جوان آنلاین: کانال تلگرامی «آبوآتش» نوشتهای از مرحوم محمود حکیمی را به اشتراک گذاشت. ایشان نوشته است: از سپهبد نخجوان نقل میکنند که وی مدتی هم رئیس مدرسه نظام بود و هم رئیس ستاد ارتش. صبحها به مدرسه میرفت و عصرها به ارکان حرب (ستاد ارتش) تا به هر دو شغل برسد. روزی به مدرسه رفت. رئیس کارپردازی تقاضا کرده بود چند چراغ لوستر برای کلاسها خریداری شود. نخجوان گفت به وزارت جنگ بنویسید تا خریداری کنند. بلافاصله نامه تهیه شد و برای او آوردند. وی آن را امضا کرد و به وزارت جنگ فرستاد. بعد از ظهر هنگامی که به وزارت جنگ رفت تا کارهای محوله را انجام دهد، نامه صبح را که خودش امضا کرده بود برایش آوردند تا به نام رئیس مافوق، دستور خریداری چراغها را بدهد. نخجوان نامه را بهدقت خواند و رو به سرهنگی که معاونش بود کرد و گفت: این مدرسه نظام هنوز نفهمیده است که بودجه امسال ما محلی برای خرید اینجور چیزها ندارد؟ به همین ترتیب به آنها جواب بدهید. فردای آنروز وقتی در مدرسه نظام از نامه ارکان حرب که به امضای خودش بود مطلع شد، سخت برآشفت و جلوی رئیس کارپردازی فریاد زد: این چه مملکتی است که از خرید چند چراغ که برای شاگردها لازم است مضایقه میکنند! فوراً نامه تندی به همین مضمون بنویسید و تقاضای خودتان را تکرار کنید!