایی که سریعترین دسترسی را به اطلاعات دارند، آنقدر سریع و قطعی درباره حادثه بندر شهید رجایی نظر نمیدن که یه عده مجازیچی از ربط این ماجرا به مذاکرات خبرسازی میکنند. آرزوهاتون رو به شکل تحلیل ارائه ندید.»
همچنین کاربری دیگر نسبت به عجله رسانهها در تحلیل علت حادثه، هشدار داده و نوشتهاست: «تو بندر شهید رجایی دارن هنوز آتیش خاموش میکنن، تو رسانه و فضای مجازی دارن تحلیل علت اتفاق میکنن. عجله نکن عزیزم، صبور باش، چرا فکر میکنی چیزی نگی کسی ناراحت میشه؟»
بحرانهای گذشته نیز، بارها نشان دادند که سرعت در انتشار اطلاعات بدون بررسی صحت آن، نهتنها کمکی به درک بهتر بحران نکرده، بلکه باعث گسترش اخبار جعلی و افزایش اضطراب عمومی شدهاست. یکی از کاربران شبکه اجتماعی درباره پوشش رسانهای در شرایط بحران اینگونه نوشتهاست: «وضعیت پوشش رسانهای ما در شرایط بحران، خودش یک بحران است! هر بار از نداشتن پروتکل، از نداشتن سازوکار، از رها بودن رسانه صحبت شده، اما همچنان رفتارهای بحرانزا ادامه داره. نشردهنده تحلیلهای بیوجه و اخبار التهابآفرین نباشیم.»
در ادامه، کاربری دیگر با تأکید بر لزوم انتشار اطلاعات رسمی و مستند اینگونه اظهارنظر کردهاست: «دوستان تحلیلگر، یکبار برای همیشه تحلیلهای درگوشی و رسمی خودتون رو بذارید بعد از اینکه علت و نظر کارشناسی حادثه انفجار هرمزگان اعلام شد؛ لطفاً زنجیره اخبار دروغ و شایعات رو قطع کنید.»
همچنین کاربر دیگری تلخی شایعهپراکنی در بحران را با لحنی طنزآمیز، اما هشداردهنده بیان کردهاست: «هنوز آتیش خاموش نشده، بعضیا روشن شدن. دو دقیقه آروم بشینید، ما به همه میگیم شما خیلی میدونید.»
مردم به دنبال شفافسازی
بحرانها باعث افزایش رجوع به رسانهها میشوند، چراکه در لحظات حساس، مردم به دنبال پاسخ و شفافسازی هستند. محمد لسانی، کارشناس، مدرس و مروج سواد رسانهای در این رابطه به «جوان» میگوید: «هر زمان که بحران اتفاق میافتد، مراجعه به رسانهها شدت میگیرد و مصرف رسانهای بالاتر میرود. این بهترین زمان است که رسانهها مسئولیت خود را در سه حوزه مهم ایفا کنند؛ ایجاد همبستگی، اخباردهی دقیق و امنیتبخشی. رسانهها باید نشان دهند که مسئولان پیگیر بحران هستند و مردم رها نشدهاند.»
در شرایط بحرانی، فضای مجازی به بستری برای همدلی، اما گاهی نیز برای انتشار اطلاعات نادرست و شایعات تبدیل میشود. لسانی معتقد است که در لحظات حساس، نقش اصلی رسانهها و کاربران، کنترل هیجانات عمومی است تا بحران تشدید نشود: «وقتی بحران اتفاق میافتد، احساسات جامعه غلیان میکند و رفتارهای هیجانی افزایش مییابد. مهمترین نقش رسانهها و کاربران دعوت به واقعگرایی و پرهیز از انتشار اخبار تأیید نشدهاست. افزایش گمانهزنیهای بیاساس نهتنها به شفافیت کمک نمیکند، بلکه میتواند دامنه بحران را گستردهتر کند.»
شایعات؛ عامل اختلال در روند امدادرسانی
انتشار اطلاعات نادرست و شایعات در فضای مجازی یکی از چالشهای جدی در مدیریت بحران است. برخی صفحات اجتماعی با هدف جذب فالوور و تبلیغات به انتشار اخبار جعلی میپردازند که نهتنها مخاطبان را گمراه میکند، بلکه روند امدادرسانی را نیز با مشکلات جدی مواجه میسازد. مدرس و مروج سواد رسانهای درباره این موضوع هشدار میدهد: «در روزهایی که حوادث رخ میدهند، نرخ تبلیغات در صفحات اجتماعی افزایش پیدا و این مسئله برخی را به تولید اخبار جعلی وادار میکند. باید با این اقدامات برخورد قانونی صورت گیرد، چراکه اطلاعات نادرست نهتنها مردم را سردرگم میکند، بلکه باعث تأخیر در عملیات امدادرسانی هم میشود. در حادثه پلاسکو دیدیم که ازدحام مردم برای دیدن صحنه حادثه باعث شد نیروهای امدادی نتوانند به موقع وارد عمل شوند.»
این کارشناس رسانه تأکید دارد که رسانهها نباید صرفاً منتشرکننده اخبار باشند، بلکه باید نقش واسط میان مردم و دستگاههای مدیریت بحران را ایفا کنند. او پیشنهاد میکند که سخنگوی بحران مشخص شود و جلسات خبری منظم برگزار گردد تا از سردرگمی افکار عمومی جلوگیری شود: «ما نمیتوانیم بحران را صرفاً با رسانهها مدیریت کنیم. باید نقش مدیریت بحران مشخص باشد؛ تیمهای اجرایی، لجستیکی و فنی در اولویت باشند و سپس رسانهها بهعنوان واسط میان مردم و مسئولان عمل کنند. تعیین سخنگوی بحران، ارائه بیانیههای مطبوعاتی و برگزاری نشستهای خبری ضروری است.»
بلوغ رسانهای؛ راهحل کلیدی برای مقابله با بحران
در نهایت، لسانی راهحل پایدار برای بهبود عملکرد رسانهها و شبکههای اجتماعی در زمان بحران را توجه به منافع عمومی به جای منافع شخصی میداند و تأکید دارد که کاربران و رسانهها باید در اطلاعرسانی مسئولانه عمل کنند: «شبکههای اجتماعی میتوانند ابزار مهمی برای اطلاعرسانی و کمکرسانی باشند، اما اگر افراد به جای منافع عمومی، به منافع شخصی و رسانهای توجه کنند، نتیجهای جز گسترش اضطراب و اختلاف نخواهد داشت. وظیفه رسانهها و کاربران فضای مجازی در شرایط بحرانی، انتشار اطلاعات مستند، دعوت به آرامش و جلوگیری از انتشار تحلیلهای غیرمستند است.» بدون شک، بحران بندرعباس بار دیگر اهمیت مسئولیت رسانهها و کاربران فضای مجازی را آشکار کرد. نقش رسانهها نهتنها در اطلاعرسانی بلکه در مدیریت بحران و کاهش تشویش عمومی بسیار کلیدی است. حالا زمان آن رسیده که همه ما در مواجهه با بحرانها، لحظهای مکث کنیم، صحت اطلاعات را بررسی کنیم و به جای گمانهزنیهای غیرمستند، به اطلاعرسانی مسئولانه بپردازیم.