سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید سیدعلی دوامی، جانشین گردان مسلم بن عقیل در ۲۱ رمضان سال ۱۳۴۶ در ساری به دنیا آمد و ۲۱ سال بعد در ۲۱ رمضان ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید. سیدعلی همزمان با شهادت امام علی (ع) چشم به جهان گشود و در همین روز نیز به شهادت رسید. عشق و ارادت شهید دوامی به امیرالمؤمنین (ع) قلبی و ویژه بود. او سعی کرد با الگوگیری از حضرت علی (ع) سبک زندگیاش را نزدیک به زندگی اهلبیت (ع) کند و تلاشهایش برای خودسازی از او انسانی شاخص و نمونه ساخت.
راز ۲۱
شهید دوامی «سردار راز ۲۱» لقب گرفته است. دلیل این نامگذاری به خاطر تولد در ۲۱ رمضان و شهادت سیدعلی در ۲۱ سالگی است. علی تنها پسر خانواده بود و رفتن به جبهه برای خانواده سخت بود. مادر دلبستگی بسیار عجیبی به پسرش داشت و خیلی سخت راضی به رفتن پسرش شد. علی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفت راهی جبهه شود و بالاخره مادر رضایت به رفتن داد و با خود گفت: «علی من از علیاکبر امام حسین (ع) بالاتر نیست.»
کارهای سیدعلی روی حساب و کتاب بود و بیشتر روزها روزهدار بود. سعی میکرد کارهایش را از ریا دور کند. حتی در جبهه هم با همه ساده و بیتکلف برخورد میکرد. نمازهایش را خانواده و دوستانش به یاد دارند. در نمازهایش با گردنی کج و با خشوع با خدای خویش راز و نیاز میکرد. سیدعلی سجدههای طولانی، حالات عرفانی و روحانی خاصی داشت. گاهی که قامت نماز را میبست، حالات عرفانی و روحانیاش موجب غبطه اطرافیان میشد.
در انتظار شهادت
سیدعلی راهی جبهه شد و خیلی زود به بودن در جمع رزمندگان خو گرفت. مادر سیدعلی را قسم داده بود تا جایی که میتواند از خاک میهن و ناموس و دین دفاع کند و علی تا لحظه شهادت به این قول و قسم وفادار ماند. علی در مدت شش سالی که در جبهه حضور داشت، به اندازه شش دهه بزرگ و پخته شد. کار سیدعلی در جبهه اطلاعات و عملیات بود. قبل از عملیاتها، برای شناسایی میرفت و اطلاعات دشمن را شناسایی میکرد. در دل لشکر دشمن، کار شناسایی مسیر و تهیه نقشه راه بسیار مهم است و احتمال اسارت و شهادت میرود. سیدعلی هر بار با شجاعت به دل دشمن میزد و به بهترین شکل کارش را انجام میداد. شهید دوامی در مدت حضورش در جبهه بارها مجروح شد و تیر و ترکش خورد.
علی هیچگاه برای شهادت دوستانش گریه و زاری نمیکرد و برایشان سیاه نمیپوشید. حتی برای دایی خود که به شهادت رسید، رخت عزا به تن نکرد. دوستان و همرزمانش که شهید میشدند، برای مراسم تشییع پیکرشان سنگ تمام میگذاشت و به بهترین شکل مراسم شهدا را برگزار میکرد. همیشه میگفت: «خوش به حالشان، ما هنوز پاک نشدهایم، هر چیزی زمانی دارد.»
شیر مازندران
سیدعلی به شیر مازندران معروف بود. بچهها میدانستند چه نیروی دل و جگرداری است؛ میرفت وسط عراقیها و کار شناسایی که تمام میشد، برمیگشت، مجروح هم که میشد باز میخواست کارش را انجام دهد. مادر به سیدعلی سفارش کرده بود که مراقب باشد و علی پاسخ میداد: «کسی نمیتواند من را شهید کند، مگر با کالیبر ۶۰» در آخر هم کالیبر ۶۰ به قلبش خورد. عاشق شهادت بود. او آرزوی شهادت در روز تولدش را داشت و به دوستانش گفته بود: «من همان شبی که به دنیا آمدم، از دنیا خواهم رفت.» سعی میکرد روز تولدش در جبههها باشد تا اینکه طبق خواسته خود در ۲۱ رمضان سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید. از سخنان دوستانش بود که میگفتند در شب شهادت حضرت علی (ع) او لباس سیاه بر تن کرده و شال سبز برکمر بسته بود و خود را به انواع عطرها معطر کرده بود. بسیار خوشحال بود و میگفت امشب شب شهادت من است. شهید دوامی به زیبایی در بخشی از وصیتنامهاش چنین نوشته است: «بارالها من نمیخواهم که در بستر بمیرم، میروم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و میدانم که به شهادت میرسم، میخواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند فاطمه زهرا (س) مفقودالجسد بشود.»