سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: در آن شرایط همه افکار در هالهای از ابهام غرق و میشد به همه چیز فکر کرد جز تجاوز یک کشور خارجی؛ با این اوصاف تابستان رو به سپری شدن بود که یکباره تهاجم از هوا، زمین و دریا آغاز شد؛ تهاجمی که همه چیز را در خود فرو میبرد. در معادلات دشمن، ایران در کمترین زمان قابل تصرف بود، چون به زعم آنها قدرت بازدارندگی نداشت. فکر میکردند با یک جنگ نیابتی میتوان ایران را تسخیر کرد ولذا جنگ با تصمیم صدام آغاز شد. اولین فرماندهی که افتخار پیدا کردم تحت فرمانش باشم شهید ابراهیم همت بودو آن زمانی بود که من برای اولین بار به جبهه غرب کشور اعزام شدم و در مناطق پاوه، نوسود و نودشه انجام وظیفه کردم. دومین فرماندهام شهید سیدمحمد مسیح ساجدی بود. با دعوت ایشان بود که من افتخار پوشیدن لباس سبز پاسداری نصیبم شد. سومین فرمانده، فرمانده دلاور تیپ و سپس لشکر المهدی (عج) سردار سرافراز محمدجعفر اسدی از فرماندهان قهرمان و همیشه پیروز جبههها و چندین نفر از فرماندهان دیگر که در جای جای میهن اسلامی به عنوان سرباز در خدمتشان بودم و آخرین فرمانده که آوازهای به بلندای کوههای سر به فلک کشیده شمالغرب و غرب و دشتهای تفتیده جنوب شرق و حتی ماورای مرزها دارد، فرماندهی که بیشتر نام آشنای دشمنان این مرز و بوم است تا در داخل سردار حاج محمد پاکپور که اقتدار مرزها و امنیت پایدار امروزمان را مدیون افرادی، چون او هستیم.
حالا که سالها از اتمام دوران دفاع مقدس میگذرد وقتی به گذشته نگاه میکنم بهتر درمییابم که دفاع مقدس، تداعیگر پنجرهای به سوی باغی از شادابی، طراوت و سرسبز از گلهای معطر و مطهر است. دفاع مقدس، مقدس است از این جهت که شهامت، شجاعت، صبر و پایداری و مقاومت، ایثار و فداکاری و شهادت سکه پر رونق اوست. دفاع مقدس، یادآور خون هزاران شهیدی است که به پای انقلاب نثار شد و کرامت، بزرگمنشی، سربلندی و سرافرازی ملت شریف را در چشم جهانیان به تماشا گذاشت. صحنههای دفاع مقدس که در جای جای آن شهیدی غرقه به خون افتاده است. به کدام شهید اشاره کنم؛ از برادرم تا دوستانم، از همسنگرانم تا فرماندهان عزیزی که رفتند و آوازه ایرانی مسلمان را در گلدستههای زمان و به بلندای تاریخ فریاد زدند.