کد خبر: 1089721
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
برای روحانی مدافع حرم شهید مجید سلمانیان
هنوز چند ماهی از شهادت حجت‌الاسلام مجید سلمانیان در کربلای خان‌طومان سوریه نمی‌گذشت که فیلم تکان دهنده‌ای از او در فضای مجازی منتشر شد
غلامحسین بهبودی

هنوز چند ماهی از شهادت حجت‌الاسلام مجید سلمانیان در کربلای خان‌طومان سوریه نمی‌گذشت که فیلم تکان دهنده‌ای از او در فضای مجازی منتشر شد. در این کلیپ چند دقیقه‌ای خود شهید سلمانیان درخواست کرده بود تا به شهادت نرسیده است، این تصاویر را منتشر نکنند او به شهادت رسیده بود و کلیپی که «اخلاص» مطلع و مقطعش بود، خبر از راز‌هایی می‌داد که او با عمه‌سادات حضرت زینب کبری (س) در میان گذاشته بود.
گفتگو با مادر
شهید سلمانیان را زمانی بهتر شناختم که شش ماه پس از شهادتش در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ در کربلای خان‌طومان، با مادرش فرزانه گرشاسبی به گفتگو نشستم. مادر می‌گفت «آقا مجید خیلی دلسوز محرومان و مستمندان بود. گاهی می‌شد پول توی جیبش را می‌بخشید و جیبش خالی می‌شد یا یک خانواده مستمند را شناسایی می‌کرد و می‌آمد و کابینت‌های خانه را باز می‌کرد و به من می‌گفت: چقدر قند یا چقدر برنج داریم. خیلی‌ها هستند که به نان شبشان محتاجند».
آقا مجید بخشندگی را تنها در مال نمی‌دانست. او در بخشش جان هم همین طور بود. وقتی که شنید تکفیری‌ها به حریم اهل‌بیت تجاوز کرده‌اند و خون مسلمانان را به بهانه دین می‌ریزند! دیگر نتوانست در خانه بماند و به قول خودش «خیلی این در و آن در زد تا برای دفاع از حرم اعزام شود.» در کلیپی که کمی قبل از اعزام از او ضبط شده بود با حال عجیبی از روز‌هایی می‌گفت که قصد رفتن به سوریه را داشت و بار‌ها اعزامش به مشکل برمی‌خورد.
کلیپ اخلاص!
چند ماهی از شهادت حجت‌الاسلام مجید سلمانیان می‌گذشت که کلیپی از او در فضای مجازی منتشر شد. آقا مجید در ابتدای این کلیپ گفت که تا شهید نشده نباید آن را پخش کنند. بعد با حال غریبی گفت: چند روز پیش به بی‌بی حضرت زینب (س) گلایه کردم. گفتم سه ماهه پاسپورت در جیبم و پوتین به پام. هر روز این در و آن در می‌زنم قابل نمی‌دونید. اینکه هنر نیست با لیاقت‌ها را ببرید. اعجاز این که بی‌لیاقت‌ها را ببرید. اعجاز این است که بد‌ها را هم ببرید. صبح خواب دیدم...»
آقا مجید صبح خواب حضرت زینب (س) را می‌بیند که عمه سادات، او را هم دعوت کرده‌اند. شهید سلمانیان در پایان این کلیپ تکان دهنده که زمانش دو دقیقه هم نمی‌شود، می‌گفت «من این را اعجاز حضرت زینب (س) می‌دانم. خودم می‌دانم چه کسی را دارند می‌برند... در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند/ گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را»
به مادرت زنگ بزن!
زمانی که با مادر شهید مجید سلمانیان گفتگو می‌کردم، هنوز پیکر فرزند شهیدش به ایران باز نگشته بود. آقا مجید تا سال ۹۹ مهمان حضرت زینب (س) بود و سپس پیکرش تفحص و شناسایی شد. در گفتگو با مادر شهید و در حال و هوایی که پیکر فرزندش کیلومتر‌ها دورتر از او در جای نامعلومی حضور داشت از من درخواست کرد هر روز به مادر خودم زنگ بزنم! وقتی گفتم مادرم مرحوم شده است، گفت «لااقل هر روز با یک فاتحه یادش کن...»
حاج مجید فرزند خوبی برای مادرش بود. هر روز سراغ مادر را می‌گرفت و قدر تربیت‌های مادر را دانست و عزیزترین داشته‌اش یعنی جانش را فدای حضرت دوست کرد. نکته جالب در خصوص شهید سلمانیان این مسئله است که او سعی می‌کرد در تمام تصاویریش حتماً عمامه روی سرش باشد و به همه نشان دهد که روحانیون هم در سخن و هم در عمل پیشگام حضور در تمامی میادین سخت و دشوار هستند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار