جوان آنلاین: طی سالهای گذشته ما دنبال کسب نتیجه بودیم نه کار اصولی. فقط میخواستیم توجیهی برای کارهای خود داشته باشیم، در واقع فقط برای ماندن در لیگ ملتها بازی کردیم نه صعود به المپیک، وگرنه مسیر سختی جهت حضور بین مسافران پاریس نداشتیم. اتفاقاً خیلی هم راحت صعود میکردیم. ۱۰ تیم اول رنکینگ به المپیک صعود میکردند، اما ما سال گذشته به راحتی رنکینگ نهم را از دست دادیم. در واقع ما نه در این دوره از رقابتهای لیگ ملتها که در دوره قبل فرصت صعود به المپیک را از دست دادیم؛ زمانی که به چک، اوکراین و هلندی باختیم که از ما پایینتر بودند. ناکامی امسال و از دست رفتن سهمیه المپیک نتیجه اهمالی بود که دو سال قبل مرتکب شدیم.
زمانی که بعد از کسب نتیجه ناامیدکننده در قهرمانی جهان، روی اشتباهات خود پافشاری کردیم. پافشاری روی اشتباهات در آن مقطع باعث شد عقب بیفتیم. هدفمان رفتن به المپیک بود، اما به نظر میرسد گروهی که سرکار بودند، اطلاعات کافی نداشتند. در تمام مدتی که در انتخابی حضور داشتیم، مدام تکرار میکردیم که المپیکی هستیم، اما در نهایت نتایجی کسب کردیم که ما را از هدفی که به زبان میآوردیم، دور کرد. علاوه بر آن برنامهریزی درستی برای صعود به المپیک نداشتیم و سلسلهمراتبی را که باید برای رسیدن به پاریس، طی نکردیم، درست برخلاف دیگر تیمها که خوب میدانستند چه میخواهند و بر اساس همان پیش رفتند که نتیجه کارشان یا صعود به المپیک بود یا نهایتاً ارتقای جایگاه در رنکینگ، درست مثل کوبا، اما متأسفانه ما اشتباهات خود را نپذیرفتیم که درصدد جبران آن برآییم. این کاملاً مشهود است. ما یک سقوط آزاد را در پیش گرفتیم. از رده هفتم به هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دست آخر هم این دوره با حضور در رده پانزدهم به کار خود پایان دادیم و شانس آوردیم تیمهایی، چون ترکیه و بلغارستان هم خوب کار نکردند تا به واسطه دو بردی که داشتیم، بیش از این سقوط نکنیم! البته که سرمربی تیمملی دیر انتخاب و دیر هم در اردوها حاضر شد، اما اینکه بگوییم او شناخت کافی از تیم نداشت و به همین دلیل موفق به کسب نتیجه نشد، قابل قبول نیست. الان حتی مربیان آکادمیها نیز از بازیکنان ملی شناخت دارند. چطور ممکن است سرمربی تیم از شاگردانش شناخت نداشته باشد؟ حتی اگر دیر انتخاب و در اردوها حاضر شده باشد و اگر به راستی شناختی را که باید داشته باشد، نداشته، پس مربی خوبی نبوده، اما اینکه بگوییم از مشورت با دستیارانش سر باز میزده، داستان جداست و باید مورد بررسی قرار گیرد که چرا اینطور بوده، ولی هرچه که بود تمام شد و اگرچه باید مشکلات را بررسی و واکاوی کرد، اما باید از همین امروز به فکر آینده والیبال ایران بود.
کاملاً مشخص است که برای جبران نتایج رقمخورده در لیگملتهای این دوره که به از دست رفتن فرصت حضور در المپیک منجر شد و برای جبران ناکامیهایی که طی سالهای اخیر تجربه کردیم، باید با برنامهریزی پیش برویم. دانستن این مسئله کار چندان سختی نیست. چند مدل شکل و شمایل به لحاظ فنی و برنامهریزی در دنیا هست که فقط باید یکی را انتخاب و صبورانه روی آن کار کنیم تا به مسیر موفقیت بازگردیم. اما قبل از آن فکر میکنم باید گروه بازندهای را که این اتفاقات را رقم زد کنار بزنیم و و تفکرات جدید را وارد تیم کنیم. خوشبختانه رئیس فدراسیون جوان و با جسارت است و این را با چند نمونه تصمیمگیریهای درستی که داشت، ثابت کرده است، البته که داشتن یک تیم پویا برای نتیجهگیری هرچه بیشتر در آینده اهمیت بسیار دارد و توجه به برخی مسائل نظیر نسلسازی. برای برونرفت از این داستان بازیکنان خوب و پراستعدادی داریم و به جرئت میتوان گفت از این لحاظ ایران جزو پنج تیم برتر جهان است که فقط یک نفر برنده میخواهد برای کسب نتیجه. فکر میکنم ایران یک باغ پر از بازیکن است، اما متأسفانه ما یا میوه را کال میچینیم یا اینکه میگذاریم له و گندیده شود، حال آنکه اگر بتوانیم بموقع از داشتههایمان استفاده کنیم، بار دیگر به روزهای درخشان گذشته بازخواهیم گشت، به شرط آنکه تفکراتمان را تغییر دهیم و از اشتباهات گذشته درس بگیریم و در مسیر درستی گام برداریم، درست برخلاف مسیری که تا پیش از این طی کردهایم. ما راهی بازیهای آسیایی شدیم، اما قهرمانی در آن رقابتها به چه درد تیمملی خورد، وقتی به فاصله چهار روز آمدیم در انتخابی المپیک شرکت کردیم و از دم به همه باختیم؟ به چک، کوبا، آلمان، ایتالیا، اوکراین، برزیل و فقط یک برد خفیف مقابل قطر کسب کردیم، چون نمیدانستیم دقیقاً چه میخواهیم و برای رسیدن به آن باید چطور و از چه مسیری برویم، به همین دلیل هم است که میگویم تیم به تفکرات تازه نیازمند است.