جوان آنلاین: سیدمعصومه طباطبایی، دکترای روانشناسی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتگو با «جوان» ابعاد مختلف روانشناختی نگهداری از حیوانات را بررسی کرده و میگوید: خلأهای موجود در زندگی افراد باعث شده انسان دچار بحران هویتی شود. دنیا اذعان دارد و تلاش میکند تا این خلأ را جبران کند. در مسئله نگهداری حیوان، در خانوادهها بحران هویتی وجود دارد و فرد به دنبال نمایش خود است و سعی دارد از مسئولیتها و روشهای گذشته شانه خالی کند و نوگرایی و رفاه و نگرش جدید خود را فریاد بزند. متن گفتگو را در ادامه میخوانید.
علت تمایل به نگهداری حیوانات خانگی چیست و چرا روزبهروز بیشتر میشود؟
برای واکاوی دقیق باید به منشأ این مدل رفتار و سبک زندگی برگردیم. مؤلفههای مختلفی در تغییر نگرش و مدل زندگی و رویکرد افراد برای نگهداری از حیوانات خانگی اثرگذار است. با مروری کوتاه متوجه میشویم حیوانات از گذشته کنار انسان بودهاند، اما کاربری آنها متفاوت و محل زندگی آنها هم با فاصله مناسب از محل اصلی زندگی و استراحت قرار داشت.
در دهههای اخیر و اواسط دهه ۸۰ تغییر رویکرد در زندگی مردم رخ داد و بر مبنای فردمحوری پیش رفت. گرایش به حیوانات از زمانی رخ داد که سبک زندگی خانوادهها به دلایل مختلف از جمله مدرنیزه یا صنعتیشدن دچار گسست شد.
در کشورهای اروپایی همزمان با بلوغ فرزندانشان جشن انفصال از خانواده برگزار میشود. طبیعتاً در چنین فرهنگی اعضای خانواده تنها و تنهاتر میشوند. یکی از علل گرایش غربیها به نگهداری از حیوانات و جایگزین برای فرزندان همین مسئله تنها شدن است. در عالم بشریت انسان ابراز محبت را دوست دارد، بر همین اساس محبت والد به فرزند به حیوان منتقل خواهد شد. با ورود فرهنگ غربی به کشور ما همه چیز دستخوش تغییر شد. این تغییر هم شامل ظاهر و پوشش بود و هم سبک رفتار و زندگی. نگهداری از حیوان نیز شامل همین ورود فرهنگ غربی است. هر قدر گرایش و ارتباط با غرب بیشتر شود، زاویه پیداکردن با فرهنگ ملی و مذهبی ما مشهودتر میشود.
معمولاً تمایل به نگهداری از سگ و گربه در میان کدام افراد و خانوادهها و چه سطحی از جامعه دیده میشود؟
تا یک دهه پیش نگهداری از حیوانات نمود رفاه و نمایش برای پز دادن و کلاس داشتن محسوب میشد، همچنین عمدتاً در کلانشهرها رخ میداد. امروز با بررسی اجمالی متوجه میشویم حتی در شهرهای کوچک و با خرده فرهنگها نیز گرایش به نگهداری حیوان وجود دارد. حتی در خانوادههای متوسط روبه پایین و در شهرهای کوچک و با آداب و رسوم با اصالت خاص خود نیز این رفتار دیده میشود. چنین روندی نشاندهنده بحرانی جدی است. در هر صورت خیلیها با حیوان خانگی نمایش رفاه و نوگرایی میدهند.
نگهداری حیوانات چه اثرات منفی بر کیفیت روابط انسانی افراد و خانوادهها دارد؟
نگهداری از حیوانات علاوه بر آسیب جسمی و روانی که دارد، به دلیل آنکه موجودی متفاوت از زیست انسانی را وارد چرخه انسانی میکنیم، آسیبهایی دارد که قابل اغماض و چشم پوشی نیست و در جای خود باید به آن پرداخته شود. تغییر خرده فرهنگها برای بنیان خانواده بسیار آسیب زننده است. وقتی زن و شوهری حیوانی را به جای فرزند خود انتخاب میکنند یا در کنار فرزندی که دارند حیوان را به عنوان فرزند دوم خود میپذیرند یا حتی حیوان را پسرم – دخترم خطاب میکنند عملاً الگویی به فرزندان و نسلهای انسانی منتقل میکنند تا عدم دلبستگی به بنیان خانواده داشته باشند. این کار به مروز زمان عدم تعهدها را به دنبال خواهد داشت، یعنی بچههایی که از دوران کودکی وجه تمایزی میان حیوان خانگی و خود نمیبینند. این موضوع با آداب و رسوم ملی و مذهبی ما تعارض دارد. با آموختهها و سبک زندگی ما که تأکید به احترام به والدین و رعایت خط قرمزهاست، منافات دارد. افزون بر این در سنین بالاتر که سالمندان ما نیاز به مراقبت دارند فرزندی برای نگهداری از سالمندان وجود ندارد، یعنی خانوادههایی که فرزندی ندارند و حیوانی را به جای فرزند خود میآورند در واقع برای آینده انسانی را کنار خود ندارند که حواسشان به آنها باشد.
جالب این است که در میان همین خانوادهها یا ابراز بیتمایلی نسبت به فرزند وجود دارد یا اینکه از نگهداری سالمندان نزدیک خود و والدینشان سر باز میزنند، در حالی که هم به صورت مادی هم احساسی باید برای حیوان خانگی هزینه کنند.
خلأهای موجود در زندگی افراد باعث شده انسان دچار بحران هویتی شود. دنیا اذعان دارد و تلاش میکند تا این خلأ را جبران کند. در مسئله نگهداری حیوان، در خانوادهها بحران هویتی وجود دارد و فرد به دنبال نمایش خود است. سعی دارد از مسئولیتها و روشهای گذشته شانه خالی کند و نوگرایی و رفاه و نگرش جدید خود را فریاد بزند.
کمی در مورد نگهداری پرنده خانگی و ماهیهای آکواریومی بگویید. چرا حیواناتی مثل سگ و گربه و میمون را نقد میکنند، اما در مورد نگهداری پرونده یا ماهی صحبتی نمیشود؟
در مورد بعضی از حیوانات مثل پرندههایی که از ابتدا در قفس به دنیا آمدند و بزرگ شدند امکان دفاع از خود ندارد، نمیتوان نگرش مشابه مثل سگ وگربه قائل شد. به هر طریق این ظلم بشریت است به پرونده و حیوانی که باید در محیط آزاد باشد، اما ما آن را در قفس کرده و سیستم رشد او را هم در قفس
ادامه میدهیم.
ما احادیث و روایات در زمینه نگهداری کبوتر داشتیم، اما سبک زندگی قدیم تفاوت داشت و برای مصون ماندن از آسیبها به فراخور خانههای بزرگ حیوانات خاصی را نگه میداشتند، اما الان در آپارتماننشینی هر حیوان و پروندهای را باید از قفس خارج کنند یا حیوان را بیرون ببرند تا مشکل جسمی پیدا نکند یا خوی درندگی نگیرد. آن زمان شان این روایتها به اقتضای زمان خود بود. به صورت کلی نگهداری از حیوانات خانگی چه پرنده و چه سگ و گربه معضلات بهداشتی خود را دارد. در رابطه با نگهداری آبزیان باید گفت قطعاً آکواریوم فرق دارد، چون ذات ماهی در همان محیط است و ضربهای به چرخه طبیعت نخواهد زد؛
و نکته پایانی؟
ما در سالهای اخیر مصوبات گوناگونی برای سگ گردانی داشتیم، اما با هر تغییر فرهنگ نیازمند درایت و فعالیت بیشتر است. با زور و قانون نمیتوانیم فرهنگ را برگردانیم. هرچند قانون بازدارنده است، اما باید بازدارندگی ذهنی برای افراد ایجاد کنیم مثل ورود از طریق مدارس و سیستم آموزش و پرورش. همچنین رسانهها میتوانند در ترمیم این سبک زندگی اثرگذار باشند. در نهایت باور افراد و والدین مهم است تا بدانند در دراز مدت اثرات چنین روندی هم به لحاظ بهداشتی، هم به لحاظ تربیتی منفی خواهد بود.