کد خبر: 1016768
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۷
گفت‌و‌گوی «جوان» با خانواده و همرزم شهید‌حیدر بینائیان از شهدای دفاع‌مقدس
متولد سال ۱۳۳۸ روستای کالته رودبار دامغان بود. حیدر بینائیان در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی سرباز بود. با فرمان امام خمینی (ره) سرباز فراری شد، هر چند کمی بعد دستگیر شد، اما از همین‌جا ارادتش را به امام خمینی به اثبات رساند.
نرگس انصاری
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: متولد سال ۱۳۳۸ روستای کالته رودبار دامغان بود. حیدر بینائیان در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی سرباز بود. با فرمان امام خمینی (ره) سرباز فراری شد، هر چند کمی بعد دستگیر شد، اما از همین‌جا ارادتش را به امام خمینی به اثبات رساند. با اوج‌گیری انقلاب وارد فضای مبارزات انقلابی شد و بعد از آغاز رسمی جنگ هم سر از پا نشناخت و راهی میدان جنگ شد. ۳۱ مرداد سال ۱۳۶۲ در منطقه مهران به آرزویش رسید و آسمانی شد. متن پیش رو روایتی از سیره زندگی تا شهادت این رزمنده خستگی ناپذیر است. در گفتگو با خواهر و یکی از همرزمان شهید.

خواهر شهید: سرباز فراری

برادرم اول فروردین ماه سال ۱۳۳۸ به دنیا آمد. تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند. به خاطر نداشتن امکانات ادامه تحصیل نداد و برای کمک به اداره زندگی، مشغول کار شد. برادرم حیدر بینائیان در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی سرباز بود که با فرمان امام خمینی (ره) از پادگان فرار کرد. هر چه از دستش می‌آمد برای انقلاب هزینه کرد. بسیار به امام خمینی ارادت داشت. با شروع جنگ به منطقه اعزام شد و تا زمان شهادت یعنی ۳۱ مرداد ۱۳۶۲ در منطقه مهران، بار‌ها در جبهه حضور یافت.

رضایت مادرانه

خیلی سعی می‌کردیم کاری کنیم که مورد رضایت مادرمان قرار بگیریم، اما هیچ وقت نتوانستیم یک جمله را از زبان مادرمان کم کنیم «چرا شما مثل حیدر نیستین؟» از بچگی کار‌های شخصی‌اش را انجام می‌داد. نمی‌گذاشت مادر یا خواهرم کار‌های او را انجام دهند. لباسش را بشویند؛ برایش چای درست کنند یا سایر کار‌هایی را که خودش می‌توانست انجام دهد، انجام دهند.

مسجد و نماز جماعت

استعداد خیلی خوبی داشت. در محل ما مدرسه راهنمایی و دبیرستان نبود. بیشتر بچه‌های این محل تا پنجم ابتدایی که درس می‌خواندند، مجبور بودند ترک تحصیل کنند و در کنار خانواده به چوپانی و کشاورزی مشغول شوند. او کلاس پنجم ابتدایی را خواند و به دامداری روی آورد. وقتی صدای اذان بلند می‌شد، تمیزترین لباسش را می‌پوشید و به سمت مسجد راه می‌افتاد.

همیشه به ما سفارش می‌کرد کمتر حرف بزنید! بیشتر فکر کنید! خودش هم اینطور بود. اگر مجلسی بود که بزرگ‌تری حضور داشت با سکوت کامل منتظر شنیدن حرف‌های بزرگ‌تر‌ها می‌ماند. ما که کوچک‌تر بودیم اگر جنب‌وجوش یا سروصدایی می‌کردیم، با اشاره به ما می‌فهماند که کمی آرام باشیم.

تیراندازی و عاق پدر

پدرم که به خانه می‌آمد، حیدر آنقدر می‌ایستاد تا او لباس راحت بپوشد و بنشیند؛ بعد خودش می‌نشست. هیچ وقت از پدرم چیزی درخواست نکرد. پدرم از سال ۱۳۴۲ مقلد و پیرو امام بود. حیدر سال ۱۳۵۷ یعنی در زمان پیروزی انقلاب در کرمان خدمت می‌کرد. پدرم در نامه‌ای به حیدر نوشت اگر به دستور بالا‌دستی‌ها به سمت مردم تیراندازی کنی عاقّت می‌کنم. او جواب داد پدرجان نگران نباش! بالاخره من پسر شما هستم، اگر یک روز چنین وضعی پیش بیاید، بدان که اول کسی را می‌کشم که این دستور را داده است، اما به طرف مردم تیراندازی نمی‌کنم.

عکس شهادت

۲۴ سال داشت. آخرین عکسی را که در منطقه گرفته بود، به ما نشان داد و گفت: «ببینید برای شهادت خوب است؟» اصرار داشت نظر ما را بگیرد. می‌گفت با عکس شهدای دیگر مقایسه کنید! ببینید برای جلوی تابوت خوب است یا نه؟

عاشق امام خمینی (ره)

قبل از آمدن امام به ایران، حیدر و تعدادی از دوستانش از پادگان فرار کردند، اما خیلی زود در اصفهان دستگیر و روانه زندان شدند. با گذشت ۴۸ ساعت آزاد شدند و به مسجد جامع اصفهان رفتند. در آنجا لباس سربازی را درآوردند و لباس معمولی پوشیدند و به سمت دامغان حرکت کردند.

یکی از همرزمان شهید

یکی از همرزمانش تعریف می‌کرد ۳۱ مرداد سال ۱۳۶۲ بود. من و حیدر با هم در مهران بودیم، داشتیم حمام می‌کردیم. قرار بود به مأموریت برویم. صدایش کردم چرا بیرون نمی‌آیی مرد حسابی؟ یک دور که بزنی باز سر تا پا خاکی می‌شوی! اینقدر نمی‌خواهد خودت را تمیز کنی. صدایش را بلند کرد و گفت: صبرکن غسل شهادتم مانده است. بعد از غسل شهادت از حمام بیرون آمد. کمی سر به سرش گذاشتیم و بعد سوار شدیم و به امامزاده‌ای که در آن نزدیکی بود، رفتیم. زیارت کردیم.

بعد از زیارت هنوز راه زیادی نرفته بودیم که هواپیما‌های عراقی بمب‌های خوشه‌ای ریختند و حیدر شهید شد. از غسل شهادت تا شهادت تنها چند قدم فاصله بود. او در زمان شهادت دارای همسر و دو فرزند بود. پیکرش پس از انتقال و تشییع، در گلزار شهدای کالته رودبار به خاک سپرده شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار