کد خبر: 1086138
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
تیربار اخبار منفی روح و روان‌تان را سوراخ‌سوراخ می‌کند
همسرم روزبه‌روز عصبی‌تر می‌شود. شب که خسته از کار روزانه به خانه می‌روم به جای فنجانی چای و رویی گشاده و مهربان، با مشتی خبر منفی از من پذیرایی می‌کند. می‌گویم بی‌خیال این خبر‌ها شو، چای را بیاور بخوریم کمی گپ بزنیم.
حسین گل‌محمدی

همسرم روزبه‌روز عصبی‌تر می‌شود. شب که خسته از کار روزانه به خانه می‌روم به جای فنجانی چای و رویی گشاده و مهربان، با مشتی خبر منفی از من پذیرایی می‌کند. می‌گویم بی‌خیال این خبر‌ها شو، چای را بیاور بخوریم کمی گپ بزنیم. به طعنه می‌گوید تو چه جور روزنامه‌نگاری هستی که اینقدر نسبت به اخبار مملکت بی‌تفاوتی؟! خلاصه اینکه خانه دیگر مأمن نیست و امان از دست این فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای که با هجمه اخبارشان که سرتاپا هم منفی است، همان چند ساعت استراحت و تجدید قوای منزل را بر ما حرام کرده‌اند. حالا سؤال این است که اگر جست‌وجوی این همه منابع خبری را تعطیل یا حداقل کمرنگ کنیم، چه اتفاقی در زندگی‌مان می‌افتد؟ من که می‌گویم اتفاقات خوبی می‌افتد. مرور چند تجربه در این زمینه شاید خالی از لطف نباشد.

تمام شبکه‌ها را تعطیل کردم
علی‌اکبر حسینی، کارمند
من از قدیم آدم روزنامه‌خوانی بودم و محال بود صبح‌ها یکی‌دو تا روزنامه نخرم و در جریان اخبار و اتفاقات قرار نگیرم، منتها همه صفحات روزنامه را نمی‌خواندم. تیتر‌های صفحه یک را نگاهی می‌کردم و گریزی به صفحات ورزشی و حوادث می‌زدم. از روزنامه خواندن لذت می‌بردم و در عین حال در جریان خبر‌های مهم و به درد بخور هم قرار می‌گرفتم. بعد از آمدن گوشی‌های پیشرفته و انواع برنامه‌های مخصوص تلفن همراه و گسترش ابزار‌های ارتباطی فضای مجازی احساس کردم دیگر نیازی به خرید روزنامه ندارم. کم‌کم از خواندن روزنامه دست برداشتم و به خواندن اخبار از طریق اینترنت اکتفا می‌کردم، اما ماجرا به اینجا ختم نشد و بعد از مدتی متوجه شدم اسیر و معتاد فضای مجازی و اخبار راست و دروغ شبکه‌های اجتماعی شده‌ام. به خودم که آمدم، دیدم روزانه صد‌ها خبر رنگ و وارنگ را می‌خوانم و ناخودآگاه فوروارد می‌کنم، بدون اینکه از صحت و سقم آن‌ها مطمئن باشم. کار به جایی رسید که حین کار، هنگام رانندگی، در منزل و میهمانی و حتی نیمه‌های شب، یکسره چشمم توی گوشی بود. برنامه خوابم به هم ریخته و حواسم پرت شده بود. نمی‌توانستم روی کارم تمرکز کنم و حتی حوصله گفتگو با همسرم و بچه‌ها را نداشتم. یک روز که به خاطر عصبی و افسرده شدن پیش روانپزشک رفته بودم، بعد از شنیدن حرف‌هایم گفت: انبوه اخبار مثل یک تیربار است که روح و روان آدم را سوراخ‌سوراخ می‌کند. تنها نسخه‌ای که دارم این است که تمام شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی اینترنت را تعطیل کنی و باز هم برگردی به همان روزنامه خواندن. گفتم: آقای دکتر چنین چیزی ممکن نیست. از اخبار جا می‌مانم. الان عصر اینترنت است، نمی‌توانم چشم و گوش خود را به روی حوادث و اتفاقات ببندم. گفت: خبر‌های واجب را چه بخواهی، چه نخواهی، از طریق دوست و فامیل و همکار و آشنا کسب خواهی کرد. نگران نباش! از دنیا عقب نخواهی ماند! خوشبختانه نسخه‌اش جواب داد و الان احساس سبکی و آرامش می‌کنم.

کانال‌هایی که مرا به سمت طلاق هل می‌داد
فاطمه شهبازی، خانه‌دار
همان نخستین ماه‌های ازدواج‌مان چیزی نمانده بود کار من و همسرم به طلاق بکشد. همسرم صبح تا شب سرکار بود و من برای سرگرم کردن خودم به اینستاگرام و کانال‌های خبری پناه بردم، ولی از آنجا که آدم ناخودآگاه غرق فضای مجازی می‌شود، نتوانستم تعادل را رعایت کنم و متأسفانه شب که همسرم خسته از کار روزانه به خانه می‌آمد و نیاز به توجه و محبت من داشت، باز هم سرم توی گوشی بود. اوایل به روی من نمی‌آورد و من تصور می‌کردم خسته و بی‌حوصله است و ترجیح می‌دهد سر خودش را با تماشای تلویزیون گرم کند، ولی بعد از مدتی عکس‌العمل نشان داد و من به جای آنکه منطقی برخورد کنم، صدایم را بلند می‌کردم و بهانه می‌آوردم که تفریح و سرگرمی ندارم و تو که صبح تا شب سرکار هستی، حق نداری مرا از همین تفریحات ساده محروم کنی. مشاجرات ما به مرور بالا گرفت و کار داشت به جا‌های باریک می‌کشید و چیزی نمانده بود از هم جدا شویم، آن هم به خاطر یک چیز مسخره و پیش‌پاافتاده، اما واقعاً پیش‌پا‌افتاده نبود، چون خودم احساس می‌کردم از خواندن روزانه انبوهی از خبر‌ها که عمدتاً هم منفی و تلخ و حادثه‌ای بودند، افسردگی گرفتم. یک روز که در تنهایی خودم کلاهم را قاضی کرده بودم، نشستم کمی فکر کردم و منصفانه به این نتیجه رسیدم جست‌وجو در این همه شبکه و کانال خبری تا به حال چه دردی از من دوا کرده است. کم‌کم وابستگی‌ام را به کانال‌های خبری کمرنگ کردم و هرچند برایم سخت بود، اما به محض غروب آفتاب و در آستانه آمدن همسرم از سرکار گوشی را کنار می‌گذاشتم و اگر هم کسی کار داشت به شماره منزل زنگ می‌زد. نتیجه اینکه بود و نبود آن کانال‌های خبری نفعی برای من نداشت و البته بود آن‌ها چیزی نمانده بود زندگی مشترکم را متلاشی کند.

اخبار را رها کنید
چیز مهمی از دست نمی‌دهید
رولف دوبلی مقاله‌ای دارد با عنوان «از اخبار فرار کنید، همانطور که از هروئین فرار می‌کنید!» که با ترجمه میترا دانشور در وب‌سایت ترجمان منتشر شده است. در این مقاله ۱۵دلیل برای کنار گذاشتن اخبار و خواندن چیز‌هایی عمیق‌تر، طولانی‌تر و مفیدتر پیشنهاد شده است. برش‌هایی از این مقاله را در ادامه می‌آوریم: «از بین حدود ۱۰ هزار داستان خبری‌ای که در ۱۲ماه گذشته خوانده‌اید، از خبری نام ببرید که به خاطر آگاهی از آن، توانستید تصمیم بهتری درباره موضوعی مهم و تأثیرگذار در زندگی‌تان، شغل‌تان و کسب‌وکارتان بگیرید و مقایسه کنید با دانشی که اگر آن اخبار را نمی‌بلعیدید، از قبل داشتید... نکته این است: مصرف اخبار به عواملی که واقعاً برای زندگی شما مهمند، ربط چندانی ندارد. در بهترین حالت سرگرمی است، اما همچنان بی‌ربط به شمار می‌رود... اخبار شما را غرق چیز‌هایی می‌کند که ربطی به زندگی‌تان ندارد. معنای ربط چیست؟ یعنی: چیزی که شخصاً برایتان مهم باشد. ربط به انتخاب‌های شخصی برمی‌گردد. دیدگاه رسانه‌ها را در این رابطه نپذیرید. برای رسانه، هر داستانی که نسخه‌های زیادی بفروشد، مرتبط است... می‌ترسید «چیز مهمی» را از دست بدهید؟ از روی تجربه‌ام می‌گویم که اگر چیز واقعاً مهمی اتفاق بیفتد، درباره‌اش خواهید شنید، حتی اگر در پیله‌ای زندگی کنید که در برابر اخبار از شما حفاظت کند. دوستان و همکاران‌تان موثق‌تر از هر سازمان خبری‌ای، درباره اتفاق‌های مرتبط با شما حرف خواهند زد. آن‌ها اخبار را با مزیت‌های اضافه فراداده در اختیارتان قرار می‌دهند، چون اولویت‌هایتان را می‌شناسند و شما هم می‌دانید که آن‌ها چطور فکر می‌کنند. با خواندن ژورنال‌های تخصصی، مجلات عمیق یا کتاب‌های خوب و صحبت با آدم‌هایی که می‌شناسید، خیلی بیشتر از اتفاق‌های واقعاً مهم و تغییرات در جامعه آگاه می‌شوید... بیشتر آدم‌ها معتقدند داشتن اطلاعات بیشتر کمک‌شان می‌کند تا تصمیم‌های بهتری بگیرند. سازمان‌های خبری از این باور پشتیبانی می‌کنند. خب معلوم است، این به نفعشان است. آیا انباشتن واقعیت‌ها در مغزتان کمک‌تان می‌کند تا جهان را درک کنید؟ با کمال تأسف، خیر. در واقع رابطه وارونه است. هر چه «واقعیت‌نما‌های خبری» بیشتری هضم کنید، کل قضیه را کمتر درک خواهید کرد... هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد معتادان به اطلاعات، تصمیم‌گیرندگان بهتری هستند. مطمئناً موفق‌تر از یک آدم متوسط نیستند. اگر اطلاعات بیشتر منجر به موفقیت اقتصادی بیشتر شود، انتظار داریم روزنامه‌نگاران در رأس هرم باشند. اینطور نیست. تقریباً برعکسش صادق است. نمی‌دانیم چه چیزی باعث موفقیت آدم‌ها می‌شود، اما اندوختن شایعات خبری قطعاً دلیلش نیست... تفکر مستلزم تمرکز است. تمرکز به زمانی بدون مزاحمت نیاز دارد. مطالب خبری مثل امواج اکترومغناطیسی‌ای هستند که تفکر واضح را مختل می‌کنند. هر تکه خبر مخصوصاً مهندسی شده است تا مزاحم‌تان شود. مثل ویروس‌هایی که طراحی شده‌اند تا توجه شما را برای اهداف خودشان بدزدند. این ربطی به دزدیدن زمان ندارد، بلکه به ناتوانی در تفکر واضح مربوط می‌شود، چون خودتان را در برابر یک جریان واقعیت‌نمای مزاحم قرار داده‌اید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار