سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «دانیال دلفام» خبرنگار و فیلمسازی است که قصد دارد بر اساس زندگینامه یک فرمانده شهید به نام «آعلیجان» فیلمی مستند بسازد. آعلی جان فرمانده شهیدی است که در اولین سالهای جنگ ایران و عراق در رود اروند به شهادت میرسد. پیکر او را بعد از چند سال در کنار اروند پیدا میکنند که صحیح و سالم مانده است و همین مسئله باعث تعجب همه افرادی میشود که او را میشناسند، چون همه معتقدند هیچ جسدی تا به حال از شر دندانهای کوسههای اروند در امان نمانده است. در چهلمین روز از مراسم شهادت او ناگهان شخصی که صدایش بسیار به صدای شهید شباهت دارد به دانیال دلفام و دیگر دوستان شهید زنگ میزند و خود را آعلیجان معرفی میکند و در واقع چالش و گره اصلی این رمان از همان جا آغاز میشود. این اتفاق عجیب و معجزهآسا فیلمساز را بر آن میدارد که فیلمی مستند از زندگینامه شهید بسازد. مرد فیلمساز با جمع کردن فیلمها، عکسها، نامهها و مدارک و اسناد این شهید به مرور خاطرات او میپردازد و زندگی و شخصیت او را در فواصل مختلف برای مخاطب تشریح میکند.
رمان «گنجشکها بهشت را میفهمند» از دو فصل طولانی به نامهای «حریف تشنگی غواص» و «راه رفتن روی آب» تشکیل شده است. وقایع رمان رئال و قابل لمس هستند، هر چند در گوشههایی از ساختار و پرداخت داستان نویسنده تصاویری سوررئال از شخصیتها و فضاسازی داستان به ما میدهد. نکته قابل توجه در این داستان روایت آن است. نویسنده در این رمان خود را کاملاً فرمگرا نشان داده و تمام تلاشش را کرده که داستانی سیال ذهن و کاملاً پسامدرن تحویل مخاطب بدهد؛ داستانی که از همان صفحات اولیه تکلیفش را با خواننده مشخص میکند و به مخاطبانی که طرفدار داستانهای خطی هستند به طور غیرمستقیم میگوید که انتظار خواندن یک داستان خطی و سرراست را از نویسنده نداشته باشند. داستان گنجشکها بهشت را میفهمند پر از روایتهای سیال ذهن و فلاشبکهای مختلف است و ماجراهای آن در زمان حال و گذشته در جریان است. روایتهای این داستان مثل پازلهایی هستند که در ذهن خواننده باید با مهارت کنار هم چیده شود تا مخاطب با سرگذشت پرفرازونشیب این شهید از کودکی تا زمان شهادت آشنا شود. یکی از ویژگیهای این داستان تنوع در شخصیتپردازی آن و همچنین استفاده از شخصیتهای واقعی و تاریخی است. فرماندهان بزرگ جنگ همچون شهید چمران، جهانآرا و خرازی در این داستان حضور دارند، همچنین فضا و مکان داستان هم در مناطق جنگی مختلفی مثل خرمشهر، پاوه کردستان و سوسنگرد در حال چرخش است. نکته قابل توجه دیگر این است که ردپای حضور نویسنده هم به عنوان یکی از کاراکترهای داستان، در متن به وضوح دیده میشود. قصه اگر چه از لحاظ فرم و ساختار داستان ماندگاری است و شیوه جدیدی هم در روایت دارد، اما مشکل بزرگ آن شخصیتپردازی شلوغ و پرازدحام است که باعث میشود ساختار آن دچار پیچیدگی شود و نثر و پرداخت غیرمنسجم جلوه کند. گاهی پرشها و فلاشبکهای بیش از حد نویسنده به گذشته خواننده را از مسیر اصلی قصه دور میکند و باعث گنگی مخاطب میشود. چاپ جدید این کتاب در ۴۴۰ صفحه توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است و نویسنده آن حسن بنیعامری است.