سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: معمولاً در هر جنگ و نبردی، اسرای جنگی پس از تسلیم شدن و به اسارت درآمدن به خودباختگی و افسردگی میرسند. رسیدن به پوچی و تهی شدن زندگی از هدف و آرمان یکی از جنبههای زندگی اسرا در جنگهای مختلف بوده است. اسرا در جنگهایی که تا به حال در تمام دنیا بوده، جزو شکنندهترین افراد بودهاند که خیلی زود به خودباختگی میرسیدند، اما دفاع مقدس با آن فرهنگ غنی با تمام جنگهای دنیا تفاوتهای ماهوی زیادی داشت و آزادگانش جزو مقاومترین و سرافرازترین نفرات جنگ بودند. مروری بر فرهنگ مقاومت آزادگان، ما را به نکات جالب زیادی از سبک زندگی آزادگان در اسارت میرساند.
آزادگان در طول دوران دفاع مقدس با تحمل شکنجه و سختیهای فراوان به یکی از نمادهای مقاومت و ایستادگی در تاریخ ایران تبدیل شدند. آزادگان، اسارت در چنگال دشمن را ادامهدهنده همان مبارزه یعنی ظالم و متجاوز میدانستند و تا آخرین روزی که در اسارت دشمن بودند دست از مقاومت برنداشتند. مقاومت آزادگان، پر از بصیرت، شعور و آگاهی بود. برای فرماندهان بعثی که درکی از عقاید و آرمانهای اسرای ایرانی نداشتند، رفتار آزادگان بسیار عجیب و جالب توجه بود. آنها در حیرت بودند که چطور یک فرد پس از گذراندن چندین سال متوالی در اسارت و زیر سختترین شکنجهها هنوز با ارادهای قوی مشغول خودسازی است. در معادلات افسران بعثی مقاومت کردن زیر شکنجه و تحمل گرسنگی و تشنگی بدون اینکه ذرهای از عقایدت عقب ننشینی جایی نداشت. برای آنها این میزان از تحمل و پافشاری انسان روی اصولش جای تعجب داشت و تا به حال نمونهاش را در جای دیگری ندیده بودند. آزادگان پس از اینکه برایشان مسجل شد که دیگر در دست دشمن به اسارت درآمدهاند، خودشان را برای یک دوره طولانی اسارت آماده کردند. آنها نه عجز و لابه کردند، نه همچون افراد شکستخورده در لاک خود فرورفتند. هر کس هر هنر و دانشی که داشت را به وسط گود آورد و آزادگان یک جامعه کوچک هدفمند تشکیل دادند که هر روز افرادش در حال یادگیری و رشد بودند.
مهمترین هدفی که آزادگان را به این سمت سوق داد، داشتن اهداف الهی و آرمانهای بلند جهت رستگاری و سعادت بود. آنها به درستی دریافته بودند که الان دست سرنوشت برایشان اسارت را مقدر کرده پس جای ناامیدی و افسردگی، روزهایشان را هدفمند سپری کنند. آزادگان میدانستند راز قوی ماندن در این روزهای سخت نباختن روحیه، بااراده بودن و داشتن برنامه است. پس خیلی زود دست به کار شدند و برنامههای مذهبی، آموزشی، ورزشی و سرگرمی را در برنامههایشان جا دادند. آزادگان میدانستند در روزهای پس از آزادی و بازگشت به میهن، انقلاب نوپای اسلامی و ایران به وجودشان نیاز دارد. نوع مواجهه آزادگان با افسرانی که آنها را مورد شکنجه قرار میدادند به گونهای بود که آنها را پس از مدتی از کارشان تسلیم و سرخورده میکرد. برخی از افسران بعد از گذشت مدتی که از بودنشان در کنار آزادگان میگذشت، اذعان میکردند که نمیدانیم شما اسیر مایید یا ما اسیر شما؟ در این میان وجود شخصیتی مثل مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی نیز بیتأثیر نبود. تمام هدف ایشان حفظ سلامت جان، روح و روان آزادگان بود و با رهبریاش در عملکرد آزادگان بسیار تأثیر گذاشت. مرحوم ابوترابی تجربیاتش از بودن در زندانهای پهلوی را به اردوگاههای عراق برده بود. او صبر، متانت، تعقل و میانهروی را به آزادگان گوشزد میکرد و از آنها میخواست از برنامههای مذهبی و آموزشیشان غافل نشوند. بر اساس همین برنامه و سبک زندگی، آزادگان سرافراز و سربلند به میهن بازگشتند. هرچند آثار شکنجه و ضعف در چهرهها و ظاهرشان هویدا بود ولی به لحاظ روحی و کسب دانش و تخصص در بهترین شرایط ممکن قرار داشتند. آنها خیلی زود به شرایط عادی زندگیشان برگشتند و با توجه به تخصص و مهارتهایی که آموخته بودند بر سر کاری حاضر شدند. اسرای ایرانی الگویی تازه به تمام جهانیان نشان دادند. پس از آن بود که دنیا فهمید میتوان در بند دشمن بود ولی باز دشمن را به بند کشید. مقاومت آزادگان در اسارت یکی از نقاط قوت تاریخ دفاع مقدس به شمار میرود. آنها به درستی درس آزادگی و مقاومت را به دشمنان و تمام دنیا نشان دادند. حالا هر جا صحبت از آزادگان به میان میآید، تاریخ با احترام در برابرشان تعظیم میکند.