این روزها در فرامتن جنگ اوکراین اتفاقاتی رخ داده که موجبات نگرانی زلنسکی، مهره بازی ناتو در کییف را فراهم ساخته است. منابع غربی سخن از معامله نانوشتهای به میان میآورند که بین امریکا و بازیگران اروپایی پیمان آتلانتیک شمالی بر سر جنگ اوکراین شکل گرفته و حتی برخی واسطهها، مسکو را نیز در جریان آن قرار دادهاند. اخیراً پولیتیکو، به نقل از منابع امریکایی اعلام کرده است:
«در شرایطی که کمکهای امریکا و اروپا به اوکراین اکنون در خطر جدی قرار دارد، دولت بایدن و مقامات اروپایی بیسر و صدا تمرکز خود را از حمایت از هدف اوکراین برای پیروزی کامل بر روسیه به بهبود موقعیت این کشور در مذاکرات نهایی برای پایان دادن به جنگ تغییر میدهند.»
این گزارش و اطلاعات مشابهی که به گوش میرسد، بیانگر اشتراک نظر واشینگتن و اتحادیه اروپا بر سر تقویت مؤلفههای مذاکره (به جای جنگ) در قبال گره کور راهبردی ایجاد شده در کییف است. این استراتژی، با راهبرد اولیه ترسیم شده از سوی غرب در جنگ اوکراین تناقض داشته و بیانگر ناکامی ۲۹ عضو ناتو در مدیریت تحولات دوساله اخیر است. چنین مذاکرهای احتمالاً به معنای واگذاری بخشهایی از خاک اوکراین به روسیه محسوب میشود. هنری کیسینجر، استراتژیست و سیاستمدار امریکایی قبل از مرگ خود، به مقامات اوکراینی توصیه کرد تا قبل از تشدید بحران، با واگذاری بخشی از سرزمین خود (کریمه) به روسها و ارائه تعهدی مبنی بر عدم پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تن به صلح با مسکو دهند. این پیشنهاد کیسینجر، از عدم اطمینان وی مبنی بر عدم توانایی غرب در کنترل جنگ اوکراین نشئت میگرفت. اکثر استراتژیستهای امریکایی بر این باورند که واشینگتن، در عین خلق بحرانهای گسترده و گرههای کور در کانونهای گوناگون جغرافیایی و استراتژیک در جهان، قدرت اداره این بحرانهای خودساخته را ندارند. حضور سیاستمدارانی مانند جو بایدن و ترامپ در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشینگتن و علاوه بر آن، ظهور نسل جدید سیاستمداران اروپایی (که به لمپنیسم و فقدان عقلانیت مشهور هستند) منجر به فاصلهگیری دولتهای غربی از واقعیات جهانی شده است. همین مسئله خود را در تدوین راهبردها و تاکتیکها نشان داده است.
نکته دیگری که لازم است مورد توجه قرار گیرد، مربوط به تفاوت سیاست اعلامی و عملیاتی غرب در قبال جنگ اوکراین است. کاخ سفید و پنتاگون علناً اصرار دارند که هیچ تغییر رسمی در سیاست دولت صورت نگرفته است و آنها همچنان از هدف اوکراین برای خروج کامل ارتش روسیه از این کشور حمایت میکنند. با این حال شواهد پنهانی در تعارض مطلق با ادعاهای رسمی و آشکار قرار دارد! اکنون زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و دیگر مقامات این کشور نیز به وضوح نسبت به بازی یک بام و دوهوای غرب در قبال منازعه جاری آگاه هستند؛ غرب از یک سو درصدد فرار از تبعات گستردهتر شکست در جنگ اوکراین بوده و از سوی دیگر، تلاش میکند در عرصه دیپلماسی عمومی با یک ظاهرسازی نمادین، خود را حامی کییف و ارتش اوکراین در منازعه با مسکو نشان دهد. تعارض بازی آشکار و پنهان غرب در کییف به خودی خود اهمیتی ندارد، اما مخرج مشترک این دو سیاستگذاری، خرد شدن و زوال زلنسکی و غربگرایان اوکراینی است.