دومین جلسه از هفتمین فصل «پاتوق فیلم کوتاه» با نمایش چهار فیلم کوتاه داستانی برگزار شد.
به گزارش «جوان» به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان، در دومین جلسه «پاتوق فیلم کوتاه» فیلمهایکوتاه داستانی «خنده بیدلیل گوزنها» به کارگردانی سجاد ایمانی، «جان داد» به کارگردانی سهیلا پورمحمدی و «دشنه» به کارگردانی سامان تفرشی به نمایش درآمد و با حضور محمدتقی فهیم منتقد سینما مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
محمدتقی فهیم در ابتدا با اشاره به علاقه خود به فیلم کوتاه گفت: هر بار فیلم کوتاه میبینم، آنچه را که از ابتدا من را عاشق سینما کرد، در فیلم کوتاه پیدا میکنم. اگر امروز سینمای بلند ما به این وضع دچار شده، به دلیل استفاده نکردن از این ذخیره است. همه فیلمسازان و تهیهکنندههای قدیمی همیشه از زمینهای خاکی استعدادها را کشف میکردند و به میدان میآوردند. امروز، اما تهیهکنندگان سینما و تلویزیون در دفاتر خود نشستهاند و نگاهشان همواره به فهرست مقابلشان است. نتیجهاش میشود همین سینمای فاقد ژانر و فاقد تنوعی که امروز شاهدش هستیم. وی افزود: تهیهکنندگان امروز ما گویی بیریشه شدهاند. پیشنهادم این است که انجمن سینمای جوانان رسماً از تهیهکنندگان برای حضور در این جمعها دعوت کند تا بیایند و فیلمهای کوتاه را ببینند. انرژی، استعداد، ذوق و سلیقه واقعی اینجاست. فهیم در ادامه درباره فیلم «جان داد» گفت: زمانی که داور جشنواره بودم، به این فیلم رأی دادم و به آن جایزه دادیم، پس نباید از آن بد بگویم. این فیلم در بین آن فیلمهایی که دیدیم، بهتر بود و ویژگیهای مثبتی داشت، اما وقتی از منظر نقد نگاه میکنیم، مسئله متفاوت از داوری است. فیلم قرار است قصه این دختر را برای ما روایت کند و ما باید با دختر بچه همذاتپنداری کنیم و جای او قرار بگیریم. اما چه کسی با این دختر همذاتپنداری میکند؟ من به عنوان مخاطب این حس را نداشتم. من در این فیلم بیشتر با مرد همراه میشوم و همذاتپنداری میکنم و این نقضغرض فیلمساز است. مهمترین و کلیدیترین جای فیلم جایی است که پدر به دخترش میگوید اگر این ماهیها را صید نکنم، چگونه میخواهی زندگی کنی؟ این اصلیترین مسئله در همین جامعه امروز ماست. اتفاقاً از نظر سینمایی هم بهترین سکانس فیلم است.
فیلم کوتاهی که تنه به سینمای بلند حرفهای میزند
در ادامه محمدتقی فهیم درباره «خنده بیدلیل گوزنها» گفت: برخلاف فیلم «جان داد» مشکل اصلی این فیلم در فیلمنامه آن است که فیلم در مرحله اجرا، واقعاً یک فیلم است و معتقدم از خیلی از فیلمهای بلند امروز سینما، حرفهایتر است. فیلم کوتاه امروز دیگر آن کار تجربیای نیست که برخی به دنبال آن هستند. این فیلم یک فیلم کامل است که باید در معرض تماشا قرار بگیرد. داستان «سینمای تجربی» متفاوت از این بحث است و این کارها را نمیتوان سینمای تجربی دانست. وی افزود: فیلم «خنده بیدلیل گوزنها» یک نمونه از فیلمهای کوتاهی است که میتواند به سینمای بلند تنه بزند. فیلمساز تا حدودی توانسته از ابزار عبور کند. اگر فیلمسازی ابزار را کامل بشناسد، در مرحله بعد میتواند اثری خلق کند که دارای حس باشد و ما با آن ارتباط برقرار کنیم.
فهیم درباره فیلم «دشنه» هم بیان کرد: هر قصه را میتوان هر طور تعریف کرد و این فیلم هم تعریف آقای تفرشی از قصه «بورخس» است. من این قصه را خیلی دوست دارم و سالها پیش آن را خوانده بودم. راوی اول شخص در این داستان خود بورخس است و گویی آدم با خود او روبهرو میشود. این داستان یک شاهکار است، اما آقای تفرشی به نظر من آن را خراب کرده است! تمام تلاش قصه بورخس این است که بگوید آدمفروش خودش برای خودش جهنم ایجاد میکند و تحقیرشدگی یک آدمفروش همواره با او هست و هیچ گاه از بین نمیرود. پاشنه آشیل فیلم آقای تفرشی بیتوجهی به همین نکته است.