جوان آنلاین: علیرضا عبدی، جوان طنزنویس برای تلطیف شغل خود به عنوان معلم ریاضی به نویسندگی در حوزه طنز روی آورده است. به بهانه انتشار کتاب «شوگرچایی» با او گفتوگو کردهایم.
لطفاً خودتان را معرفی کنید و کمی درباره مسیر تحصیلی و شغلیتان بگویید.
علیرضا عبدی هستم، متولد سال ۱۳۷۶. دانشآموخته رشته دبیری ریاضی از دانشگاه فرهنگیان و الان هم معلم ریاضی هستم.
طنز و ریاضی! شدنی است؟
ریاضی به خودی خود سخت و خشک است. من برای فرار از ریاضی به سمت هنر و نوشتن و مخصوصاً طنز آمدم. بیژن نجدی هم دبیر ریاضی بود و داستاننویس. معلمان نویسنده هم کم نداشتیم. البته کلی مهندسیخوانده نویسنده داریم که خیلی زیادند و حرفهایی که از تأثیر ریاضی در فرایند ذهنی و نگارششان گفتهاند و اینکه کلاسهایم هم در عین سختی ریاضی، تلاش کردهام جذاب و شاد باشد. هم برای خودم و هم دانشآموزانم.
چطور نوشتن را شروع کردید؟
من از سال ۹۷ نوشتن را شروع کردم. دلم میخواست فیلمنامه بنویسم، اما رسیدن به فرم ایدهآل و ساخته شدن کاری که نوشتهام سخت بود و هست. یادم است ابتدا در نشریات دانشجویی و جاهای مختلف طنز و داستان کوتاه مینوشتم. مثلاً نوشتههایم برای نشریات دانشگاههای علوم پزشکی کرمانشاه، همدان، لرستان و دانشگاه شریف بازخوردها و مقامهای خیلی خوبی برایم داشت.
مسیر حرفهای شدنتان چطور طی شد؟
اوایل کرونا، یعنی انتهای سال ۹۸ با باشگاه طنز انقلاب آشنا شدم و دیدم طنز نوشتن چقدر اصول و چارچوب دارد. کار با آنجا باعث شد خیلی یاد بگیرم. ضمیمه جیم روزنامه خراسان و روزنامه وطن امروز که برایشان بیشتر طنز سیاسی مینوشتم و در ادامه هم روزنامه ایران و مجله کیهان بچهها را هم تجربه کردم. حتی الان هم دبیر بخش طنز مجله کیهان بچهها هستم. در ادامه، در رادیو صبا، رادیو ایران و شبکههای مختلف تلویزیونی مثل شبکه افق و شبکه دو هم در برنامههای طنز آیتمهایی نوشتهام. حالا هم مشغول نگارش فصل دوم سریال «با عرض معذرت» هستم که فکر میکنم عید ۱۴۰۵ از شبکه نسیم پخش میشود.
درباره کتاب «شوگر چایی» و روند شکلگیری آن برایمان بگویید.
این کتاب تیر ۱۴۰۲ شکل گرفت. دو داستان اول کتاب در جشنواره طنز بحران (دوره سوم) مقام آوردند. داور جشنواره، استاد داوود امیریان به من گفت این داستانها ظرفیت بیشتری دارند و باید کاملتر شوند. من هم دست به کار شدم و طی سه ماه کل کتاب را نوشتم. داستاننویسی حرفهای بلد نبودم، اما پای درسهای مجازی و چندین کتاب آموزش داستاننویسی یاد گرفتم و با یکی، دو بار رفتو برگشت با استاد، در نهایت ۱۸ داستان انتخاب شدند که رفت برای چاپ. البته حدود ۱۴ ماه بعد منتشر شد، یعنی بهمن ۱۴۰۳. خیلی از داستانها برگرفته از خاطرات و دیدههای واقعی من در خوابگاه بود که البته برای جذابتر شدن کمی به آنها تخیل اضافه کردم. در ضمن، عزیز نسین و خسرو شاهانی را خیلی خوانده بودم و از آنها خیلی یاد گرفتم.
چرا نام کتاب «شوگر چایی» شد و آیا نویسندگان خاصی روی شما تأثیر داشتند؟
اسم کتاب را استاد داوود امیریان انتخاب کردند. من هم به شوخی میگویم اگر اسم کتاب خوب است، من انتخاب کردهام و اگر بد است، ایشان! چون من اسم طولانیتری مد نظر داشتم ولی ایشان گفتند اسم کتاب باید کوتاه، ساده، بامزه و ماندگارتر باشد. از نظر ادبی، چون خیلی جلال آل احمد، نادر ابراهیمی و آنتون چخوف را میخواندم، سبک کوتاهنویسیشان روی من تأثیرگذار بود.
نگاه شما به طنز و جایگاه آن در نویسندگیتان چیست؟
کتاب دومم هم به نام «کنترل زِد» از انتشارات میخ آن هم مجموعه داستان طنز است که اردیبهشت امسال منتشر شد. طنز برای من همیشه جذاب بوده و معتقدم در هر قالبی که باشد، برای همه جذاب و ماندگار خواهد بود. الان دو کتاب آماده دارم که یکیشان رمان طنز جنایی به نام «عملیات قالپاق» از انتشارات صاد و درباره دانشمند هستهای است. این کتاب در جشنواره خودنویس دوره پنجم هم برگزیده شده. چهارمین کتابم که قرار است نشر مهرک منتشر کند کمی جدی است، هرچند رگههایی از طنز درونش وجود دارد. مطمئناً طنز نوشتن برای من ادامه دارد و من هم همچنان در این مسیر خواهم بود. داستان و رمان و قطعاً فیلمنامه.