کد خبر: 1188754
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۶:۲۰
حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدصادق اخوان، نمادی از خدمت صادقانه و شهادت مظلومانه
روز‌هایی که بر ما گذشت، نشان از حادثه دلخراش شهادت حجاج بیت الله الحرام در منطقه منا داشت. در این فاجعه بسا زائران خانه خدا که در میان آنان برخی علما، نخبگان و مسئولان نیز حضور داشتند و مظلومانه به شهادت رسیدند. شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج‌شیخ محمدصادق اخوان در عداد این چهره‌ها به شمار می‌رود که سوابق انقلابی و خدمات وی، چندان برای عموم تبیین نشده است. مقال پی آمده سعی دارد شاخص‌ترین فراز‌های حیات وی را مورد اشارت قرار دهد. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
علی احمدی‌فراهانی

میلاد و نشو و نما
روحانی شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ محمدصادق اخوان، در نخستین روز‌های سال ۱۳۳۹ هجری شمسی، در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. همزمانی میلاد وی با ایام شهادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق (ع)، سبب شد تا خانواده او را مزین به نام «محمدصادق» نمایند. شهید دوران کودکی و نوجوانی را در همان شهر و در میان خانواده‌ای مذهبی و مرتبط با بیوت علما و مراجع سپری کرد. در سال‌های نوجوانی، همزمان با تحصیل در مدرسه، به تأسی از بسیاری از اعضای خانواده که از کسبه بازار قم بودند، به شاگردی در بازار و کسب تجربه پرداخت و همین تلاش سخت بود که او را رشد داد و از وی شخصیتی خودساخته بنا کرد. زندگی در شهر قم، مهد علم و اجتهاد، او را به نهاد روحانیت نزدیک و علاقه‌مند کرده بود و به رغم آنکه فرصت پیشرفت در کسب‌وکار تجارت را داشت، با پایان آموزش‌های عمومی، به حوزه علمیه رفت و میثاق طلبگی را امضا نمود. دوران تحصیل در مدارس مختلف حوزه، به‌خصوص مدرسه مرحوم آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی (ره)، فرصت بهره‌گیری از دروس علمای بزرگ و مبرز آن دوران را فراهم آورد و در همین سال‌ها، در جهت خودسازی معنوی هر چه بیشتر خویش کوشید. بی‌تردید شاکله اصلی شخصیت وی، در همان سالیان نخستین تحصیل در حوزه و مراوده با شخصیت‌های بزرگ و نامدار آن شکل گرفت.

در طریق مبارزه و خدمت
دوران جوانی شهید اخوان، با اوج مبارزات ملت ایران با رژیم ستم‌شاهی مصادف بود و عشق و علاقه او به جانفشانی در راه اسلام و ارزش‌های آن، او را در صف طلاب مبارز و انقلابی قرار داد. در همان سالیان، از ایام فراغت سال تحصیلی حوزه نیز برای تبلیغ آموزه‌های اسلامی و خط ولایت بهره می‌جست و با حضور در مناطق محروم، به فعالیت فرهنگی و تبلیغی می‌پرداخت. با پیروزی انقلاب‌اسلامی، او که طلبه‌ای جوان، اما با انگیزه‌ای فراوان و نشاطی جهادی بود، رسالت خود را در گسترش فعالیت‌های دینی در اقصی نقاط کشور می‌دید و با عزیمت به نقاط گوناگون در شمال، غرب و جنوب کشور، به اقدامات تبلیغی و فرهنگی همت گمارد. از جمله مناطق محل خدمت تبلیغی و فرهنگی او، شمال کشور و غرب استان گیلان بود که به همراه همسنگران طلبه‌اش در این ناحیه، در سطح شهر و روستا‌های گوناگون به فعالیت پرداخت. در سال ۱۳۶۰ با صبیه یکی از روحانیون منطقه- که از سادات جلیل‌القدر بود- ازدواج کرد و ماحصل این پیوند مقدس، چهارفرزند است که یادگاران او به شمار می‌روند.
عزم راسخ شهید اخوان برای فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی، او را به نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی سوق داد و پس از مدتی فعالیت در حوزه مرکزی سپاه در تهران، بار دیگر عازم گیلان شد و از سال ۶۲ با حکم روحانی شهید آیت‌الله حاج شیخ فضل‌الله محلاتی- که در آن مقطع نماینده حضرت امام خمینی (ره) بود- به سمت مسئول دفتر نمایندگی امام در سپاه استان گیلان منصوب گردید. حضور در سپاه، میدانی جدید از فعالیت را در برابر او گشود و فرصت همنشینی با مجاهدان فی‌سبیل‌الله و شهدای والامقام را برای وی فراهم آورد. در مدت خدمتش در سپاه، بار‌ها در سفر‌های تبلیغی- فرهنگی عازم جبهه‌های حق علیه باطل جنگ تحمیلی شد و این حضور مکرر او در میدان کارزار دفاع مقدس، حتی پس از پایان دوره مسئولیتش نیز ادامه یافت.

بازگشت به حوزه علمیه قم
پس از چند سال که از تلاش شبانه‌روزی او در جبهه فرهنگی انقلاب می‌گذشت، این روحانی مجاهد احساس نیاز کرد تا بنیان‌های علمی خود را استوار گرداند، پس مجدداً به همراه خانواده عازم قم و حوزه علمیه این شهر شد تا مسیر درس و بحث را که مدتی رها شده بود، پی بگیرد. حضور او در قم فرصت سیراب شدن از معارف ناب اهل‌بیت (ره) و همنشینی با علما و صلحا را برای وی فراهم آورد و در تقویت پایه‌های علمی و عملی بس مؤثر افتاد، البته بازگشت شهید اخوان به حوزه و محضر درس استادان، او را از رسالت‌های فرهنگی و انقلابی خویش غافل نکرد و در این مدت نیز با سفر‌های متعدد فرهنگی- تبلیغی و نیز اعزام مکرر به جبهه‌های دفاع مقدس، اثبات نمود از میدان جهاد و مبارزه بیگانه نخواهد شد.

بار دیگر در سنگر تبلیغ فرهنگ دینی
در سال ۱۳۶۹ و به دعوت یکی از همسنگران روحانی‌اش، به تهران مهاجرت کرد و با پذیرش مسئولیتی فرهنگی، دوران جدیدی از فعالیت خود را آغاز نمود. تجربه بیش از یک دهه فعالیت گوناگون تبلیغی فرهنگی، برای او فرصتی فراهم آورد تا در جایگاه معاونت سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران، تجارب و آموخته‌های خود را برای گسترش فرهنگ ناب اسلامی و پاک شدن جامعه از آلایش‌ها، به میدان عمل آورد. فعالیت متمادی او در مسئولیت‌های مختلف در این نهاد، از جمله معاونت‌های اجتماعی، فرهنگی، ارتباطات و تشکل‌های دینی و قائم‌مقامی ریاست این سازمان در استان تهران و همچنین مسئولیت دفتر شمال غرب تهران، فرصتی بی‌نظیر برای خدمت در جبهه فرهنگی برای او فراهم آورد. در همین مقطع بود که پشتکار، جدیت و همت جهادی او، سبب شد یک سال به عنوان کارمند نمونه کشور، برگزیده جشنواره شهید رجایی شود. حضور در مسئولیت‌های اداری، هیچ‌گاه او را از سنگر‌های حقیقی فرهنگ که همانا مسجد باشد، غافل نکرد و از همان ابتدای حضور در تهران، با پذیرا شدن امامت جماعت یکی از مساجد که در نقطه‌ای کم‌برخوردار واقع شده بود، رسالت فرهنگی خود را تداوم بخشید. نمازگزاران مسجد شهید چمران محله اسلام‌آباد تهران، ۱۳ سال در نماز به او اقتدا کردند و همگی خاطرات خوش و زیبایی، از امام جماعت سابق مسجدشان به یاد دارند.

خدمت در قوه قضائیه، با رویکرد تقویت فرهنگ دینی
پس از ۱۳ سال تلاش و مجاهدت در سنگر فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، شهید اخوان که چندین سال در عرصه احیا و نهادینه‌سازی واجب فراموش‌شده «امربه‌معروف و نهی از منکر» در سطح مساجد تهران تلاش کرده بود، در جهت تمرکز بر این رسالت فرهنگی و دینی، به نهاد تازه تأسیس ستاد پیشگیری و حفاظت اجتماعی که با همین هدف و زیر نظر قوه قضائیه تشکیل شده بود، پیوست. هرچند با منتقل شدن به قوه قضائیه، به نهادی جدید و با مأموریتی متفاوت می‌آمد، اما باز هم فعالیت فرهنگی را وجهه همت خود قرار داد. حضور چندساله وی در سال‌های ابتدایی فعالیتش در قوه قضائیه، در امر توسعه فرهنگ واجب، اما فراموش‌شده تذکر لسانی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی بود و پس از چند سال در حوزه‌های دیگر این قوه نیز از جمله اداره کل امور استان‌ها، دانشکده علوم قضایی و نهایتاً مرکز امور شورا‌های حل اختلاف کشور، پذیرای مسئولیت شد.
در همین سال‌ها بود که بار دیگر به سنگر موردعلاقه‌اش، یعنی محراب نیز بازگشت و با پذیرش مسئولیت امامت جماعت مسجد الزهرا (س) واقع در محله شهرآرای تهران، به فعالیت فرهنگی در این مسجد و محله آن پرداخت. ربع قرن فعالیت فرهنگی او در منطقه شمال غرب تهران، خاطرات بسیاری از وی در ذهن نمازگزاران مساجد و اعضای هیئات مذهبی این منطقه بر جای نهاده است. او به فراخور حال و فرصت‌های ممکن، در بسیاری از مساجد، حسینیه‌ها، تکایا و هیئات این منطقه، به سخنرانی مذهبی و تبلیغ دینی پرداخت و کمتر مسجد و هیئتی در این منطقه است که وی توفیق حضور و سخنرانی در آن نیافته باشد. او با همه کارنامه درخشان مدیریتی و فرهنگی‌اش، همواره افتخارش را «روضه‌خوانی برای حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع)» می‌دانست و آرزویش این بود به این نام شناخته شود. شاید همین عشق و ارادت به خاندان پیامبر (ص) بود که او به سان مولایش، توفیق مماتی عطشان در آفتابی سوزان را یافت. نکته مهمی که در ذکر سیره او نباید از قلم افتد، روحیه انقلابی و استقامت در خط نورانی ولایت مطلقه فقیه بود. معاشران او به خوبی به یاد دارند که در مقاطع حساس تاریخ نظام اسلامی و خصوصاً در سالیان اخیر، چگونه با صراحت و با سلاح بیان به دفاع از ارزش‌های انقلاب و ولایت‌فقیه می‌پرداخت و در فتنه‌ها بصیرت‌بخش بود. وی به این رویکرد، هماره به مثابه وظیفه‌ای دینی و انقلابی می‌نگریست و هرگز آن را مورد غفلت قرار نداد.

بر آستان جانان
«حج» از جمله فرصت‌های معنوی و ارزشمندی بود که شهید اخوان در طول حیات طیبه‌اش، بار‌ها از آن بهره برد و فرصت خودسازی در جوار حرم امن الهی و مضجع نورانی رسول اکرم (ص) و ائمه بقیع (ع) از یک‌سو و فرصت فعالیت تبلیغی در میان حجاج بیت‌الله‌الحرام، در او اشتیاقی وصف‌ناپذیر به این سفر الهی و معنوی ایجاد کرده بود. وی در نوشتاری این موسم ارجمند را اینگونه به وصف نشسته است: «حج صرفاً مناسک نیست، بلکه سیر و سلوک باطنی است. احرام کندن لباس معمولی و غسل احرام پیرایش درون و تصفیه قلب از گناه است. احرام عدم وابستگی به دنیا و متعلقات دنیاست. لبیک پیمان زبانی پس از عهد قلبی، طواف همسویی با جهان هستی بر محور توحید، نماز در مقام ابراهیم یعنی قائم مقام ابراهیم شدن، آب زمزم شستن امراض روحی و جسمی با بهترین آب است...».
شهید در طول عمر پربرکتش، حدود ۲۵ بار عازم این سفر معنوی شد و دست تقدیر نیز این‌گونه رقم خورده بود، در همین راه به دیدار معبود شتابد. وی در فرازی از نامه خداحافظی خود پیش از انجام این سفر، چنین آورده است: «خدای مهربان را شاکرم که توفیق زیارت بیت عتیق و حرم مطهر نبوی و ائمه بقیع (س) را به حقیر هدیه نمود. از آنجا که توفیق خداحافظی و طلب حلالیت از عزیزانم به صورت حضوری حاصل نگردید، پوزش خواسته و طلب حلالیت می‌نمایم. از آن‌ها که با زبان و عملم دل‌شان را آزرده یا نتوانسته‌ام گرهی از مشکلات‌شان باز نمایم، می‌خواهم که به بزرگی دل‌های بی‌کینه خود، این حقیر را ببخشند و از آنانی که دانسته یا ندانسته حقوقی بر گردن بنده دارند، عاجزانه درخواست عفو و گذشت دارم. باشد تا خدای مهربان از خطاهای‌مان چشم‌پوشی نماید. دعاگوی شما خواهم بود و ملتمس دعای خیرتان هستم...».

روز واقعه
شهید اخوان در آخرین سفر حج خویش، تصمیم گرفت به ادای دینی که بر گردن داشت، زمینه سفر همسرش را نیز به حج فراهم آورد و به این ترتیب این حج، موسم وداع او با خانواده‌اش شد. جدیت او بر لزوم آموزش دقیق ضوابط شرعی مناسک حج به حجاج و مرافقت و همراهی‌اش با آنان به گونه‌ای بود که همواره زبانزد هم‌کاروانی‌های او بود، به گونه‌ای که بسیاری از همسفران او تا سال‌ها بعد، همچنان با وی در ارتباط بودند. صبح روز دوم مهرماه ۱۳۹۴، واقعه‌ای تلخ رخ داد که قلب همه ملت ایران و بسیاری از امت اسلامی را جریحه‌دار کرد. توطئه‌ای خباثت‌آمیز، چند هزار تن از حجاج بی‌گناه بیت‌الله‌الحرام را در حالی که در ساعات پایانی مناسک حج و احرام به سر می‌بردند، به فاجعه‌ای غمبار در وادی منا به شهادت رساند. در ساعات اولیه این حادثه، شهید اخوان به همراه تعدادی از همسفرانش، در میان مفقودان آن قلمداد می‌شدند. در همین ایام بود که خانواده، بستگان و علاقه‌مندانش امید داشتند خبری از حیات او بیابند، اما روز‌ها سپری شد و همچنان کمتر اثری از او یافت نشد. با گذشت یک هفته از فاجعه و مأیوس شدن از یافتن اثر از حیات مفقودان فاجعه، به‌یک‌باره خبر شهادت آنان رسانه‌ای شد و این در حالی بود که همچنان خبر موثقی دال بر شهادت وی وجود نداشت. انتظار هفته‌ها و ماه‌ها ادامه یافت تا آنکه سه ماه بعد، همسر و فرزندش برای یافتن نشانه‌ای از او عازم حجاز شدند و پس از انجام آزمایش‌های DNA و بررسی تصاویر شهدا و دیگر مستندات، پیکر این شهید منا شناسایی و پس از انجام تشریفات قانونی، به میهن اسلامی بازگشت. با انتقال پیکر مطهرش به ایران اسلامی، ۱۲۰ روز پس از شهادتش و در دوم بهمن ماه ۱۳۹۴، بنا به وصیتش به زادگاهش شهر مقدس قم منتقل گشت و با عنایت رهبر معظم انقلاب‌اسلامی، در جوار کریمه اهل‌بیت (ع) و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تدفین شد. مضجع شریفش در حرم حضرت معصومه (س)، صحن امام رضا (اتابکی)، بقعه ۳۵ میعادگاه علاقه‌مندان و یارانش است.

عدم‌پیگیری مناسب رویداد
پس از فاجعه منا، به رغم هشدار قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی که موجب عقب‌نشینی مقامات عربستان گشت، سوگمندانه از سوی دولت وقت در پیگیری این حادثه تلخ و شناسایی علل و عوامل آن، اقدامی درخور صورت نگرفت. این در حالی بود که رهبری پس از سپری شدن یک سال، همچنان ضمن مطرح بودن گمانه عمدی بودن ماجرا، تعلل و کوتاهی مسئولان کشور عربستان را در نجات آسیب‌دیدگان این رویداد، گوشزد می‌کردند: «اکنون قریب یک سال از حوادث مُدهش منا می‌گذرد که در آن چند هزار نفر در روز عید و در لباس احرام، در زیر آفتاب و با لب تشنه، مظلومانه جان باختند. اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و در طواف و نماز، به خاک و خون کشیده شدند. حکام سعودی در هر دو حادثه مقصرند، این چیزی است که همه حاضران، ناظران و تحلیلگران فنی، بر آن اتفاق‌نظر دارند و گمان عمدی بودن حادثه نیز از سوی برخی صاحبنظران مطرح شده است. تعلل و کوتاهی در نجات مجروحان نیمه‌جانی که جان شیفته و دل مشتاق آنان در عید قربان، با زبان ذاکر و ترنم آیات الهی همراه بود نیز قطعی و مسلم است. مردان قسی‌القلب و جنایتکار سعودی، آنان را با جان‌باختگان در کانتینر‌های دربسته محبوس ساختند و به جای درمان و کمک یا حتی رساندن آب به لبان تشنه ایشان، آن‌ها را به شهادت رساندند. چند هزار خانواده از کشور‌های گوناگون، عزیزان خود را از دست دادند و ملت‌های آنان داغدار شدند. از جمهوری اسلامی، حدود ۵۰۰ نفر در میان شهدا بودند. دل خانواده‌ها همچنان مجروح و داغدار است و ملت همچنان غمگین و خشمگین است...».
روایت مواجهه قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی با حکام سعودی در این فاجعه و ایضاً رویکرد منفعلانه و فاقد نتیجه دولت وقت در این رخداد را می‌توان در نامه آقای محمدجواد اخوان فرزند شهید اخوان، به حضرت آیت‌الله آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مطالعه کرد: «حادثه منا هر چند برای ما مصیبت‌بار بوده است، اما در آن عبرت‌هایی برای اهل بصیرت و زنده‌دلان آشکار است. نیک می‌دانیم اگر جملات پرصلابت و اقتدار علوی حضرت‌عالی در سخنرانی خود در دیدار ارتش جمهوری اسلامی ایران نبود، بی‌شک سفاکانی که خون پاک هزاران حاجی بی‌گناه را بر صحرای منا ریختند، از تحویل ابدان مطهر آن‌ها خودداری می‌کردند. اساساً هیچ بعید نیست که این توطئه، برای تحقیر ملت بزرگ ایران و قدرت‌نمایی پوشالی اذناب منطقه‌ای امریکا طراحی شده بود، اما عرض سپاس ویژه این کمترین و دیگر بازماندگان از حضرت‌عالی آن است که در این زمانه حساس، صلابت و اقتدار برخاسته از صولت حیدری‌تان، بازیچه‌های دست دشمن را به عقب راند و می‌دانیم که این عزت خود را مدیون اقتدار ولایی خود هستیم نه دیپلماسی التماس. یک هفته سرنوشت‌سازی که ابدان مطهر این عزیزان پاکباخته، در صحرای حجاز در سردخانه‌ها و کانتینر‌ها رها شده بود، دیپلماسی التماس مشغول مصافحه با شیطان بزرگ بود و التماس از امیرک‌هایی که روزی تاج‌وتخت خود را در قمار احمقانه در حمایت از صدام حسین ملعون باختند! بگذار عده‌ای خوش‌خیالانه وانمود کنند که این دیپلماسی التماس بوده است که عزت و شرف ملت ایران را حفظ کرده است، اما تاریخ گواهی خواهد داد که آن دو جمله که از زبان ولی امر مسلمین جهان خارج شد و از عکس‌العمل سخت و خشن سخن به میان آمد، ورق را برگرداند، هر چند صبر و تحمل بر این مصیبت برای من سخت است، اما از اراده من نکاسته و نخواهد کاست، ان‌شاءالله. امیدوارم به دعای خیر شما، افتخار تداوم سربازی در مسیر ولایت را یافته و بار دیگر پادررکاب بودن خود را با صدای رسا فریاد می‌زنم. رجای واثق دارم که روح مطهر پدرم- که شاهد و ناظر است- در این راه یاری‌ام خواهد کرد و از خداوند منان مسئلت می‌کنم تا مرگی در راه محمد و آل محمد (ص)، همچون پدرم نصیبم فرماید...».

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
صادقی کیا
|
Hong Kong
|
۲۲:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۰
0
0
سلام من ضمن تسلیت به شما و خانواده محترم. برای شما که الحق هم با قلم زیبا و شیوا تاریخ زندگی آن شهید گرامی که بنده به عنوان دوست و در بعضی از مقاطع همکار ایشان حقایق را بیان نمودید تشکر میکنم .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار