سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: داستان «ما هم هستیم» سه خط اصلی با سه روایت جداگانه دارد. روایت اول راوی اول شخص است و خودش و سفرش را روایت میکند و دو روایت دیگر، سوم شخصهایی محدود به دو شخصیت «اسرائیلی و ایرانی- لبنانی» هستند که هر کدام در فصلهایی جداگانه، داستانی را روایت میکنند که قرار است مقایسه و فرقهای آنها، جایی به کمک روایت و شخصیت اصلی داستان بیایند. دو تا از این روایتها یک جایی در داستان به هم میرسند و یکی از روایتها کمکی به آن یکی شاخه داستان میباشد که مقداری قطورتر است. داستان از «همدان» شروع میشود و تا کرانههای شرقی دریای «مدیترانه» بسط پیدا میکند. این میتواند کشیدگی روح شخصیت اصلی داستان باشد، همان اول شخص مفردی که داستان را شروع میکند و ما با او همراه میشویم و به سرگشتگیاش سرمیسپاریم.
داستان «ما هم هستیم» از دو جنبه، ساختار داستانی خود را نشان میدهد. یک روایتی که خود داستان جریان دارد و در بخش اعظمی از داستان خطی، نرم و راحت است، سرراست قصه خودش را روایت میکند، جلو میرود و خواننده را هم همراه خودش میکند. جملات کوتاه است، صحنهها به ضرب پشت هم میآیند و گفتگوهای داستان هم باعث میشود هم خواننده به شخصیتها نزدیک شود و هم ریتم داستان ضرب بیشتری به خودش بگیرد. این بخش ظاهری داستان است که ما با آن سوار قصه میشویم، همراهش جلو میآییم و در انتها سرانجام ماجرا را میبینیم و یک حسی سراغ ما میآید. حالا این حس چیست و از کجا آمده است؟...
وجه دوم ساختار قصه اینجا خودش را نشان میدهد. نویسنده یک قصه کلی داشت. درست! اما انتهای داستان که میرسیم و کتاب را میبندیم، هنوز با شخصیتهای داستان و بهخصوص شخصیت اصلی، همان اول شخص مفرد شروعکننده داستان هستیم. یک چیزی در شخصیتپردازی شخصیتهای «ما هم هستیم» وجود دارد که آن حس آخر داستان را به وجود میآورد. این همان وجه دوم ساختار قصهای رمان است. قصهای که درون هر کدام از این شخصیتها وجود داشته، دارد و حتی خواهد داشت. این یعنی نگاه دو وجهی به داستان. شخصیتهای دراماتیزه شده در دل یک درام دیگر. ما اینجا داستان همان پسری را که تصمیم میگیرد به دل جنگ ۳۳ روزه بزند و برود لبنان با ارتش اسرائیل بجنگد، جدا از روایت اصلی داریم. هم قصه نظامی اسرائیلی را داریم و هم قصه مرد جوانی را که در لبنان است و از خودش و دلش نمیتواند دست بکشد و گویا سر دوراهی است. طوری دیگر که به داستان نگاه کنیم، میبینیم هر شخصیتی که در این قصه نفس میکشد، به نوعی دودل است و مهم در این داستان خروج از ظلمات به سمت نور است، نه خروج از نور به سوی ظلمات. این همان چیزی است که هوای ما را با هوای شخصیت اصلی داستان گره میزند و ما بعد خواندن داستان همچنان با شخصیت اصلی میمانیم و میخواهیم با او برگردیم و آن حسش را که آخر داستان گم کرده بود، پیدا کنیم.
رسیدیم به اول متن. شاید حالا بهتر بتوانیم جایگزینی برای «وحشت» پیدا کنیم. ما شاید اخبار را دنبال کنیم یا نکنیم. تاریخ معاصری را که در آن زندگی میکنیم به یاد داشته یا نداشته باشیم؟ ولی یک امری وجود دارد و آن زندگی است. در همین تاریخی که روزبهروز و شببهشب از سرمان میگذرد، نفس میکشیم. در روزنامهها یا صفحه گوشیمان، تصاویری از هر چیزی را جلوی چشمهای ما میآورند و خبرها را به گوشهای ما میرسانند. واکنش ما در قبال آنها چیست؟ چه چیزی باید درون ما وجود داشته باشد که مثلاً به شنیدن خبر جنگ ۳۳ روزه واکنش دیگری نشان بدهیم؟...
به قصه درونی هر کدام از شخصیتها و بهخصوص شخصیت اصلی برگردیم. او به این خبر واکنش نشان میدهد که شاید در ظاهر واکنشی تند یا ناشی از جوزدگی باشد. وقتی در طول روایت با خود دراماتیزه او آشنا میشویم، میبینیم این واکنش از جوهری دیگری در وجود آن شخصیت میآید. این روند را در داستان در وجود نظامی اسرائیلی هم میبینیم، ولی با وجهی دیگر از وجوه انسانی. در داستان «ما هم هستیم» نویسنده کلمات را به داد تصاویری رسانده است که خیلی از ما تا به حال آنها را دیده و راحت از کنار آنها گذشتهایم. تصاویری از ریخته شدن خون طفلی کنار ساحل دریا که یکی از نشانههای آرامش طبیعت است. این داستان از کلماتی تشکیل شده که تصاویر تاریخ معاصر ما را به شکلی دیگر زنده میکند و به ما نشان میدهد تا شاید ما هم به این اتفاقات بهگونهای دیگر واکنش نشان دهیم و این امر و نکته، نقطه اوج رمان «ما هم هستیم» سیدمیثم موسویان است.
البته جرئت در پرداختن به ماجرای جنگ ۳۳ روزه که شاید تا به حال هیچ- یا شاید کمتر- داستاننویسی به آن پرداخته هم از نقاط مثبت داستان است. این کتاب روایتی نرم، ساده و روان است که با قصه همه چیز را پیش میبرد و داستان خود را به سرانجام میرساند. «ما هم هستیم» گونهای از «ادبیات مقاومت» است که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است و میتواند به خوبی جایگاه خودش را در بین مخاطبان داستانی این شکل از ادبیات به خوبی باز کند. این شکل از ادبیات را میتوان پشت و پناه «ادبیات مقاومت جدید» دانست که این روزها با اتفاقات روز منطقه «خاورمیانه» به شدت گره خورده است.