کشتیرانی در دوره پهلوی چه وضعیتی داشت و در آن دوره پیشرفتی حاصل شد؟
بله. چون در این مقطع شخصی به نام «احمد مِهبد» که خیلی آدم قالتاق و زرنگی بود، کنسول ایران در نیویورک میشود. ظاهراً خاطراتش در هاروارد ثبت شده است. این شخص با توجه به دوستی که در سال ۱۳۲۸ با شاه پیدا کرد، به او پیشنهاد داد ایران کشتیهای نفتکش بسازد. علت این بود که ما زمان دکتر مصدق کشتی نفتکش نداشتیم و کشتیهای خارجی هم از ترس انگلیسیها نفت ما را نمیبردند. به همین دلیل ما در آن دوره، اصلاً صادرات نفت نداشتیم؛ بنابراین با پیشنهاد مهبد، دو کشتی نفتکش ۳۲ هزار تُنی به نامهای رضاشاه و محمدرضاشاه ساخته شد. بعد از آن دو کشتی تجاری هم به نام کوروش و داریوش ساخته شد. این چهار کشتی، زمینه بازرگانی دریایی و حمل نفت ایران را فراهم ساخته و در زمره املاک پهلویها بودند. ولی ارتش بهخاطر غرق شدن ناوهای ببر و پلنگی که ایتالیا به ما داده بود، هیچ ناوی نداشت. به همین دلیل دست به دامان انگلیسیها شدیم. انگلیسیها هم بهجای ناوهای ما که غرق کرده بودند، دو ناو ببر و پلنگ دیگر به ما دادند. البته بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۳، تودهایها قصد داشتند توسط یک گروهبان و دو سرباز وظیفه، ناو ببر را آتش بزنند که موفق نشدند. این دو ناو تا سال ۱۳۵۲ هم مورد استفاده قرار گرفتند ولی دیگر کهنه شده بودند. این ناوها مثل همین کشتی یونانی - که الان در ساحل کیش است- دیگر به درد نمیخوردند و موجب تمسخرمان شده بودند! انگلیسیها زمان مصدق خواستند به ایران حمله کنند که از ترس غلیان احساسات مردم ایران نتوانستند. طبق اسناد بریتانیا قرار بود عملیات آقا کوتوله، عملیات گُمُرا و چهار، پنج عملیات دیگر - که همگی اسمهای عجیب غریب داشتند- صورت بگیرد ولی انجام نگرفت. چون انگلیسیها دیدند که ۱۵۰ هزار نفر از مردم ایران به آبادان آمدهاند. آقای حسین مکی نماینده مجلس هم در میان مردم آنان را میشوراند و ممکن بود تعداد زیادی از انگلیسیها کشته شوند. به همین دلیل با وجود ۳۸ ناوی که همراه خود آورده بودند، از آنها پیاده نشدند. جالب اینجاست که ما در آن مقطع، نیروی دریایی هم نداشتیم. در ادامه امریکاییها، تعدادی ناوچههای گمرک به ایران دادند. بعد از آن، چون با ایتالیاییها یک سابقه دوستی داشتیم، آنها به ایران آمدند و برای ما تعدادی ناوچه ساختند. کمکم نیروی دریایی ایران بزرگ شد و به تدریج توسعه بیشتری یافت. این تأسیسات عبارت بودند از: ناوچههای ضد زیردریایی و گشتی کیوان، تیران، مهران، ماهان، بهرام، پروین و ناهید. ناوهای مینروب کرانهای و رودخانهای: شهباز، سیمرغ، کرکس، شاهرخ، هریسچی و ریاضی. (هریسچی و ریاضی از افسران نیروی دریایی بودند که شهید شده بودند.) امریکاییها، چون این ناوها را اضافه داشتند، به ما میدادند. اما بعد ایران کمکم این ناوها را از امریکاییها میخرید. البته زمان رضاشاه هم ناوهای مینروب شهباز، سیمرغ، کرکس و شاهرخ را داشتیم که آنها را برده، مستعمل کرده و برگردانده بودند. حالا دوباره این ناوها را ساخته بودند. ناوهای لجستیکی و تعمیراتی هم بودند که اهمیت زیادی داشتند. اینها ناوهای هرمز، لنگه، بوشهر، بندرعباس، هنگام، لارک و چابهار هستند. ناوهای پاسوَر به افتخار چهار افسر تحصیلکرده ایتالیا که سوم شهریور شهید شدند به نامهای بایندر، نقدی، کهنمویی و میلانیان نامگذاری شده است. ناوشکنهای موشکانداز سبک عبارت بود از: سام، زال، رستم و فرامرز که در امریکا ساخته شده بودند. ناوشکنهای موشکانداز سنگین هم عبارت بود از: پلنگ، ببر و آرتمیس. این ناوشکن پلنگ و ببر از نسل دوم بودند. ناو آرتمیس یک ناو موشکانداز امریکایی عالی بود و برای اولین بار در ایران استفاده میشد، ولی پلنگ و ببر را امریکاییها به دستور ایرانیها ساختند. ما هواناوهای جدید SR. N۶ و BH- ۷ و هلیکوپترهای موشکانداز UH- IH و JET RANGER هم داشتیم که خیلی مهم بود. نوعی ضد زیردریایی به نام SHCG و نوعی مینروب هم به نام RH۵۳ داشتیم. از طرفی اسکاتران ترابری داشتیم که شامل هواپیمای F۲۷ Friendship بود. رزمناوهای کلاس کوروش و اسپرانس هم داشتیم که خیلی مهم بود. رزمناو کوروش، داریوش، اردشیر، نادر، شاپور و انوشیروان هم بود. البته ما سفارش ساخت چهار ناوشکن خیلی بزرگ را به امریکا داده بودیم که پس از پیروزی انقلاب آقای ابراهیم یزدی گفت اینها به درد نمیخورد و برگرداندند! ارتش امریکا هم آن چهار ناوشکن را برای خود برداشت. ما در آن دوره زیردریایی مدرن کلاس TANG، زیردریایی کوسه، نهنگ، دلفین و ناوچههای مدرن لاکمباتانت، ناوچههای کمان، زوبین، خدنگ، پیکان، جوشن، فلاخُن، شمشیر، گرز، گردونه، خنجر، نیزه و تبرزین هم داشتیم. ناوهای پشتیبانی و لجستیکی حمایتکنندهمان عبارت بود از: ناوهای کنگان، طاهری، خارک، لاوان و تنب. ناوچههای لجستیکی و تعمیراتی به ظرفیت ۱۶ هزار و و ۶۶۰ تُن هم داشتیم. هواناوهای جدید SR. N۶، هواناو هاورکرافت بود که از روی دریا بلند شده و حرکت میکرد و ۱۱۰ تن وزن داشت. هواناوهای BH۷ هم بودند که ۱۰۰ تن وزن داشتند. ما هواپیمای دریایی و هاورکرافت هم داشتیم که خیلی خوب بود. ایران ناوچههای مدرن انگلیسی و امریکایی و چند ناو تدارکاتی هم به نیروی دریایی خود افزوده بود. البته چند مانور هم دادند که شاه از آن ناراضی بود! چون نمیتوانستند خوب تیراندازی کنند. اسداله عَلَم در خاطرات مربوط به سال ۱۳۵۱ خود نوشته که وقتی ناوها تیراندازی میکردند، شاه بهشدت عصبانی میشد و میگفت: «این چه طرز تیراندازی است؟» و بعد فرماندهان نیرو دریایی را عوض کرد! دو سال بعد، تیراندازیشان خیلی بهتر شده بود. مجموع ظرفیت یگانهای شناور خریداری شده، ۱۲۰ هزار و ۶۲۵ تن بود. به این ترتیب نیروی دریایی ایران نسبتا قوی شده بود. همانطور که دریادار بایندر وصیت کرده بود؛ بنابراین سال۱۳۵۰ توانستیم سه جزیره را در جنوب با هاورکرافت و هواناوها بگیریم. جالب است که نیروی دریایی ایران در سال ۱۳۵۵، ۴۰ هزار و ۱۰۱ تن ظرفیت داشت. در حالی که در سال ۱۳۲۵، این ظرفیت ۳ هزار و ۳۰۰ تن بود. یعنی میتوان گفت که ظرفیت نیروی دریایی در تاریخ تأسیس دوباره آن از ۳ هزار و ۳۰۰ تن در سال ۱۳۲۵، به ۴۰ هزار و ۱۰۱ تن در سال ۱۳۵۵ رسیده بود. ما در همه نقاط جنوب آبادان، خرمشهر، خسروآباد، خارک، بندر بوشهر، بندرعباس، بندر انزلی، سیرجان، رشت و منجیل پایگاه داشتیم.
علت تصرف آن سه جزیره، در جنوب ایران چه بود؟
چون از سال ۱۸۲۰ که بحرین از ایران جدا شد، ما هیچ گونه تسلطی روی بحرین نداشتیم. کاپیتان ویلیام بروس، قراردادی با همه شیوخ آن سوی خلیج فارس از قبیل: دبی، شارجه، رأس الخیمه، مُلقُوین و فجیره بسته بود که به کشتیهای انگلیسی حمله نکنید و در عوض، ما از شما در مقابل ایران و عثمانی حمایت میکنیم. چون عثمانیها هم به خلیج فارس نظر داشتند. حال چرا عثمانیها نظر داشتند؟ چون بصره متعلق به دولت عثمانی بود. بینالنهرین یا همان «مزوپوتامیا» یکی از قسمتهای دولتهای عثمانی بود. تمام بصره، بغداد، سلیمانیه، نجف، کربلا، سامرا و کاظمین در دست دولت عثمانی بود و هر وقت با ایرانیها مشکل داشتند، به کربلا حمله میکردند و زوار و ساکنان ایرانی کربلا را میکشتند! البته میگویند دو صندلی در مجلس شورای ملی برای نمایندگان بحرین به عنوان استان چهاردهم گذاشته بودند، ولی این فقط در حد یک شوخی و نمادین بود. آقای علیقلی اردلان هم در کابینه دکتر اقبال وعده داد که ما با انگلیسیها در حال مذاکره هستیم و قرار است بحرین دوباره برگردد، اما برگشت بحرین برای پهلویها چندان مهم نبود. با محاسبه آنها بحرین ۷۰۰ کیلومتر مربع بیشتر وسعت نداشت. هفت برابر جزیره کیش و یکدوم جزیره قشم بود. صنعت نفت بحرین تمام شده و مرواریدهایش هم ارزش چندانی نداشت! امنیت آن سه جزیره، برای هیئت حاکمه پهلوی از بحرین بیشتر بود. الان هم اهمیت آن سه جزیره بیشتر است. اگر در این سه جزیره یک توپخانه بگذارند، تمام خلیج فارس بند میآید. در هر ۱۲ دقیقه، یک نفتکش یا کشتی تجاری از تنگه هرمز عبور میکند؛ بنابراین بهخاطر تصرف آن سه جزیره، عراق، لیبی و یمن جنوبی علیه ایران به جامعه ملل شکایت کردند، ولی سازمان ملل توجهی به موضوع نشان نداد و ماجرا مسکوت ماند. نیروهای ایرانی هم در این سه جزیره باقی ماندند. الان هم در جزیره ابوموسی - که جزیره بزرگتر است- عدهای از اتباع امارات متحده عربی حضور دارند. ما قراردادی با اینها بسته بودیم که فعالیتهای نفتی یک شرکت انگلیسی اطراف جزیره ادامه پیدا کند و تا زمان به نتیجه رسیدن این فعالیتها دولت ایران سالانه مبالغی را به شیخ شارجه بدهد. هرچند اقوام شیخ شارجه کودتا کردند و او را کشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در خصوص نیروی دریایی و صنایع کشتیرانی، چه پیشرفتهایی حاصل شد؟
ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، متأسفانه قدری در مورد نیروی دریایی ظلم شد. یک عده از افراد مشکوک وارد این نیرو شدند. حتی ناخدا بهرام افضلی یکی از فرماندهانش، یعنی همان افسر تودهای بود که الان بی بی سی از او تعریف میکند! او تمام اطلاعات را از طریق کیانوری به شوروی داد! دستورات غلط هم صادر کرد. مثلاً بیجهت خارک را تخلیه کرد. افسرانی ناباب را هم به داخل این نیرو آورد. همانطور که پیشتر گفتم، ایران چهار ناوشکن به امریکا و چهار زیردریایی به آلمان سفارش داده بود که امریکاییها دیگر اینها را تحویل نمیدهند. البته پول زیردریایی را از آلمان پس گرفتیم. آدمهای بیاطلاعی مثل ابراهیم یزدی و صادق طباطبایی میگفتند ما اینها را لازم نداریم! آقای یزدی که گفته بود: «ما باید اینها را بدهیم و بهجایش تراکتور بگیریم!» داخل پرانتز بگویم که ما ۷۸ فروند هواپیمای تامکت داشتیم که صادق طباطبایی میگفت این هواپیماها خیلی گران هستند و خرجشان بالاست، باید اینها را بفروشیم! حسن روحانی رئیسجمهور سابق، در خاطراتش بهدرستی به این موضوع اشاره میکند، ولی خوشبختانه پس از مدتی، ما متوجه شدیم که نیروی دریایی این امکانات را لازم دارد. نیروی دریایی بعد از انقلاب اسلامی، یک کار خیلی خوب کرد و آن هم آنکه همه دانشجوها را داخل کشور نگه داشت. سابقاً همه دانشجوها را به امریکا و انگلستان میبردند. شاید برای هر دانشجو، ۲۵۰ هزار دلار خرج میکردیم، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاه علوم دریایی امام خمینی در نوشهر، با چهار دانشکده ناوبری و فرماندهی کشتی، مهندسی الکترونیک و مخابرات دریایی، مهندسی مکانیک دریایی، مدیریت و کمیسر دریایی در سال ۱۳۵۹ تأسیس شد و فعالیت رسمی خود را از مهرماه ۱۳۶۰ آغاز کرد. پس از آن هم مراکز آموزش تخصصی در انزلی و رشت، توسعه یافته و دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی دریایی ایجاد شد. البته در این میان ملت ایران نباید فراموش کند که نیروی دریایی به گردن ایران خیلی حق دارد. اگر در جنگ تحمیلی نیروی دریایی نبود، یک قطره از نفت ایران صادر نمیشد! چون عراق هواپیماهای بسیار قوی داشت و روسها هواپیماهای میگ و سوخوی پیشرفته به آنها داده بودند. فرانسویها هم میراژ ۱ و میراژ ۱۰ به عراق داده بودند که خیلی قوی بود. البته ایران هم میخواست از این نوع بخرد که امریکاییها و انگلیسیها نگذاشتند. گذشته از آن پنج هواپیمای سوپراتاندارد را فرانسویها با خلبان به دولت عراق داده بودند. از سوی دیگر به خاطر تیرگی روابط ایران با امریکا آنها تمام نقشههای نظامی ایران را در اختیار دولت عراق میگذاشتند. این نکات را ژنرال رفیق سامرایی رئیس استخبارات عراق در خاطرات خود به نام «ویرانههای شرقی ما» نوشته است. از طرفی صدام دستور داده بود نیروهایش هر کشتی متعلق به ایران را بمباران کنند! عراقیها خارک را هم بارها بمباران کردند. آنها حتی کشتیهایی که نفت ایران را هم میبردند، بمباران میکردند. این بود که نرخ بیمه در این مقطع، چندین برابر شد و هیچ کشتی خارجی سمت آبهای ما نمیآمد. اما نیروی دریایی ما ناوهای نفتکش و کشتیهای نفتکش ایرانی را از خارک تا سیری بدرقه میکرد و تا لاوان میرفتند. بعد کشتیهای نفتکش بینالمللی، از آنجا نفت را میبردند. نیروی دریایی در دوران جنگ هشت ساله ۱۵۰ شهید داد. عراق یک میلیون سرباز برای جنگ با ایران بسیج کرده بود. عراق بعد از جنگ با ایران، ۹۰۰ هزار سرباز در اختیار داشت که به سراغ کویت رفت، ولی امریکاییها نابودشان کردند.
نوسازی و تجدید قوای نیروی دریایی جمهوری اسلامی از چه دورهای آغاز شد و چه پیامدهایی داشت؟
در دهه ۱۹۹۰، نیروی دریایی ایران تجدید قوا کرد. قایقهای گشتی، زیردریایی و موشکهای ضد کشتی به ناوگان افزوده شد. موشکهایی از چین، موشک کرم ابریشم از کره شمالی و روسیه خریداری و ناوگان ما به آنها مجهز شد. چندین مانور هم با نیروی دریایی هند و پاکستان انجام شد. ناوهای محافظ دنا، دماوند و جماران به ناوگان نیروی دریایی اضافه شدند. پنج ناو محافظ سَبُک، به موشکهای ایرانی سری نور مجهز شدند. ساخت ناوچههای موشکانداز، قایقهای تندرو، ناوهای محافظ متوسط و همچنین موشکهای جدید برای حمله، مدنظر نیروی دریایی قرار گرفت. سه فروند از چهار ناو محافظ واسپرمارک، البرز، الوند و سبلان به موشکهای مدرن ضدکشتی و ضدهوایی مجهز شدند. ناو آموزشی حمزه - که همان ناو شهریار است- هم امروز در دریای خزر فعالیتهای آموزشی انجام میدهد. سه فروند زیردریایی تهاجمی نوح، یونس و طارق که روسی هستند و زیردریایی سبک غدیر و زیردریایی فاتح کلاس متوسط هم به نیروی دریایی اضافه شدند. قایقهای تندرو موشک انداز کوچک ذوالفقار و سراج و پنج کشتی واکنش سریع، طراحی و ساخته شدند. کاتامارانهای نیروی دریایی، توان حرکت با سرعت ۹۳ کیلومتر در ساعت را دارند و مجهز به آخرین مدل از موشکهای ضدکشتی و موشک نور هستند. بقیه ناوگان ایران هم شامل ۲۵۰ قایق گشتی ساحلی هستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم نیروی دریایی خودش را دارد. نیروی دریایی سپاه قایقهای گشتی دارد که روی این قایقها موشک انداز و مسلسل است. ایران با تولید «اژدرحوت» توان بازدارندگی خود را افزایش داد. از سوی دیگر با تولید موشکهای بالستیک رادار فعال «خلیج فارس» از سال ۲۰۱۱ توانست اهدافی فراتر از ۲۰۰ کیلومتری را هدف قرار دهد. موشکهای کروز و موشکهای بالستیک ساحلی و رادارهای پیشرفته و رسانههای دفاعی، قدرت ویژهای به نیروی دریایی بخشیدند. ایران از سال ۲۰۰۱ دارای موشکهای بهینهسازی جدید شد که میتوانست ۳۰۰ کیلومتر را هدف قرار دهد. رادارهای ایران تمام خلیج فارس و دریای عمان را تحت پوشش دارد. ایران در حال تولید ناوهای محافظ کلاس موژ در بندرعباس و بندرانزلی است. علاوه بر این ما در دریای خزر هم چهار ناوچه کوچک داریم. الان ناو جماران، سهند و دنا در خلیج فارس و دریای عمان و ناو محافظ دماوند و ناوچه بایندر در دریای خزر در اختیار نیروی دریایی است. اواخر سال ۱۳۹۷، زیردریایی نیمه سنگین فاتح نیز به ناوگان ما اضافه شد. نیروی دریایی دارای ۱۵ فروند شناور لجستیکی هنگام، تمب، لاوان، سیری و ۱۱ فروند ناو کلات و خارک است. نیروی دریایی، دو فروند ناو فرماندهی در بندرعباس و بوشهر دارد. به علاوه، الان هشت فروند ناوچه جماران، سهند، دنا، سه عدد ناوچه البرز، الوند و سبلان را دارا هستیم. ۲۱ فروند ناو موشک انداز، ۱۳ فروند ناوموشک انداز کمان، پنج فروند ناو موشک انداز سینا و یک فروند ناو موشک انداز از کلاس حمزه، در اختیار نیروی دریایی است. چهار فروند ناو کلاس پروین و دو فروند کلاس کاویان در اختیار نیروی دریایی است. کشتیهای عمومی و گشت ساحلی، ۳۴۶ فروند است. ناو دسته پهپادبر، شامل انواع پهپادهای نوع پلیکان، هما، آرش، کمروش، ژوبین و ابابیل هم در اختیار نیروی دریایی است. نیروی دریایی ۱۴۶ هلیکوپتر بلیوای اچ، ۲۱ فروند سیکورسکی، ۱۰ فروند سی اچ ۵۳، ۲۳ فروند سی کد و ۶۴ فروند میلسی را نیز در اختیار دارد. هواپیمایی نداجا و هوادریا ۵۶ فروند بالگرد در پنج پایگاه و ۲۰ فروند روی ناوهای بالگردبر دارد. یک پایگاه هم با ۱۵ فروند بالگرد در مجاورت ستاد بندرعباس مستقر است.
در خصوص گشت دور دنیای ناوگروه ۷۶ و بازتابهای آن چه دیدگاهی دارید؟
امروز نیروی دریایی ایران، دارای ناوگروه ۷۶ که شامل ناوشکن دنا و ناوبندر مکران است، میباشد. البته ناوبندر، ناو هواپیمابر نیست، ولی میشود روی آن شش هلیکوپتر قرار داد. ناوبندر مکران هم ناو بزرگی است و میشود داخل آن شش هلیکوپتر را جا داد. این ناوگروه از مهرماه سال ۱۴۰۱، به گشت دور دنیا رفت. این ناوگروه ۲۱۳ روز از بندرعباس به سمت خاور رفت و در ادامه از بنادر کشورهای هند و اندونزی گذشت و عرض اقیانوس هند را طی کرد. سپس وارد اقیانوس آرام شد و بعد به اقیانوس اطلس رفت. گشت این ناوگروه به دور دنیا بسیار کار قشنگی بود و مایه افتخار ایران است. نیروی دریایی چه در زمان دریادار سیاری - که واقعاً مردی شجاع و مدافع خرمشهر تا آخرین لحظه بود - چه در دوران دریادار خانزادی استاد هاولگرافت و چه دریادار کنونی شهرام ایرانی - که مرد بسیار متفکری است- اقدامات بسیار بزرگی داشته است. شاید الان خارجیها، گشتزنی این ناوگروه ایرانی را مسخره کنند که دور زدن یک ناو تدارکاتی و یک ناو بندر که مهم نیست! اما ژاپن هم فعالیت دریاییاش را همینطور شروع کرد، اما به یکباره توانست نیروی دریایی روسیه را در سال ۱۹۰۴ و در نبرد تسوشیما درهم بکوبد. اصلاً مردم دنیا باور نمیکردند که ژاپن چنین کاری انجام دهد. در نبرد موکدن و نبرد پرت ارتور در سال ۱۹۰۵، ۲۰، ۳۰ میلیون دختر و زن ژاپنی، موهایشان را بریده و به ارتش هدیه کردند! بهخاطر اینکه ارتش طناب کافی نداشت و مجبور بود از خارج تهیه کند؛ بنابراین از موهای زنان ژاپنی طناب بافته شد که با آن توپهای نیروی زمینی را بالا بکشند. همان زمان تمام روزنامههای ایران مثل حبل المتین، در مورد غیرت و شرف زنان ژاپنی نوشتند. یا مثلاً هیچ وقت کسی فکر نمیکرد که انگلستان، فرانسه، ایتالیا، آلمان و امریکا به چنین توانی در حوزه نیروی دریایی دست یابند، چون این کشورها ابتدا حتی کشتی هم نداشتند! ابتدای قرن شانزدهم پرتغال، اسپانیا، ونیز و عثمانی، بزرگترین نیروهای دریایی دنیا را در اختیار داشتند. حتی در آن دوره، پاپ دنیا را بین اسپانیا و پرتغال تقسیم کرده بود. نیم کره شرقی برای پرتغال و نیم کره غربی برای اسپانیا. تمام کشورهای بزرگ، از صفر شروع کردند. حرکت ایران در این عرصه هم رو به جلوست و آینده درخشانی دارد.