اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، به بازخوانی کارنامه روحانی مجاهد، زندهیاد علامه شیخ محمدتقی بهلول گنابادی پرداخته است. این یادمان از آن روی که توسط یکی از ملازمان آن عارف نامور به نگارش درآمده، در بردارنده نکاتی نوگفته و جالب توجه مینماید و هم از این روی، میتواند یاریگر محققان حیات آن مرحوم باشد. دکتر علیاکبر باصری گنابادی مؤلف این کتاب، در دیباچه آن چنین آورده است:
«علمای اعلام، هماره خوشهچینان خرمن علوم علوی و مبارزان دنیا گسیخته و عدالتخواهی هستند که با اذن حضرت حق، واسطه فیض میان خلق و خالق بوده و آنان را به سوی صراط مستقیم راهگشا هستند. از میان این بزرگان که هر یک آفتاب حسنشان چندی در این سراچه خاکی طلوع فرمود تا قلبهای مستعد را به نور حقیقت روشن نماید، عارف بزرگ و مجاهد کبیر قرن و یکی از ستارگان درخشان عالم فقاهت و عرفان، حضرت علامه آیتالله شیخ محمدتقی بهلول گنابادی است که صفات و سجایای اخلاقی ایشان و زهد و تقوا و ورعشان، بر همه روشن میباشد. معظمله جامع علوم فراوان و صاحب قریحه ادبی و محفوظات فراوان و حافظ کل قرآنکریم و ادعیه و بیش از ۲۰۰ هزار بیت شعر خود سروده و ۵۰ هزار بیت شعر از دیگران را حفظ بود و به مبانی فقهی شیعه و اهل سنت احاطه داشت و مجتهد و مسلط به ادبیات عرب و از این همه گذشته، الگوی صفا، صمیمیت، صبر و استقامت قلمداد میشد. آن بزرگ سابقه تدریس در دانشگاه الازهر مصر و نیز حضور مداوم در جبهههای جنگ در طول هشت دفاع مقدس را نیز به کارنامه خود افزوده بود. خواب، خوراک و استراحت اسیر ایشان و اسوه سادهزیستی و تمام داراییاش، تنها لباس تن وی بود. او تحمل ۳۶ سال اسارت و دوری از وطن و پیشتر هدایت قیام مسجد گوهرشاد را بر خود هموار ساخته و بسیاری وی را کهنسالترین ستاره علم و عمل، در دوران ما میشناختند. به جز بعد عرفانی و علمی و اجتهاد معظمله، بعد سیاسی وجود ایشان بهخصوص در قیام مسجد گوهرشاد که مکرراً آن را به قیام عاشورا تشبیه و میفرمودند: هیچ کس نمیتواند جو آن زمان و موضوع مسجد گوهرشاد را با زبان بازگو نماید، در خور مطالعه است. مدت ۲۵ سال تبعید و اسارت در افغانستان و پنج سال تبعید و مهاجرت در مصر و عراق که در مجموع ۳۰ سال میباشد، از سرفصلهای حیات ایشان است. زبان و قلم قاصر است از توصیف و بیان مقام و منزلت آن عارف کامل و اسوه پارسایی، ولی از آنجا که یکی از بهترین راهها برای خودسازی و تهذیب نفس، آشنایی با الگوهای موفق در امور معنوی و عرفانی است، اطلاع از نحوه زندگی و اخلاق فردی و اجتماعی آنان و آگاهی از سیر، سلوک و عرفان عملی ایشان، نقش بسیار بزرگ و سازنده در ساختار اعتقادی و روحی انسانها دارد. حقیر به عنوان یکی از ارادتمندان آن مرد بزرگ، به لحاظ اینکه مدت کمی از جمله سفر به سوریه و برخی اماکن مقدسه و در تهران در محضر آن عارف فرزانه مفتخر به شرف حضور بودهام، تمامی تلاش خود را در جهت انعکاس ذرهای از ابعاد گوناگون شخصیت آن فقید سعید، معمول داشتهام و با اقرار به عدم بضاعت و توان علمی خویش، اثری ناچیز را نگارش نمودم و امیدوارم مفید و مؤثر واقع شود. از خوانندگان این اثر، اعلام نظرات و نقائص را استدعا دارم و امید آن دارم که بتوانیم قدرشناس و رهرو آن پاسدار حریم اهلبیت (س) و حکیم سفر کرده باشیم....»