کد خبر: 1065438
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۰
گویا فیلم مدیترانه قرار بوده درباره مدافعان حرم و شهدای فاطمیون باشد، اما به نظر می‌رسد شکل و ظاهر آن به مرور تغییر کرده و مسئله فیلم چیز دیگری شده است. هادی حاجتمند در ساخت آثار دارای بار ارزشی با ژانر جنگی دغدغه دارد، این را می‌شود از فیلم‌های مستند یا فیلم اول سینمایی‌اش فهمید.
افشین علیار

گویا فیلم مدیترانه قرار بوده درباره مدافعان حرم و شهدای فاطمیون باشد، اما به نظر می‌رسد شکل و ظاهر آن به مرور تغییر کرده و مسئله فیلم چیز دیگری شده است. هادی حاجتمند در ساخت آثار دارای بار ارزشی با ژانر جنگی دغدغه دارد، این را می‌شود از فیلم‌های مستند یا فیلم اول سینمایی‌اش فهمید.
مدیترانه فیلم سفارش‌شده‌ای به کارگردانش نیست و آنچه در اجرا دیده می‌شود، حاصل یک تحقیق بوده است، یعنی نویسنده فیلم با پژوهش و استفاده از اطلاعات جنگی دست به قلم شده است. پرداختن به موضوع جنگ سوریه و نبرد با داعش از یک سو و نشان دادن آقازاده‌ای که باعث به شهادت رسیدن جمعی از رزمندگان ایران می‌شود، از سوی دیگر نگاه کلی اثر است، اما حاجتمند پیش‌تر تلاش کرده است مدیترانه روایتی از نشان دادن آقازاده‌ای باشد که با رانت و مصلحت‌طلبی اصرار به شهید شدن محمد دارد، از طرفی با زنی مواجهیم که یقین دارد شوهرش شهید نشده و زنده است و نیاز به کمک دارد، به‌رغم اینکه چفت و بست‌های دراماتیک مدیترانه نمی‌تواند در حد و اندازه یک فیلم سینمایی باشد، اما آنچه شکل گرفته دست‌کم توان کافی برای یک تله‌فیلم را دارد. این فیلم در روند خط روایی گاهی اسیر کلیشه‌ها می‌شود و در بعضی سکانس‌ها مخاطب به یاد فیلم‌هایی با همین تم می‌افتد که مهم‌ترین آن فیلم «نفوذی» به کارگردانی احمد کاوری است یا اپیزود آخر فیلم «هیهات»، این کلیشه مربوط به اجرا می‌شود.
در نیمه دوم فیلم زمانی که مسئولان متوجه شهادت رزمنده‌ها می‌شوند تا حدی موضوع اصلی برای مخاطب معلوم است.
نقش آن آقازاده در پاک کردن صورت‌مسئله و اینکه می‌خواهد زنده ماندن محمد را کتمان کند و اینکه محمد زنده است برای مخاطب کاملاً قابل حدس است، اضافه کنید که سعی فیلمساز برای نشان دادن زنی مثل لیلا که عاشقانه همسرش را دوست دارد و برای اینکه ثابت کند محمد زنده است، در مخزن آب گیر افتاده، اگر چه نسبتاً موفق بوده، اما به نظر می‌رسد فیلمساز در اجرا به کاراکتر لیلا پرداخت نامناسبی داشته یا اینکه باز مخاطب به یاد کلیشه‌های مرسوم می‌افتد، از سوی دیگر خرده‌پیرنگی در فیلم مشاهده می‌شود که انگار به داستان الصاق شده است؛ موضوع ازدواج دختر صاحبخانه ربط منطقی به موضوع کلی فیلم نداشته و قابل توجیه نیست که چرا باید چنین مسئله‌ای در فیلم رخ بدهد.
رفتن لیلا به سوریه و رخ دادن جنگ و صحنه‌های اکشن می‌توانست دوام بیشتری داشته باشد، اما انگار فیلمساز برای پایانبندی فیلمش عجله داشته است، به همین دلیل باور زنده ماندن محمد در مخزن آب و فرستادن ویدئو به تلگرام لیلا آن هم پس از چند روز پذیرفتنی نیست.
اضافه کنید در نمای آخر مواجهه لیلا با محمد می‌توانست تأثیر بیشتری داشته باشد که فیلمساز نشان دادن گریه لیلا را کافی می‌داند! حاجتمند در سکانس‌های میانی برای نشان دادن جنگ از تصاویر مستند استفاده کرده که باعث شده از التهاب آن کاسته شود. انتخاب پوریا پورسرخ و مهراوه شریفی‌نیا یادآور سریال «کیمیا» ست و بیشتر اکت‌هایی که از شریفی‌نیا می‌بینیم از کیمیا می‌آید.
پورسرخ به دلیل بازی‌های متعدد در نقش‌های منفی نمی‌تواند اینجا موفق باشد، اما بهرنگ علوی تا حدودی توانسته از تیپ فاصله بگیرد و نقشش را برای مخاطب باورپذیر کند. به هر حال مدیترانه در قیاس با آثار حمایتی که با رانت‌های متنوع ساخته می‌شوند، اثری است که سعی داشته وابسته نباشد و حرفش را به صورت نقد با جسارتی کافی بزند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار