مسعود اطیابی فصل دوم سریال نیسان آبی را با همان مؤلفههای مبتذل منوچهر هادی ساخته و حتی سعی نکرده ایرادهای فصل اول را در فصل دوم برطرف کند و سریالی بسازد که به این حد ضعیف و آشفته نباشد. اساساً سریالهایی مانند نیسان آبی برای کدام طیف از مخاطب ساخته میشود؟ زمانی که نظر مخاطب را درباره این سریال جویا میشویم، یک جواب وجود دارد که ما آن را نمیبینیم. اگر هم دیده شود نگاه جدی به آن نیست، شاید اگر از شبکههای ماهواره پخش شود کسی آن را ببیند. نیسان آبی اثری مانند همه ساختههای اطیابی است که حتی نمیتواند به نقد برسد، پس این یادداشت درباره این است که اساساً چه لزومی دارد سریالهایی مانند نیسان آبی یا سریالهای دیگر با چنین مضمونی ساخته شود، چراکه حتی سریالهای جدی را که در پلتفرمها ساخته میشوند کسی با جدیت نمیبیند، سریالهایی مانند نیسان آبی صرفاً میتوانند وقت مخاطب را پر کنند، اما این نمیتواند دلیل مثبتی برای تماشای آن باشد، چراکه نیسان آبی بر اساس همان پارامترهای مبتذل جلو میرود.
کمدی قطعاً فقط برای گذراندن وقت مخاطب نیست. اساساً ژانر کمدی به دلیل پتانسیلی که دارد میتواند در کنار ایجاد خنده الگوسازی کند، اما کمدیسازان ما فکر میکنند شوخیهای مبتذل و چرک یا پرخاشگری جنسیتی میتواند خنده به وجود بیاورد، در فصل دوم نیسان آبی نهتنها با همان الگوهای ابتذال آثار اطیابی مواجهیم، بلکه انگار شوخیهای مبتذل برای این کارگردان کافی نبوده است. به همین جهت این سریال به نوعی پرخاشگری جنسیتی را رواج میدهد، تمامی مردان این سریال مورد اهانت از جانب همسرانشان قرار میگیرند، مردانی که ابله و اختهاند، به آنها بیاحترامی میشود با فحشها و اهانتهای جنسیتی. این طرز برخورد که میان زن و مردهای سریال وجود دارد نه تنها نمیتواند شوخی باشد و باعث خنداندن مخاطب، بلکه میتواند تخریبکننده روابط زن و شوهری هم باشد. اطیابی تصور کرده میتواند با استفاده از ژانر کمدی دست به هر چیزی بزند تا مخاطب را نگه دارد، اما شکل و گونهای که در نیسان آبی دیده میشود، نه کمدی است و نه میتواند حتی طنازیهای مقطعی باشد. همه چیز در بستر ابتذال شکل میگیرد، اما نه به شکلی که بتواند کمدی پدید بیاورد، زمانی که کارگردان فکر کند با گرایش به ابتذال میتواند کمدی را به وجود بیاورد، این یعنی مرگ آن اثر هنری! اما در نیسان آبی به جز تیکهپرانیهای بیاساس و فحش مانند و روابط غیرمرسوم چیز دیگری نمیبینیم، اطیابی سعی داشته اثری ضدمرد و حتی ضدزن بسازد!
زنهای داخل سریال همه زورگو و خشن هستند مانند کاراکتر اشرف طلوعی که چندین بار به ممد چاخان سیلی میزند و به دلیل ثروتی که دارد با او مانند نوکرش صحبت میکند، از طرفی ممد چاخان عاشق کس دیگری است. نحوه حرف زدن زری با رضا میتواند به شدت مخرب باشد. این ضدمرد بودن و رابطههای نامرسومی که در سریال دیده میشود کپی از سریالهای ترکی است و اطیابی بیشتر شبیهسازی کرده است که این فرهنگ وارداتی هیچ ربط منطقی با الگوهای زندگی زناشویی ایرانی ندارد. اینکه به هر قیمتی مخاطب را بخندانیم، حتی با این الگوسازیهای نامرسوم قطعاً خیانت به مخاطب است. کارگردان زمانی که نمیتواند یک فیلمنامه منسجم با محتوای کمدی بنویسد و آن را با فرهنگ ایرانی کارگردانی کند، چه انتظاری میشود از خروجی اثر ساخته شدهاش داشت؟ اطیابی به جای اینکه تمرکز در ژانر و ایجاد کمدی در خط روایی داشته باشد، بیشتر سعی داشته اثری بسازد که فارغ از منطق روایی است، سریالی که هیچ نکته مثبتی در آن نیست و همه چیز انگار براساس بداههپردازی شکل گرفته است، اما شکلی که نمیتوانیم آن را تحمل کنیم یا اینکه بپذیریم.