کد خبر: 1097189
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
بعد از ناهید و اسرافیل، تی‌تی سومین فیلم آیدا پناهنده به ظاهر فیلم خوب و بی‌نقصی است که سعی کرده‌است نگاهی انسانی داشته‌باشد، اما وقتی در جزئیات ریز می‌شویم می‌بینیم تی‌تی هم مانند فیلم اسرافیل مشکل چند پارگی داستانی دارد، مشکل اصلی فیلم در پرداخت شخصیت‌هاست. پناهنده در اجرا کوشیده حفره‌های فیلمش را پر کند، به همین جهت در سراسر فیلم قاب‌های کارت پستالی می‌بینیم یا بیشتر نما‌ها اکستریم لانگ‌شات است. همین باعث‌شده مخاطب نتواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند.
افشین علیار

بعد از ناهید و اسرافیل، تی‌تی سومین فیلم آیدا پناهنده به ظاهر فیلم خوب و بی‌نقصی است که سعی کرده‌است نگاهی انسانی داشته‌باشد، اما وقتی در جزئیات ریز می‌شویم می‌بینیم تی‌تی هم مانند فیلم اسرافیل مشکل چند پارگی داستانی دارد، مشکل اصلی فیلم در پرداخت شخصیت‌هاست. پناهنده در اجرا کوشیده حفره‌های فیلمش را پر کند، به همین جهت در سراسر فیلم قاب‌های کارت پستالی می‌بینیم یا بیشتر نما‌ها اکستریم لانگ‌شات است. همین باعث‌شده مخاطب نتواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند. شخصیت‌ها به درستی معرفی نمی‌شود و به شدت جریان قصه و ایجاد موقعیت‌های لحظه‌ای برای کارگردان مورد اهمیت بوده‌است. بنابراین نکته‌ای که به نظر می‌رسد عدم انسجام در تمهیداتی است که فیلمساز برای کاراکترهایش تدارک دیده و این همان تعلیقی است که مخاطب را آزار می‌دهد. به همین جهت وجود گیلدا زن سابق ابراهیم در فیلم کارکردی ندارد که اگر او نبود چه بسا ریتم اثر دچار افت شدید نمی‌شد، ابراهیم درست معرفی نمی‌شود؛ فیزیکدان است و استاد دانشگاه، اما او نمی‌تواند فراتر از یک تیپ باشد، چراکه معرفی لازم برای او شکل نمی‌گیرد و اساساً چرخه درام با حرفه او پیوند خورده‌است، اما اگر ابراهیم در سکانس اول در محیط دانشگاه دیده می‌شد و بعد بیمارستان این در شکل‌گیری او می‌توانست نقش درستی داشته باشد. ابراهیم به واسطه شغلش انسان جدی است و زن و زندگی برایش مهم نیست، او در بعضی از نما‌ها مثل زمانی که پسر‌خاله‌اش با او درباره تصمیم برای ازدواج با گیلدا حرف می‌زند یا نما‌هایی که او را با عصا در خیابان‌ها می‌بینیم شکل فلک‌زده‌ای از یک انسان دارد، نه یک نخبه، به عقب‌تر برگردیم، بستری‌شدن ابراهیم در بیمارستان جز معرفی تی‌تی تا پایان چه کارکردی دارد؟ اساساً این معرفی می‌توانست هر جایی شکل بگیرد، ابراهیم تومور دارد و در بیمارستان هم که کار ویژه‌ای برای او نمی‌کنند. چطور این بیماری فراموش می‌شود، وقتی می‌توانست در سکانس‌های آخر شکل دیگری برای ابراهیم داشته باشد؟ با ورود امیر ساسان فیلم دچار افت می‌شود. او هم درست پرداخت نمی‌شود، یعنی نمی‌دانیم بی‌غیرت است یا عاشق تی‌تی! تناقض شدید از همین مقطع به بعد آغاز می‌شود و اینکه نمی‌توانیم امیر ساسان را درک کنیم. بنابراین حرف‌های او درباره تی‌تی هم نمی‌تواند چندان باور‌کردنی باشد، در ادامه هم رابطه ابراهیم با تی‌تی در هاله‌ای از ابهام می‌ماند و فیلمساز جسارت پرداخت صریح و بی‌پرده را ندارد. به همین دلیل در بعضی از سکانس‌ها البته بی‌منطق تم اثر از ملودرام به رمانتیک تغییر می‌کند. مثل رفتن تی‌تی به خانه ابراهیم که بعدش آن حادثه شکل می‌گیرد، درگیری عاطفی در جریان است، فارغ از پرداخت اصولی که مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهد خود فیلمساز نمی‌خواهد مخاطبش را داخل فیلم بیاورد. بنابراین لکنت و انحراف مسیر در قصه احساس می‌شود، تی‌تی به شدت تحت‌تأثیر نگرش‌های فمینیستی است، اما مسئله فیلمسازش این هم نیست، بلکه در بیشتر جا‌ها فیلم به یک اثر ضد زن تبدیل می‌شود. پایان‌بندی در یک نمای اکستریم لانگ شات کارت پستالی شکل می‌گیرد. ابراهیم در قاب است و تی‌تی از همان قاب خارج می‌شود و یک تنهایی شکل می‌گیرد که اساساً ربطی به قهرمان‌سازی ندارد، چون ابراهیم مشخصه‌های قهرمان بودن را ندارد، کاری برای کسی نکرده و حتی دخترش را هم به مادرش می‌سپارد.
لهجه به بازی الناز شاکردوست اضافه شده و فقط به همین جهت بازی‌اش به چشم می‌آید. هوتن شکیبا خود را تکرار می‌کند. بازی پیروزفر مثل همیشه است. تی‌تی از هر لحاظ فیلم متوسطی است که نمی‌تواند حرف خودش را بدون لکنت بزند؛ پناهنده همچنان نتوانسته از فیلم کوتاه فاصله بگیرد. او به دنبال سینمای شاعرانه و عاشقانه است که در این فیلم جواب نداده‌است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار