قطعاً همه افراد سیگاری از ضررهای آن آگاهی دارند و مطلعند که باعث چه آسیبهای جسمی به بدن میشود، اما با این حال اکثر افراد سیگاری معتقدند سیگار را از روی عادت میکشند، یعنی کمتر افرادی پیدا میشوند که حتی عادت به سیگار کشیدن را باور نداشته باشند و از کشیدن آن لذت ببرند. همین مثال کوچک از یک روزمرگی که بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است، نشان میدهد انگیزه و ارادهای حتی در وجه مثبت استفاده از یک عادت مذموم وجود ندارد.
مطابق نتایج آزمایشی در دانشگاه دوک ایالات متحده، بیش از ۴۰درصد رفتارهای ما در طول روز ناشی از «عادت»های ما و در نتیجه شکلگیری این عادتها در طول زمان است.
مطالعات رفتارشناسان نشان میدهد تمام رفتارها یا اعمالی که ما در طول روزمره انجام میدهیم، در سه دسته جای دارند؛ بر اساس انگیزه، اراده یا بر اساس عادتها خواهد بود.
در توضیح بیشتر باید گفت انگیزه انجام کار، یعنی همان حس اشتیاق، لذت و تمرکز بالا برای انجام کاری و تمامی کارهایی که ما با لذت انجام میدهیم، در همین دسته قرار خواهند گرفت. برای روشنتر شدن اصل مفهوم، مثال گفتوگوی تلفنی را میزنیم. گفتوگوی تلفنی شما با مادر، پدر، فرزند یا همسر و سایر عزیزانی که از شنیدن صدای آنها لذت میبرید و مشتاق گفتگو با آنها هستید، جزو همین دسته قرار خواهند گرفت.
این موضوع ساده را به تمامی کارهایی که با اشتیاق و لذت انجام میدهید، تعمیم دهید، یعنی شما برای انجام آن کار نیازی به اراده چندانی ندارید و آنقدر مشتاقش هستید که خودبهخود انجام خواهید داد.
برخی دیگر از رفتارهای ما بر اساس میزان «ارادهای» است که برایش مصرف میکنیم. ما به انجام این دسته از رفتارها چندان تمایل نداریم، اما، چون میدانیم نتایج مطلوبی برایمان در آینده به همراه دارد، حاضریم اراده به خرج دهیم و آن کار را انجام دهیم. مثل تحمل کلاس زبان خارجی و گذراندن دوره طولانی آن برای یادگیری که اراده ما باعث خواهد شد در سختترین شرایط هزینهای را پرداخت و در کلاس شرکت کنیم تا در نهایت بتوانیم به یک زبان خارجی مسلط باشیم. باز هم مطابق قانون بالا این اراده میتواند در همه کارهایی که ما تمایلی به انجام آن نداریم، اما به دلیل مابهازایی که از انجام آن خواهیم داشت، وجود داشته باشد، مثلاً گاهی اوقات ورزش کردن برایمان سخت است، اما، چون میدانیم نتیجهای ارزشمند مثل «سلامتی» برایمان به همراه دارد، حاضر به انجام آن میشویم.
برعکس آن هم وجود دارد، اراده ما برای نخوردن غذای چرب به رغم لذتبخشی آن هم اراده برای کسب نتیجه است. ما غذای چرب را نمیخوریم، چون میخواهیم سلامتیمان را حفظ کنیم.
دسته سوم رفتار ما حسب عادت است. عمدتاً بسیاری از رفتارهای ما در دسته عادت قرار میگیرد. از کارکردن گرفته تا امور واجب معنوی مثل نماز خواندن. تا به حال واژه حضور قلب در نماز را شنیدهاید؟! معنای حضور قلب همین است که ما در حالتی با خدا صحبت کنیم که تمام توجه ما معطوف به همان نماز خواندنمان باشد. نه فکر حرف دیروز همسایه و نه فکر میهمانی فردا باشیم بلکه از کلمه به کلمه نماز لذت ببریم.
دقت کنید از صبح که از خواب بیدار میشویم، رفتار ما حسب همان عادت روزانه است. از عادت به بیدار شدن در ساعت مشخص گرفته تا کارکرد روزانه در محل کار و در نهایت رسیدن به منزل و خوابیدن! در این میان چند فعالیت مشخص داریم که از انجام آن لذت میبریم؟!
این لذت بردن و اشتیاق به این معنی نیست که برای خود عادت جدید بتراشیم تا از آن لذت ببریم. به طور مثال ثبتنام در یک کلاس هنری یا ورزشی در همین قالب تعریف میشود و این در حالی است که چنین عملکردی هم ناشی از اراده خواهد بود.
باید بدانیم مؤثری جز خود ما در رفتار روزمره و تصمیمات وجود نخواهد داشت. این ما هستیم که دست به انتخاب میزنیم و حاصل آن انتخاب هر چند نامطلوب، اما به دلیل آنکه با اراده ما بوده، قابل تحملتر است. تنها کاری که ما باید بکنیم، کنترل رفتار روزانه خود است. تلاش کنیم تا عادتها جایگزین اشتیاق ما نشوند. عادتها به ذهن این اجازه را میدهند که قدرت تجزیه و تحلیل را به حداقل ممکن برسانند. در مقابل، اشتیاق به سلامتی روح و جسم ما کمک خواهد کرد.