کد خبر: 1052908
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۳
خوانشی نوین از زمانه و کارنامه احسان‌الله نراقی
در سپهر جامعه شناسی ایران - به ویژه آنگاه که به سیاست متمایل می‌شود- دکتر احسان‌الله نراقی، نامی آشناست. او را می‌توان از مجموعه اندیشه و عملش شناخت که عده‌ای تاکنون، به ثبت و ضبط آن همت کرده‌اند. همانگونه که تألیفات، مقالات و مصاحبه‌های او، اسنادی برای این بازشناسی به شمار می‌روند.
محمدرضا کائینی

در سپهر جامعه شناسی ایران - به ویژه آنگاه که به سیاست متمایل می‌شود- دکتر احسان‌الله نراقی، نامی آشناست. او را می‌توان از مجموعه اندیشه و عملش شناخت که عده‌ای تاکنون، به ثبت و ضبط آن همت کرده‌اند. همانگونه که تألیفات، مقالات و مصاحبه‌های او، اسنادی برای این بازشناسی به شمار می‌روند. اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، یکی از زندگینامه‌های تحلیلی اوست که «چو اسفنج نرم» نام گرفته است. این کتاب به قلم صفاء‌الدین تبرائیان آمده و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، آن را نشر داده است. مؤلف در دیباچه خویش، تلاش کرده تا توصیفی از منش فکری نراقی به دست دهد. او در این باره، چنین نگاشته است:
«وی جامعه‌شناسی است که تحقیقات عملی و کاربردی و تهیه دقیق پژوهش‌های آماری و جمعیتی (مبتنی بر مشاهدات) را برای اصلاح بسیاری از مشکلات کشور مبنا قرا می‌دهد و اصطلاحاً نظریه زده نیست و استدلالش این است که تا اطلاعات دقیق و قابل اعتنایی از جمعیت، توده‌ها و مشکلاتشان نداشته باشیم و دستیابی به این مهم نیز جز با تحقیقات و مشاهدات گسترده میدانی، عملی نیست، نمی‌توانیم برای حل آن مشکلات به سیاستگذاری متناسب با آن مبادرت کنیم. تکاپو برای سازگاری سنت و تجدد (مدرنیته) با گرایشی به نفع تمدن جدید و البته منطبق با شرایط ایران! تساهل و تسامح حداکثری، دوری از تعصب افراطی نسبت به ارزش‌های تمدن شرق و غرب، در عین حال بهره‌گیری از فواید هردو. البته همه این‌ها برای نراقی، زیر سایه لیبرالیسم و اومانیسم معنا پیدا می‌کند و هنگامی که در مورد سیاستگذاری‌های مناسب، مکرراً نقش منطبق بر شرایط ایران را یاد‌آوری می‌کند، نقش زیادی برای مذهب و دیانت قائل نیست و اگر هم باشد، دیدگاه ابزاری و ماکیاویستی به آن دارد. در هیچ برهه‌ای از زندگی وی، گرایش و علاقه‌مندی به جریان‌ها و تشکل‌های اسلامگرا به چشم نمی‌آید. او تماماً وا داده تمدن غرب نیست و برخلاف تقلید محض و مطلق از غرب که دستور کار اصلی پهلوی است، قصد هماهنگ‌سازی ارزش‌های کاملاً ناسازگار غرب، با ارزش‌های تثبیت شده ایرانی را ندارد. از مقالات وی در یونسکو و کتب تألیفی و مصاحبه‌هایش می‌توان دریافت که تحلیل‌های جهانشمول متفکران سیاسی و اجتماعی دنیای شرق و غرب را زیر سؤال می‌برد و مشخصاً مطرح می‌کند: این نظریه‌پردازان و اندیشمندان مطرح و سرشناس دنیا، شناختی از مناسبات تاریخی و اجتماعی ایران نداشته‌اند و نتیجه‌گیری‌ها و راهکارهایشان برای ایران ابداً کاربردی ندارد. البته نراقی شخصیتاً به شدت محافظه‌کار است و اهل جنگیدن نیست و در برابر اکثریت غربزده، کوتاه می‌آید و واکنش سفت و سختی در هیچ برهه‌ای از زندگی‌اش دیده نمی‌شود. مردود بودن انقلاب و براندازی، در هر نظامی برای او یک اصل اساسی است. وی اتخاذ مشی قهرآمیز با هر حاکمیتی را نفی می‌کند و حتی فراتر می‌رود و انفعال و عدم همکاری با هر نظامی را ظلم، بی‌توجهی و خیانت به مردم و کشور خویش قلمداد می‌کند! خواه این نظام شاهنشاهی باشد، خواه ملی و خواه اسلامی. او پیش‌تر نیز به نشدنی‌ها دل بسته بود و به تجمیع سلطنت و اصلاح کشور فکر می‌کرد. هدف غایی او، تبدیل نظام سلطه سلطنتی به نظامی دموکراتیک است. البته نه به وسیله براندازی و آشوب، بلکه از طریق تغییر نرم ساختار‌های سیاستگذاری و حل مشکلات جوانان و توده‌ها از طریق سیاستگذاری متناسب با نیاز جامعه...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار