جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، همانگونه که از عنوان آن هویداست، به بازنمایی روابط و مناسبات زندهیاد جلالآلاحمد با برخی روشنفکران یا فعالان فرهنگی معاصر خویش پرداخته است. این پژوهش که در چهار مقاله سامان یافته از سوی امید طبیبزاده انجام شده و انتشارات نیلوفر آن را روانه بازار کتاب کرده است. تارنمای کتابخانه تخصصی ادبیات، در باب محتوای این تحقیق به نکات پی آمده اشارت برده است:
«نویسنده در این کتاب، به بررسی مناسبات و روابط آلاحمد و چهار تن از روشنفکران بزرگ معاصرش پرداخته و در هر مورد کوشیده است، رفتارهای آنان را در پرتو شرایط سیاسی خاص حاکم بر جامعه تفسیر کند. در اولین نوشتار به بررسی فرازونشیبهای فراوانی که در مناسبات بین نیما یوشیج و جلالآلاحمد وجود داشت، پرداخته شده است و ضمن نمایش سیر مباحث مربوط به شعر نوی فارسی در آن دوره، توصیفی از رمانتیسم انقلابی حاکم بر فضای روشنفکری ایران که در آن دوره به دست داده شده نیز از تأثیر استبداد تاریخی حاکم بر ایران، در رفتارهای آن روشنفکران پرده برداشته شده است. آلاحمد و صنعتیزاده در بخشی از زندگی خود، بهشدت در مقابل هم قرار گرفتند و نوشتار دوم این کتاب به توصیف و شرح همین برخورد اختصاص یافته است. در این نوشتار کوشیده شده تا از طریق بررسی اختلافها میان آلاحمد و صنعتیزاده به مقایسه روشها، ادعاها، آرا و دستاوردهای این دو روشنفکر ایرانی پرداخته شود و از این طریق، پرتوی بر بخشی از تاریخ معاصر فرهنگی کشورمان انداخته شود. جلالآلاحمد در کتاب یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات، بسیار از ابراهیم گلستان سخن گفته است و گلستان نیز در مصاحبهها و یادداشتهای گوناگون خود - که همگی مربوط به سالها پس از مرگ آلاحمد میشوند- سخنان بسیاری درباره او بر زبان آورده است. در نوشتار سوم این کتاب، نویسنده کوشیده است تا بیشتر براساس همین سخنان، به بررسی روابط ابراهیم گلستان و جلالآلاحمد بپردازد و از این طریق هم تصویری از فضای حاکم بر جریانهای روشنفکری تاریخ معاصر ایران در فاصله سالهای ۱۳۲۴ (زمان آشنایی آن دو) تا ۱۳۴۸ (زمان مرگ آلاحمد) به دست دهد و هم برخی نکات پوشیده و مبهم را در این دوره در حد توان روشن کند. آلاحمد در مقاله سوم از بخش نخست کتاب یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات، ناصر وثوقی را مانند ابراهیم گلستان چالهای تصویر میکند که دست روزگار زمانی پیش پای وی قرار داده بود. در نوشتار پایانی کتاب، ابتدا اندکی درباره مجله اندیشه و هنر سخن گفته شده است. سپس به ویژهنامه آلاحمد در اندیشه و هنر (۱۳۴۳) پرداخته شده است و بعد از آن، برخی سخنان آلاحمد در یک چاه و دو چاله نقل و تحلیل شده است. در نهایت نویسنده کوشیده است تا به سه سؤال پاسخ دهد: آیا اقدام وثوقی در انتشار ویژهنامه، از حیث اخلاقی صحیح بود؟ چرا وثوقی دست به چنین عملی زد؟ آیا واکنش تند آلاحمد توجیهپذیر است؟ سخن پایانی کتاب، به نوعی جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث کتاب است. در ضمیمهها نیز ابتدا نکاتی درباره یادداشتهای جلال آلاحمد آورده شده و سپس تصاویری از کتاب از راه و رفته و رفتار ابراهیم گلستان، ضمیمه کتاب شده است....»