اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، مبسوطترین پژوهشی است که در باب زندگی و زمانه شهید طیب حاج رضایی به رشته تحریر درآمده است. این مجموعه دو جلدی، توسط مسعود دهنمکی به رشته تحریر درآمده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آن را روانه بازار کتاب ساخته است. مؤلف در دیباچه خویش بر این اثر، در باب موضوع و مختصات آن چنین آورده است:
«طیب حاجرضایی فرزند حسینعلی بیک یا همان طیبخان مشهور، یکی از چهرههایی است که هویت واقعی او، بعد از گذشت نیمقرن از دوران حیات و شهادتش، هنوز هم در پس پردهتعاریف و تحریفها یا افسانهسراییها پنهان مانده است. مروری اجمالی بر زندگی طیب حاجرضایی، نشان از سیری تکاملی و پرفراز و نشیب در شخصیت این فرد دارد. گرچه این زندگی و نقاط عطف آن پر از تناقضات و فراز و فرودهایی است که به این ابهامات و شناخت واقعی از تمام ابعاد شخصیتی او کمکی کرده است. براساس بررسیهای نگارنده، دو، سه دهه اول زندگی طیب، مملو از پروندههای شرارت و درگیری، تنش و حبس و زندان بوده است، اما دهه چهارم عمر او که مصادف با دوران پرهیاهوی سیاسی سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ است، طیب تبدیل به یکی از مهرههای تأثیرگذار دوران میشود. براساس اسناد غیرقابل انکار تاریخی، با توجه به دلدادگی طیب به پهلوی پدر و پسر، میتوان او را به عنوان یکی از عوامل مهم در بقای سلطنت محمدرضا پهلوی- حداقل در وقایع اسفند سال ۱۳۳۱ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲- قلمداد کرد. چهرهای که در دوران جوانی برای اثبات ارادتش به پهلوی، درد صدها سوزن خالکوبی را تحمل کرده و تصویر رضاشاه را روی سینهاش حک کرده بود. تبدیل شدن طیب از یک جوان پُر شَر و شور به یک چهره سیاسی و بعدها به یک کارتل اقتصادی، در حد ملقب شدن به سلطان موز ایران و نفوذ اجتماعی و محبوبیت روزافزون او در افکار عمومی به دلیل اخلاق، رفتار و کردار لوطیمنشانه و کریمانه و مردمداریاش و همچنین دستگیریهای متعدد از ضعفا، باعث احساس خطر عناصر مهمی از حکومت نسبت به نفوذ اجتماعی طیب شد. به گزارش ساواک، یکی از مهمترین اقدامات جسورانه طیب، برگزاری راهپیمایی اعتراضی به سمت کاخ شاه در حمایت از صنف میدانداران در برابر اقدامات شهرداری تهران با جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۹ بود که زنگ خطر را برای درک نفوذ اجتماعی طیب و تبدیل او از یک لوطی کلاهمخملی، به یک معتمد و چهره پُر نفوذ سیاسی برای ساواک و رژیم به صدا درآورد. به نظر میرسد خصومتها و حسادتهای سپهبد نصیری نسبت به طیب، در افزایش فاصله او از حکومت در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ نیز بسیار مؤثر بوده است. تنش طیب با نصیری در جشن استقبال از شاه در ماجرای تولد ولیعهد که به پیشنهاد طیب و پسر پهلوان اکبر در بیمارستان جنوب شهر به دنیا آمد و شخص طیب متولی برگزاری جشن مردمی مراسم شد، باعث پروندهسازیهای متعدد نصیری برای طیب گشت و همین تنشها باعث نزدیک شدن او به ملیون و مذهبیها از وقایعی مانند تحریم پپسیکولا در سال آخر عمرش گردید.
اما آنچه در طینت، رفتار و باورهای طیب ثابت بود و دستخوش حوادث و التهاب روزگار نشد، ارادت ویژه او به سید و سالار شهیدان حضرت امامحسین (ع) و سادات، علما و مراجع شیعه و دستگیریهای او از ضعفا بود و در نهایت، همین باورها و ارادت، سبب عاقبت بخیری او شد. در مورد میزان نقش طیب در شکلگیری وقایع قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ نیز در این تحقیق سعی شده است با تطبیق اسناد و خاطرات شفاهی، به یک جمعبندی درست رسید....»