هر کس که خداوند را دوست داشته باشد، خداوند او را برای دیگران دوستداشتنی میکند، مانند حاجقاسم سلیمانی و شهید محسن حججی که شهادتشان را عامل وحدت ملی قرار داد و نشان داد طبقهبندیهای ذهنی ما از یکدیگر چقدر از واقعیتها دور است.
محمدحسین نوروزی، مستندساز جوان کشورمان که از وی مستند جذاب «خاطرات موتورسیکلت» درباره گروه موتورسواران جنگهای نامنظم شهید چمران، شناخته شدهتر است، در زمان ماجرای تبادل پیکر شهید محسن حججی در سوریه حضور داشته است و تصمیم میگیرد این واقعه را ثبت کند. وی گفتگوهایی با چهرههای فرهنگی و هنری درباره شهید حججی انجام میدهد و به این ترتیب مستند «جان» شکل میگیرد. نوروزی در گفتگو با «جوان» درباره مستند «جان» توضیحاتی داده است.
بگذارید گپ و گفتمان را از اسم مستند شروع کنیم، «جان» اشاره به چه چیزی دارد و انتخاب آن پیشنهاد چه کسی بود؟
انتخاب اسم پیشنهاد خودم بود. «جان» چند اشاره و استعاره دارد؛ اینکه یک نفر جان داد و اینکه با جان دادنش به یک جامعه حیات و جانی دوباره داد. شهید، جان جامعه است و روح جامعه را از مرگ نجات میدهد. البته در شعری که آقای سیار در مستند میخواند نیز اشاره به جان شده است.
مستند با ماجرای تبادل پیکر شهید حججی شروع میشود، شما به مناسبت این رویداد به سوریه رفته بودید؟
نه، من در جریان مبارزه با گروههای تکفیری و داعش در عراق چند مستند از جمله مستند «پل» را ساخته بودم. برای همین به سوریه دعوت شدم تا در آنجا هم مستند بسازم. سال ۹۶ بود و من در منطقه باستانی پالمیرا بودم که خبر دادند قرار است پیکر شهید حججی و چند شهید دیگر محور مقاومت با چندین داعشی و خانوادههایشان که اماننامه دریافت کرده بودند، مبادله شود. برای همین تصمیم گرفتم به منطقه «بوکمال» که محل تبادل بود، بروم و از آن تصویربرداری کنم. در آنجا به غیر از من، بچههای مرکز مستند حقیقت، مؤسسه مهاد، سازمان اوج، اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی هم حضور داشتند. شرایط خاصی بود، اینکه واقعاً تبادل انجام میشود، زمان آن کی خواهد بود و شرایط به چه نحوی پیش میرود، همه چیز نامشخص بود.
بخش اصلی مستند «جان»، نه بحث تبادل پیکر شهید، بلکه مسئله نظرات افراد شناخته شده فرهنگی و هنری درباره شهید حججی است، یعنی چندان روی تبادل و شرایط سوریه درنگ نکردید!
بله، در همان زمانی که در سوریه بودم، در رسانهها اظهارات هنرمندان و شخصیتها را درباره شهید حججی دیدم. خودم اهل فضای مجازی نیستم، ولی بازتابهای فضای مجازی را از طریق رسانهها دریافت کردم. هنرمندی که صحبتی کرده بود، شاعری که شعر گفته بود یا موسیقیدانی که یک قطعه موسیقی برای شهید ساخته بود، بازتابهای آنها را مشاهده کردم و وقتی به ایران بازگشتم با چند نفر از این هنرمندان و چهرهها تماس گرفتم و از آنها خواستم که جلوی دوربین مستند قرار بگیرند. برخی قبول کردند و آمدند، برخی هم نپذیرفتند.
ترکیب چهرههای حاضر در مستند کاملاً ناهمگون است، یعنی افرادی که شاید تصور نکنیم که با جریان فکری شهید حججی همراه باشند، در این مستند از وی و ارادتشان به او میگویند. دنبال نشان دادن چنین دوگانگی بودید؟!
نه، نگاهم اصلاً ژورنالیستی نبود که بخواهم با این کار نگاهها را جلب کنم. از اول هم سراغ کسانی رفتم که درباره شهید حججی کاری کرده یا حرفی زده بودند. اینکه دیدن صحبت برخی از چهرهها درباره شهید حججی برای ما عجیب میشود دلیلش این است که ما به اشتباه بین خودمان یک طبقهبندیهایی ایجاد کردهایم و فکر میکنیم یک عده با ما نیستند، در حالی که وقتی سخنانش درباره شهید حججی را میبینیم، متوجه میشویم که او هم شهامت و شهادت هموطن خود را میستاید و او را دوست دارد. به عنوان یک مستندساز که سالهاست برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کار میسازد، این دستهبندی را قبول ندارم. ما باید با همه تفاوتهای ظاهری و حتی فکری به نقاط اشتراک فکر کنیم. در صدر اسلام آیا میزان ایمان افراد به یک اندازه بوده؟ آیا شناخت همه افراد از خداوند و اسلام در یک سطح بوده؟ قطعاً نه، هر کس به اندازه خودش و با فکر خودش همراه شده است. اگر فقط به اختلافنظرها نگاه کنیم، ذهنمان سمت همان طبقهبندی و مرزکشی میرود. در حالی که امام علی (ع) میفرمایند: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال».
یعنی در مستند خواستید این موضوع را ثبت کنید که در یک دورهای شهادت محسن حججی و بازگشت پیکرش به ایران و مراسم تشییع پیکر آن شهید بزرگوار، یک حس همگرایی را در ما تقویت کرده است؟
به عنوان یک امر تاریخی نه، ولی به عنوان یک امر اجتماعی بله! در این مستند نمیخواستم یک کار درباره تاریخ جنگ با تکفیریها بسازم، بلکه میخواستم به تأثیری که محسن حججی در جامعه ایجاد کرده، بپردازم و این روحی را که در جامعه دمید، نشان دهم.
فکر میکنم این مستند در نهایت موفق میشود چنین حسی را به بیننده منتقل کند. به نظرتان وجود امثال شهید حججی چقدر باعث ایجاد همگرایی بیشتر و وحدت در میان ما میشود؟
به نظرم امثال حاجقاسم و شهید حججی، چون به دنبال اثبات خودشان نبودند و فقط وظیفهای که بر دوش داشتند، یعنی جلب رضایت خدا را انجام دادند، خدا هم به آنها وسعت وجودی داده است. محسن حججی و سردار سلیمانی، چون خدا را دوست داشتند، خدا هم آنها را در میان مردم دوستداشتنی کرده است. شما به واقعه کربلا نگاه کنید، سلوک امام حسین (ع) هم اینگونه است که حتی تا رفتن به قتلگاه دست از خیرخواهی و دوست داشتن برنمیدارد و قاتلین خود را نصیحت میکند و به آنها راه سعادت را نشان میدهد. این همان چیزی که در زندگی حاجقاسم و شهید حججی هم میبینیم. آنها به ما یاد میدهند که همه افراد را دوست داشته باشیم و به همدیگر محبت کنیم. برای همین است که شهادتشان باعث تقویت وحدت میشود، ولیای کاش به حدی از وحدت برسیم که نیازی به دادن هزینهای سنگین مانند شهادت سردار سلیمانی یا محسن حججی برای تقویب وحدت جامعه نباشد.