سرویس ایران جوان آنلاین: عمر دولت دوازدهم روبه پایان است. دولتی که مدیریت دولت یازدهم را هم در دست داشت و آمده بود تا اوضاع زندگی مردم را بهبود بخشد.
فراموش نمیکنیم روزهایی را که مردم در استانهای مختلف کشور با شور و شوق پای صندوقهای رأی رفتند تا به «تدبیر»ی رأی بدهند که «امید» را در دلهایشان زنده نگه دارد. آنها میخواستند با «چنان رونق اقتصادی» روبهرو شوند که به جای چشم دوختن به یارانههای چند هزار تومانی، خودشان به دولت کمک کنند تا چرخهای اقتصاد به حرکت درآمده و ایرانی سربلند ساخته شود.
هر چه بود دولت یازدهم و دوازدهم با تمام وعده و وعیدهایش نتوانست عدالت اقتصادی را آنگونه که زیبنده نظام اسلامی است محقق کند. اما مشکل اینجاست که گویی دولتمردان در انتخاب واژهها، برای قولهای بیعملشان هم هیچ دقت و نظری ندارند.
وقتی روز گذشته معاون اول رئیسجمهور وارد کردستان شد با بیان اینکه «ساماندهی کولبران از اولویتهای دولت دوازدهم است.» این شبهه را به وجود آورد که یا ایشان نمیداند معنی «اولویت» چیست، یا تشخیص نمیدهند دولت در چه مقطعی از عمر خود قرار دارد.
واژه اولویت را در زمان و روزهای نخست شروع به کار دولت استفاده میکنند. یعنی ۸ سال پیش که کولبران بر اثر سرما و حوادث دیگر جان خود را در مسیر رفت و آمدشان از دست میدادند و دولتمردی صدایشان را نمیشنید.
کولبران برای نان شب کار میکنند و نمیتوان به آنها گفت که «مبحث کولبری از جمله مواردی است که در دولت تدبیر و امید برای ساماندهی آنها مصوباتی داشتیم و امروز روند اجرای این مصوبات پیگیری میشود.» ۸ سال پیگیری برای موضوعی که جزو اولویتهای دولت است را باید مشتی از خروارها ادعا و کار زمین مانده به حساب آورد.
درد کردستان، اولین نیست و آخرین هم نخواهد بود.ای کاش معاون اول رئیسجمهور سری به سایر مناطق محروم هم میزد تا اولویتهای دولت برای ساکنان این مناطق را هم تشریح کند.
مردمانی که سالهاست مجبورند برای دریافت بسیاری از ضروریات زندگی خود ساعتها در صفهای طولانی وقت بگذرانند و منتظر باشند تا شاید بخشی از نیازهایشان که ممکن است گاز و نفت و بنزین و نان باشد، برسند. اما متأسفانه این روزها به دلیل تنش آبی به وجود آمده، مجبورند در صف تأمین آب آشامیدنی و مصرفی نیز عمر خود را تلف کنند. به عنوان نمونه آب لولهکشی در شهر زاهدان فقط مصارف بهداشتی دارد و مردم سالهاست که برای تهیه آب آشامیدنی خود باید به مراکز تصفیه آب در این شهر مراجعه کنند.
وقتی زاهدان به عنوان مرکز استان این همه مشکل دارد «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» که چه حال و روزی دارند، شهرستانها و دیگر روستاهای سیستان و بلوچستان.
تبریزیها چند روزی است که برای تهیه روغن نباتی ساعتها در صفهای طولانی میایستند و در نهایت بسیاری از آنها با دست خالی به خانه باز میگردند. اینجا کمبود روغن نیست بلکه نبود حلب، دست تولید کنندگان روغن خوراکی را کوتاه کرده است و از این رو صفهای طولانی را برای تأمین مایحتاج مردم به راه انداخته است.
در لرستان، مناطقی که از سیل دو سال پیش آسیبدیده و مردمانی که خسارات زیادی به زندگیشان وارد شده بود، هنوز نتوانستهاند به حالت عادی و زندگی روزمره خود بازگردند و خوزستانیها از نبود فاضلاب مینالند و هر بارانی برای آنها به منزله بالا آمدن تمام کثیفیهای زیر زمین و به نجاست کشیدن خانه و کاشانهشان است.
اولویتهای مردم، رفع نیازها و بدبختیهایشان است و اولویتهای دولت، مانور دادن بر روی همین دردها. متأسفانه حالا مشخص شده، جای مقدم و موخرها عوض شده و کارهایی که باید از ۸ سال پیش در دستور کار قرار میگرفت، هنوز در کارتابل مدیران خاک میخورد. با حرفهای معاون اول دولت، معلوم میشود مصوباتی که باید در کمترین زمان ممکن اجرایی میشدند، هنوز در گیرودار کارهای اداری هستند و مدیرانی که میدانند قرار نیست به خاطر عملکردشان بازخواست شوند، با خیال راحت صبح را به شب میرسانند، بدون اینکه کاری از پیش برده باشند.