«گاهی با خودم فکر میکنم اگر در این همه سال به جای سینما در کار دیگری بودم، الان دستکم به جایی رسیدهبودم. آدم ۵۹ سال در سینما کار کند، آن وقت هیچی؟! نه بیمه داشته باشی، نه بازنشستگی، همین طور عاطل و باطل بمانی؟!»
علی اکبر مزینانی، سینماگر پیشکسوت و خوشسابقه کشورمان که سابقه ساخت فیلمهای شاخص و ماندگاری از جمله تهیهکنندگی و فیلمبرداری فیلم سینمایی «عقابها»، پرمخاطبترین فیلم سینما با ۸ میلیون نفر تماشاگر را در کارنامه هنری خود دارد، چند وقتی است به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری است. این تهیهکننده و فیلمبردار پیشکسوت سینما پس از نزدیک به ۶۰ سال کار در سینما در مورد نامهربانیها و تلخیهایی که در یک دهه اخیر دیده به ایسنا میگوید: «توقعی از کسی برای احوالپرسی و دلجویی ندارم، من ۵۹ سال در سینما سعی کردم درست کار کنم. زمانی که فیلم «عقابها» را ساختم میتوانستم با پولی که از فروش آن به دست آمد، یک برج بخرم، اما ایستادم و گفتم میخواهم «عقابها»ی ۲و ۳ را بسازم. من که پول فروش آنها را جمع نکردم از این مملکت ببرم، همه را روی هم گذاشتم تا فیلم دیگری بسازم، اما نتیجهاش چه شد؟ الان وقتی میگویند چرا فیلم نمیسازی، میگویم از کجا پول بیاورم؟ از دیوار مردم بالا بروم؟ بخش خصوصی باید پول داشته باشد. من که رانتخوار نیستم تا از بانک پولهای آنچنانی بگیرم. او ضمن تأکید بر اینکه حاضر نیست گردن جلو کسی کج کند، ادامه میدهد: در این مدت هیچکس سراغم را نگرفت. البته من هم از کسی چیزی نمیخواستم و نمیخواهم، آن زمان هم سر فیلم «قفس طلایی» فقط میخواستم چوب لای چرخم نگذارند و اگر اجازه میدادند، فیلم من درست اکران میشد، وضع بهتری داشتم و شاید هزینهای که برای ساخت صرف کردهبودم برمیگشت. من فیلمم را با کلی هنرپیشه و عوامل امریکایی ساختم، ولی سال ۱۳۹۱ که اکرانش کردم، دیگر چیزی برایم باقی نماند. مزینانی در ادامه اظهار میدارد: زمانی که آقای سیفالله داد، رئیس خانه سینما بود، قرار شد ماجرای بیمهشدنم را پیگیری کند. بعد از سه سال او فوت کرد و آقای یدالله صمدی روی کار آمد. باز هم ماجرا را دنبال کردم، ولی هیچ اتفاقی نمیافتاد. همه فقط یک استاد به من میگفتند و تمام. ۱۰ سال این ماجرا طول کشید و گفتند آقای مزینانی شما ۶۰ ساله شدهای و دیگر نمیتوانی بیمه شوی؛ یعنی من الان نه بیمه هستم، نه بازنشسته و نه حقوقبگیر. هیچی نیستم. یک عاطل و باطل!ای کاش الان به یاد هم باشیم. چرا مردهپرستیم؟