سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از راههایی که میتوان با کمک آن کودکانی با رفتار خوب پرورش داد این است که همه چیز را برایشان به خوبی توضیح دهیم. یعنی هر کاری که از آنها میخواهیم تا انجام دهند، حتماً باید دلیل آن را به آنها توضیح دهیم. در این صورت کودکان کمکم دارای توانایی نظم بخشی خودکار شده و خود کنترلی پیدا میکنند. البته این رفتار باید از زمانی که نوپا هستند شروع شود. حتی کودکان ۱۸ ماهه کاملاً سعی دارند ارتباط مؤثری با والدین خود داشته باشند و برایشان خیلی مهم است که آنها را راضی نگه دارند. رفتار صحیح و آموزش آن از طریق نصیحت و... امکانپذیر نیست. بلکه از راههای دیگری همچون بازی با کودکان، دادن حس مسئولیت، آموزش حریم خصوصی، آموزش آداب غذا خوردن، نحوه خوابیدن، تربیت صحیح از راه فراگیری مهارتهای فرزندپروری و... امکانپذیر است.
چقدر با کودک بازی میکنیم؟
این مهم است که در روز چند بار، چه مدت و چگونه با کودکمان بازی کنیم تا بهترین تأثیرات را از خود بر جای گذارد. نوع بازیهایی که پدر با کودک انجام میدهد با نوع بازیهایی که مادر با او انجام میدهد، معمولاً متفاوت است. کودکانی که شرایط هر دو نوع بازی را دارند، به خوبی فعالیتهای مناسب زندگی را میآموزند و رشد سالم و متعادلتری دارند. وقتی پدر با فرزندش بازی میکند، این امر بیشتر جنبه هیجانی و تفریحی برای کودک به همراه دارد.
بازیهای مادرانه بیشتر آموزشی است و مادر ترجیح میدهد حین بازی به فرزندش یک سری مسائل را آموزش دهد. کودک حین بازی با والدین دو دنیای متفاوت را تجربه میکند. دنیایی که مکمل هم هستند و آموزشها و نحوه اجرای هر دو زندگی را به بهترین شکل ممکن به او میشناساند. چه زمانی که محکم و استوار باشد و چه زمانی که منعطف باشد و احساسی و این خود به واسطه همین بازیهای به ظاهر ساده شکل میگیرد.
کودکان نمیتوانند با پدر و مادر خود درددل کنند. تنها از طریق بازی است که این ارتباط شکل میگیرد و کودک نیازها، خواستهها و... خود را از طریق این بازی بروز داده و بیرون میریزد. بنابراین ایجاد تعادل مثبت بین کودکان و والدین از طریق بازی شکل میگیرد. چنانچه در شبانهروز ۳۰ دقیقه درست بازی شود، نیازهای روحی- روانی کودک برآورده میشود. بهتبعآن کودک قانونمند شده و میپذیرد که هر روز این زمان وقت بازی با پدر و مادر است. بنابراین احساس ارزشمندی کرده و اعتماد به نفس و عزت نفسش افزایش مییابد. چون نتایجی که از این بازی میتوان گرفت، هیچ جای دیگری نمیتوان یافت.
مسئولیتپذیری کودکانمان را بالا ببریم
بیشتر اوقات والدین از این امر گلایه دارند که فرزندم اتاقش را مرتب نمیکند، وسایلش همیشه به هم ریخته است و... به کودک متناسب با سنش احساس مسئولیت بدهیم. به عنوان مثال نگوییم: «بیا و به کمک ما ظرفها را جمع کن...»، بلکه این احساس مسئولیتپذیری را از طریقی که دوست دارد افزایش دهیم. یعنی کاری را که کودک ما دوست دارد، به او محول کنیم تا این کار خوشایند او باشد. به عنوان مثال برخی کودکان تفریح را دوست دارند. پس بهتر است وسایل تفریح را که آماده کنیم به او بگوییم آنها را در سبد بچین. چنانچه فرزند ما بزرگتر است، خرید را به او بسپاریم. در این صورت فرزند ما احساس ارزشمندی میکند.
بعد از اینکه از تفریح برگشتیم بلافاصله با همسر خود در رابطه با خرید، تفریح و اتفاقات آن و خوب عمل کردن کودک یا نوجوانمان در این تفریح صحبت کنیم. اینکه او در این زمینه چقدر به ما کمک کرده است. در این حال او در هر حالتی که باشد حرفهای ما را میشنود و همین امر باعث میشود بیشتر تلاش کند تا مفیدتر واقع شده و بیشتر در دل پدر و مادر جا باز کند.
برای فرزندمان نقش تسهیلگر داشته باشیم
امور مربوط به رفتن به سینما، تهیه بلیط اینترنتی، هماهنگی با افراد، برنامهریزی و... را به کودکان یا نوجوانانمان بسپاریم. این رفتار هم خوشایند اوست و هم اینکه او حس مفید بودن میکند و این حس منجر به ترغیبش به قبول مسئولیت در برابر خانواده میشود. در پی این امر فاصله والدین با فرزند به شدت کم شده و باعث میشود تا از سلاحهای روانی همچون سرکوفت، مقایسه، بداخلاقی و... استفاده نشود.
بهتر است اگر انتخابش اشتباه بود، برای او نقش تسهیلگر داشته باشیم تا از این طریق از پوسته به هسته وارد شود. چنانچه در کودکی کمتر به کودکتان گیر بدهید، بیشتر همراه کودک بودهاید و همین مسئله باعث میشود که در نوجوانی و جوانی فرزندتان کمتر به شما گیر دهد و بیشتر همراهتان باشد.
اگر فرزندتان دچار اختلالاتی همچون اضطراب، بیشفعالی، افسردگی، وسواس، اختلال در درس خواندن و... است، حتماً برای بهبودی کامل او به متخصص روانشناسی و مشاوران خبره رجوع کنید. چراکه اگر مشکل کودک در کودکی و در سنین پایین بهبود نیابد، در بزرگسالی چندین برابر بدتر شده و مشمول حرف قدیمیها میشود که «بچه هرچه بزرگتر میشود، مشکلاتش هم بزرگتر میشوند». پس در همان ابتدا مشکلات تا کوچک هستند باید درمان شوند.
کودک را بیقید و شرط دوست داشته باشید
پذیرش مثبت بیقید و شرط نسبت به کودک داشته باشید. کودک چه کار خوب کرد و چه کار بد، به او نشان دهید که برایتان عزیز و دوست داشتنی است. همانطور که وقتی کار خوبی انجام میدهد او را مورد بذل و مهربانی خود قرار داده و به او توجه کنید، به همان نسبت زمانی که کار بدی انجام داد، به او بگویید: «من تو را دوست دارم، اما این کارت را نه».
معمولاً کودک از الفاظی همچون «مامان من کار بد کردم، دیگه منو دوست نداری؟» و... استفاده میکند. در پاسخ بهتر است بگوییم: «عزیزم! من همیشه تو را دوست دارم، اما این بار از کاری که کردی ناراحتم و این کارت را دوست ندارم». در این حالت به شخصیت کودک لطمه وارد نمیشود و فقط کار و رفتار او مورد هدف قرار میگیرد و متوجه میشود که این رفتارش امری ناپذیرفتنی است.
آموزش حریم خصوصی به کودکان
آموزش حریم خصوصی به کودک و آداب صحیح زندگی از جمله سلام کردن، رفتار درست با بزرگترها و کوچکتر از خود، آپارتماننشینی، مکانهای عمومی، خود مراقبتی کودک و... را در زمان مناسب سن کودک به او آموزش دهید و خیلی هم حساس نباشید. آموزش مهارت حفظ حریم خصوصی به کودکان باعث ایجاد حس استقلال و افزایش اعتماد به نفس در او میشود. همچنین تا حد زیادی از آسیبهای احتمالی به کودک پیشگیری میشود. از زمانی که کودک مفهوم کلمات را متوجه میشود به او یاد میدهیم که اسمش، لباسهایش، اتاقش، اسباب بازیهایش، غذایش، مسواکش، پدر و مادرش و... همگی متعلق به اوست.
چنانچه کودک به دیگران سلام نمیکند ممکن است این کار دلایل مختلفی داشته باشد. امکان دارد کودک خجالتی باشد، اعتماد به نفس پایین یا اینکه اصلاً در خانواده خیلی بازخورد نگرفته یا اینکه زیادی روی سلام کردن حساس بودهاند و کودک به نوعی واکنش نشان میدهد. (لجبازی با بزرگترها). بنابراین به جای سرزنش با توضیح یا استفاده از جملاتی همچون «سلامش را فراموش کرده و... به او یاد بدهید که با یک لبخند به راحتی میتواند سلام کند. زمانی که کودک بداند حساسیتی در این مورد نیست و با مشاهده بزرگترها که با رسیدن به یکدیگر چگونه با هم سلام و احوالپرسی میکنند، کمکم این مشکل به خوبی حل میشود. برعکس، چنانچه حساسیت بالا باشد امکان دارد همانگونه که در سه سالگی سلام کردن برایش یک مشکل است، در ۳۰ سالگی هم اضطراب بودن در جمع داشته باشد و هنوز برایش سخت باشد که اول سلام کند و...
افزایش مهارتهای شخصیتی در کودکان
کودکانی که فرصت بازی با غذا را دارند تجاربی بینظیر از ارتباط بین پدیدهها کشف میکنند و شبکه عصبی مغزشان بسیار رشد یافتهتر از کودکانی خواهد بود که در معرض فشار و کنترل اطرافیان هستند. اینکه والدین چگونه با کودک رفتار کنند خود باعث میشود از غذایی متنفر یا علاقهمند باشند. اگر به طور ناگهانی علاقه به غذایی در فرزندتان از بین رفت به هیچ وجه روی این موضوع حساس نباشید. چند روز بعد دوباره آن غذا را تهیه کنید.
یادمان باشد بچهها از حدود سه سالگی مفهوم مالکیت را به خوبی درک میکنند و آمادگی پیدا میکنند که مفاهیم در سطح بالاتر مالکیت و تعاملات فردی مثل رازداری و حفظ حریم خصوصی را یاد بگیرند. لازمه این موضوع این است که بزرگترها خود حریم خصوصی کودک را رعایت کنند. آموزش مواردی همچون حمام رفتن کودک، اینکه از سن دو سالگی به بعد کودک با والد همجنس حمام برود. مانند پسر با پدر یا دختر با مادر. هر فرد باید در رختخواب خود بخوابد، از حوله خود استفاده کند، جلوی دیگران نباید لباس عوض کند و...
ختم کلام اینکه مهارتهای شخصیتی همچون شناخت حل مسئله، تصمیمگیری، خودکنترلی، کنترل عواطف و احساسات، قضاوتهای درست و مناسب. رفتارها و عادتهای سالم، عزت نفس، مدیریت استرس و مقابله با ناامیدی، مقابله با شکست، سازگاری با محیط و اشخاص، انعطافپذیری، فائق آمدن بر مشکلات و موانع، نحوه درخواست و کمک از دیگران، دوستیابی مناسب، مهارت «نه» گفتن، تابآوری و... را در کودکانمان افزایش دهیم.
*روانشناس کودک