کد خبر: 1049811
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۴
«خورشید» بازگشت شکوهمندِ مجید مجیدی به سینمای همیشگی‌اش است؛ سینمایی دغدغه‌مند با پرداخت به دنیای کودکان. مجیدی پس از «آواز گنجشک‌ها» سراغ ساخت «محمد رسول‌الله (ص)» و سپس «آن سوی ابرها» رفت که این دو فیلم نتوانستند موفقیت جدی برای او به همراه داشته باشند.
افشين عليار

«خورشيد» بازگشت شكوهمندِ مجيد مجيدي به سينماي هميشگي‌اش است؛ سينمايي دغدغه‌مند با پرداخت به دنياي كودكان. مجيدي پس از «آواز گنجشك‌ها» سراغ ساخت «محمد رسول‌الله(ص)» و سپس «آن سوي ابرها» رفت كه اين دو فيلم نتوانستند موفقيت جدي براي او به همراه داشته باشند.
شناخت مجیدی از جامعه و آسيب هايي كه كودكان و نوجوانان با آن روبه‌رو است جنبه مهم سينماي او را تشكيل مي‌دهد. تلاش مجيدي در ايجاد سينماي واقع‌گرايانه و قصه‌گو سبب شده مخاطب حتي پس از پايان فيلم از اثر جدا نشود، اين نوع پرداخت در سينماي مجيدي هميشگي است، حتي در خورشيد هم با فيلمي مواجه هستيم كه سمت و سوي آن از اجتماع مي‌آيد. پرداخت مجيدي در خورشيد به كودكان كار و بزه اين بار مثل ساير فيلم‌هايش آنچنان روايت واقع‌گرايانه‌اي تصوير كرده است كه مي‌توانيم همپاي شخصيت يا بهتر بگويیم قهرمان آن به جلو برويم. مجيدي در خورشيد هم پيوند عاطفي و الهي را با روايت قصه‌اش به تصویر کشیده است. اگر در پايان «رنگ خدا» و «بچه‌هاي آسمان» نگاه الهي در پايانبندي احساس و ديده مي‌شود، در خورشيد اين نگرش در شكل و شمايل ديگري شكل گرفته است؛ نه اينكه مجيدي به طور خودآگاه قصد داشته خورشيد با تلخي و ناكامي به پايان برسد بلكه سعي و تلاش علي به عنوان يك نوجوان كار براي آنچه هاشم به او قول داده است، پرداخت دقيقي داشته باشد.
علي براي پيدا كردن شرايط زندگي بهتر و رهايي مادرش از تيمارستان به زيرزمين آن مدرسه مي‌رود و تلاش او براي پيدا كردن گنج همان نقطه اميدواري است كه فيلمساز در تمامي آثارش به آن نقطه وفادار است، مهم‌ترين نكته در فيلم خورشيد قصه‌گويي است. قصه در چارچوبي استاندارد با ريتمي مناسب جلو مي‌رود و خرده‌روايت‌هاي دست و پاگير در آن روايت نمي‌شود اما موضوع مادر علي مي‌توانست در قالب ديگري شكل بگيرد.
در شرايطي كه فيلم تصوير كرده، بيماري مادر چندان براي مخاطب قابل درك نيست. از سوي ديگر فضاي مدرسه و كلاس درس مي‌توانست كاركرد بيشتري براي علي داشته باشد اما مجيدي سعي داشته علي را در مسير رسيدن به آرزويش نشان بدهد و مسئله ديگر اين است كه شخصيت آقاي رفيعي به عنوان ناظم مدرسه مي‌توانست پرداخت بهتري داشته باشد چراكه در اين شرايط او فقط يك تيپ كليشه‌اي است كه كله زدن را از علي ياد مي‌گيرد و روي فرد ديگري اجرايش مي‌كند و نيمه پاياني فيلم از قصه خارج مي‌شود، به غير از اين مواردي كه گفته شد، خورشيد اثري اجتماعي است كه كارگردانش توانسته جامعه‌اش را به شكلي ملودرام و البته مستندگونه روايت كند، البته نقش نيما جاويدي به عنوان فيلمنامه‌نويس در اين فيلم بسيار مهم و تأثيرگذار است و به نظر مي‌رسد شناخت جاويدي از كاراكتر علي و دوستانش آنقدر درست بوده كه مجيدي توانسته آن را تصوير كند.
به هر شكل مجيدي در خورشيد توانسته جامعه‌اي از كودكان كار را نشان بدهد؛ كودكاني كه در موازات دستفروشي يا كارهاي خلاف بسيار باهوش هستند و مي‌توانند استعدادهاي خود را در كارهاي ديگر نمايان كنند اما شرايط زندگي و جامعه باعث شده است اين كودكان نتوانند مثل همسن‌هاي خودشان در كلاس درس حاضر باشند. مجيدي در خورشيد نشان مي‌دهد كه اين گونه از بچه‌ها براي تحقق رؤياهاي خود حاضرند ديوار را بِكنند و در تونلي تنگ و تاريك مورد سوءاستفاده بزرگ‌ترهايي مثل هاشم قرار بگيرند و در سكانس آخر فرياد علي در آن تونل و گيرافتادن در آب فاضلاب مي‌تواند خشم چنين كودكاني از اين سوءاستفاده‌ها باشد. بعد از رهايي علي از آن تونل در سكانس آخر و پيوند زدن دو سيم و به صدا درآمدن صداي زنگ مدرسه‌اي كه ديگر در آن دانش‌آموزي نيست، همان زنگ خطري است كه نشانه‌اي از بي‌توجهي مسئولان به كودكان كار است. مجيدي با شگرد هميشگي‌اش توانسته از روح‌الله زماني و دوستانش بازي قابل توجهي بگيرد، فيلمبرداري هومن بهمنش از مهم‌ترين نكات اجرايي خورشيد است و ساخت اين فيلم توسط مجيدي به عنوان يك اثر آسيب‌شناسانه مي‌تواند گام رو به جلويي در كارنامه هنري‌اش باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار