عوامگرایی نظام عدالت کیفری موضوعی است که گاهی توسط رسانهها به سیستم تقنینی و قضایی تحمیل میشود. در این روند رسانهها نقش بسیار زیادی را ایفا میکنند.
ابتدا نیاز است با مفهوم عوامگرایی کیفری آشنا شویم. دکترین حقوق در تبیین این مفهوم بیان میدارند: «عوامگرایی کیفری فرآیندی است که به واسطۀ آن «گروههای طرفدار نظم و قانون» و طرفداران حقوق بزهدیدگان و دیگر افرادی که مدعی نمایندگی از مردم هستند، تأثیر فزایندهای بر سیاستهای دولت میگذارند، در حالی که عقاید دانشگاهیان، گروههای حقوق شهروندی و فعالان عدالت کیفری کمتر مورد توجه قرار میگیرد.»
با وجود ابهام در چارچوب عمومی عوامگرایی کیفری، میتوان چند وجه مهم برای این رویکرد بیان کرد.
اول، در عوامگرایی کیفری تلاش میشود از عقاید نخبگان دوری گزیده و نظرهای مردم در سیاستگذاری گنجانده شود. دوم، این کار با هدف جلب افکار عمومی صورت میگیرد. سوم، این رویکرد نسبت به کارآمدی برنامهها بیاعتنا بوده و به عامهپسندی سیاستها توجه میکند. در نتیجه میتوان گفت: «عوامگرایی کیفری رویکردی است که بر اساس آن مقامات سیاست جنایی با تمرکز بر جلب افکار عمومی، سیاستها و برنامههایی را که فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی هستند، تدوین و اجرا میکنند.»
تمایل نداشتن رسانهها به پوشش اخبار جنایی از جمله ویژگیهای حاکم بر فضای رسانههای غربی و ایرانی پس از جنگ جهانیدوم در جهان بود.
در این برهه زمانی اطلاعات و آگاهی مردم نسبت به سیاستهای کیفری معمولاً از طریق پژوهشگران دانشگاهی، گزارشهای دولتی، رسمی و کمیسیونهای تحقیق به دست میآمد و از رسانهها تنها به عنوان ابزار انتقال اطلاعات به مردم استفاده میشد.
بیتفاوتی رسانههای حرفهای در انعکاس و تحلیل اخبار جنایی و عدم مشارکت آنها در شکلگیری سیاستهای کیفری سبب شدهبود، حتی برخی از روزنامه نگاران از عملکرد همکاران خود انتقاد کنند. از دیدگاه منتقدان، رسانهها علاقه زیادی به انعکاس موضوعاتی مانند جرم و زندان نداشتند و مسائل اجتماعی مانند آموزش، مسکن و بهداشت برای آنها از اولویت بیشتری برخوردار بود.
با وجود این و با گسترش رسانهها از دهه۱۹۷۰ به بعد در جهان و در ایران همزمان با پایان جنگ تحمیلی، کاهش مشکلات و آسیبهای جنگ و افزایش آمار بزهکاری، به تدریج رسانهها به مسائل مرتبط با جرم گرایش بیشتری پیدا کردند و سهم اخبار جنایی در میان دیگر خبرها به نحو چشمگیری افزایش یافت.
علاوه بر افزایش کمی اخبار جنایی شیوه پردازش رسانهای جرم از نظر کیفی نیز تغییر یافت. به این شکل که رسانهها به طور خاصی بر اتفاقات جنایی غیرعادی تمرکز کردند که بر مردم تأثیر میگذارند. از این رو اخبار جنایی مانند سرقت ساده و جرائم غیرخشونتبار شانس کمتری برای انعکاس در رسانهها پیدا میکردند، در حالی که اخبار جنایی خشونتبار و جرائم مرتبط با مواد مخدر به طور گستردهای پوشش دادهمیشدند.
به موازات روند رو به رشد انعکاس اخبار جنایی، مراجعه مردم به رسانهها جهت کسب اطلاعات مرتبط با این حیطه نیز افزایش یافت. در دهههای اخیر با تضعیف زندگی اجتماعی و کاهش ارتباط مردم با یکدیگر، افراد برای کسب اخبار مورد نیاز دیگر به خویشاوندان و همسایگان خود متکی نیستند، بلکه به منابع متنوع دیگر مانند رسانهها روی آوردهاند.
در این میان علاقه مردم به رسانههای جنایی باعث شد که رسانهها برای جلب مخاطب بیشتر به راهکارهای مختلفی مانند بزرگنمایی اتفاقات تمسک جویند. بزرگنمایی شیوهای است که رسانهها با استفاده از آن موضوعی را از طریق بازنمایی گسترده پر اهمیتتر جلوه میدهند.
به تدریج سهم رسانهها در شکلدهی افکار عمومی در زمینه جرم افزایش یافته و جایگزین نگرش کارشناسی شد. در این میان رسانههای به اصطلاح زرد تأثیرگذاری زیادی پیدا کردند.
نگاه رسانههای به اصطلاح زرد به جرم از دوجهت با نگرش کارشناسان و نخبگان حوزه عدالت کیفری متفاوت است. اولین تفاوت این است که تلاش برای جلب مخاطب بیشتر سبب میشود رسانهها به تحریف حقایق در زمینه جرم و عدالت کیفری بپردازند. بزرگنمایی در انتشار آمار جنایی و تحریف حقایق مربوط به پیامدهای برخورد نظام عدالت کیفری با ناقضان قانون، ویژگی بارز انتشار اخبار جنایی در رسانهها است.
دومین تفاوت نیز در این نکته است که برخلاف کارشناسان که با نگاه علمی به جرم نگریسته و تلاش میکنند، از طریق روشهای علمی به تشریح و تبیین وقوع پدیدههای مجرمانه بپردازند، رسانههای غیرحرفهای و زرد نگاهی سطحی به حوادث جنایی دارند و بازنماییهای رسانهای معمولاً فاقد جنبه تحلیلی هستند. بخش عمدهای از اخبار و گزارشهای رسانههای غیرحرفهای توسط خبرنگارانی تهیه و منتشر میشود که آگاهی چندانی نسبت به مسائل کیفری و پیامدهای جانبی استفاده از روشهای ژورنالیستی در بازنمایی آن ندارند.
در سالهای اخیر نیز مردم با استفاده از ابزارهای شخصی مانند تلفن هوشمند یا دوربین مدار بسته و امنیتی به طور اتفاقی اقدام به تصویربرداری از حوادث جنایی کرده، تصویر خود را در اختیار رسانهها و سایتهای اینترنتی قرار میدهند و از این طریق نقش شهروند-خبرنگار در گزارش اخبار جنایی افزایش چشمگیری پیدا کردهاست.
برای نمونه، در حادثه قتل ناموسی در اهواز میتوان به نقش فیلمبردارهای آماتور از طریق تلفن همراه و انتشار آن در سایتهای اینترنتی اشاره کرد. انتشار گسترده این فیلم و جریحهدار شدن مردمی که شاهد بدن بیجان مضروب بودند، موجی از اعتراضات عمومی را نسبت به قوانین کیفری کشور برانگیخت.
بزرگنمایی جرائم، ارائۀ اطلاعات نادرست و غیرواقعی در مورد عدالت کیفری و تحمیل دیدگاههای خاص به عنوان دیدگاه اکثریت جامعه باعث شدهاست، رسانههایی که مجوز ندارند به ابزارهایی نه برای انعکاس افکار عمومی، بلکه برای شکلدهی به افکار عمومی تبدیل شوند.
این رویکرد به برداشت غیرواقعی از پدیدههای غیرمجرمانه در افکار عمومی منجر میشود، بهگونهای که میتوان گفت نگرانی عمومی در زمینه جرم بیش از آنکه متأثر از میزان وقوع جرم باشد، ناشی از انعکاس غلط رسانهای جرم است.
رسانههای غیر حرفهای از طریق ارائه چهره نادرست و غیرواقعی در مورد میزان جرم و عملکرد نظام عدالت کیفری، احساس ناامنی را افزایش داده و مردم را به سمت حمایت از سیاستهای سختگیرانه سوق میدهند.
جلوههایی از این تأثیرگذاری را میتوان در فضای رسانهای قبل از انقلاب مشاهده کرد. در دوران پیش از انقلاب تعداد رسانههای گروهی بسیار محدود و مخاطبان آنها نیز کم شمار بودند. در دهه اول انقلاب نیز در اولویت قرار گرفتن جنگ تحمیلی و مسائل ناشی از آن فرصت چندانی را برای پرداختن به اخبار جنایی برای رسانهها باقی نگذاشت.
تحت تأثیر این شرایط جنگی کشور بخش عمدهای از اخبار و اطلاعاتی که امروزه در صفحه حوادث روزنامهها به وفور منتشر میشود، در بولتنها و خبرنامههای طبقهبندی شده و محرمانه درج میشد. از اوایل دهه ۱۳۷۰ با انتشار نشریههای زرد با موضوع «حوادث» که به طور خاص به پوشش اخبار جنایی اختصاص داده شده بود، روند انعکاس جرم در رسانهها آغاز شد.
بعد از استقبال عمومی گسترده از این نشریه دیگر روزنامهها نیز به پوشش حوادث جنایی اقدام کردند و صفحه ویژهای را به حوادث اختصاص دادند.
به عنوان نمونه یکی از دلایل استقبال از «روزنامه ایران» در ابتدای شروع به کار اختصاص دادن یک صفحه کامل به صفحه حوادث و توجه این روزنامه به اخبار جنایی دانسته شدهاست. تیراژ روزنامه «جام جم» نیز پس از انتشار ویژهنامه این روزنامه که با عنوان «تپش» چاپ میشد، افزایش چشمگیری پیدا کرد. گرایش خوانندگان به حوادث و وقایع جنایی باعث شد «روزنامهایران» از ۹آبان۱۳۹۰ در کنار انتشار صفحه ویژه حوادث، ویژهنامه چهار صفحهای به نام شوک منتشر کند.
به دلیل سودآوری چاپ اخبار جنایی به تدریج شمارگان و تعداد روزنامهها و مجلههای عامهپسند که به آنها «نشریههای زرد» گفته میشود، نیز افزایش چشمگیری پیدا کرد.
مضاف بر این، رسانههای غیرنوشتاری نیز در برنامههای گوناگون به طرح اخبار جنایی پرداختند. در نتیجه اخبار جنایی به بخش ثابت برخی بخشهای خبری تبدیل شد. صداوسیما تلاش کرد از طریق پخش برنامههایی مانند «شوک»، «چراغ خاموش»، «مکث» و «پرونده مستند» به حس کنجکاوی مخاطبانی که این نوع اخبار را دنبال میکنند، پاسخ گوید. نگاهی اجمالی به محتوای این برنامهها بیانگر بهرهگیری گسترده از شگردهای ژورنالیستی برای جلب مخاطب است.
به عنوان نتیجهگیری باید گفت که رسانهها نقش اصلی را در انتقال اطلاعات به مردم بر عهده دارند. در بسیاری از موارد رسانهها تلاش میکنند، نقش حلقه واسط را میان مردم و سیاستمداران ایفا کنند. نظرهای اعلامشده در رسانهها معمولاً به عنوان نظرهای مردم قلمداد شدهاست و سیاستمداران خود را ملزم به پاسخگویی فوری به آن میدانند.
رسانهها تلاش میکنند، دیدگاههایی را که در حمایت از بزهدیدگان تشکیل شدهاند به سیاستگذاران منتقل کنند. تجاری شدن فعالیتهای رسانهای باعث شدهاست رسانههای غیرحرفهای که همیشه عمر کوتاهی هم دارند به گزینش اخبار جنایی و بزرگنمایی حوادث دست بزنند.
از آنجا که غالب اطلاعات مردم از موضوعات عدالت کیفری از طریق رسانهها تحصیل میشود، آگاهی مردم دقیق نیست. بدین جهت برخی از محققان اولین گام برای مقابله با عوامگرایی کیفری را پررنگ کردن نقش رسانههای حرفهای در امر اطلاعرسانی در خصوص جرم یا ملزم کردن رسانهها به ارائه اطلاعات دقیق دانستهاند.