سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: چه میشود که ما میتوانیم همسایه خودمان را ندید بگیریم و آنچه تنها خودمان را راضی میکند انجام بدهیم؟ این روزها این پرسش مهمتر از روزهای دیگر هم هست، چون اگر به پاسخ آن فکر نکنیم ممکن است ما هم در شمار آنهایی قرار بگیریم که جز خود و زندگی خود و خانوادهشان در محیط زندگی خود به کس دیگری فکر نمیکنند و همسایه یا همسایههایشان را در نظر نمیگیرند. از اینرو ممکن است کارهایی انجام بدهند که برای همسایه آزاردهنده باشد.
یکی از دوستانم چند روز پیش برای کاری با من تماس گرفت. وقتی حرف میزد صدایش خسته و گرفته بود. برایم تعریف کرد که چند شب است به خاطر همسایهاش خواب ندارد و تا صبح بیدار مانده است. برایم گفت که به خاطر قرنطینه و تعطیلی باشگاههای ورزشی، مدتی است پسر همسایهشان در آپارتمان ۷۰ متری فوتبال بازی میکند و آنهم در نیمه شب و در زمانی که موقع خواب و استراحت است. برای همین دوست من تا چشم بر هم میگذارد از خواب میپرد و تا نزدیکیهای صبح که پسرک دست از بازی بکشد، همچنان بیدار میماند. میگفت مدیر ساختمان هم به او تذکر داده است، چون همسایههای دیگر هم شاکی هستند، اما همسایه خطاکار در پاسخ، تنها گفته است: چهاردیواری، اختیاری.
شاید شما هم تجربیاتی نظیر این برخوردها و ناملایمات داشته باشید. دوست دیگری میگفت: همسایهای داریم که مدتهاست ساعت ۱۲ یا یک بامداد خانهاش را جارو برقی میکشد و با این کار او که هفتهای دو سه بار انجامش میدهد، من هم از خواب بیدار میشوم. درست است که کار او نیم ساعت بیشتر طول نمیکشد ولی از آنجا که طبق عادت به سختی خوابم میبرد، دیگر تا ساعتها بیدار میمانم. برای همین صبحها با کسالت سر کار میروم و گاهی حوصله چندانی ندارم؛ حتی گاهی سرم را روی میز میگذارم و سر کار خوابم میبرد. سردرد هم زیاد میگیرم و به خاطر مسکنهایی که در این مدت خوردهام، گاهی معدهام درد میکند. چند روز پیش مدیر شرکتی که در آن کار میکنم به من اخطار داد که اگر باز هم موقع کار چرت بزنم، شخص دیگری را به جای من استخدام خواهد کرد. این دوست از من پرسید، اینها همه تقصیر همسایه ماست که با سر و صدای جاروبرقیاش من را از خواب بیدار میکند، درست است؟ من میدانستم که پاسخ او مثبت هم میتواند باشد ولی سکوت کردم.
در اینجا باز پرسش نخستین همین یادداشت را به یاد آوردم که: چه میشود که ما میتوانیم همسایه خودمان را ندید بگیریم و آنچه تنها خودمان را راضی میکند انجام بدهیم؟
در کتابها و منابعی که از گذشته به یادگار مانده است، ایرانیان و نیاکان ایرانزمین، جز مهرورزی به دیگران توصیهای نداشتهاند. ایرانیان در مهماننوازی، مدارا با همسایه و گذشت و انسانیت زبانزد خاص و عام بودهاند. هماکنون نیز نیکی و نیکورزی در زندگی مردم وجود دارد و نمودش را میشود دید. کمکی که مردم در این قرنطینه به یکدیگر میکنند، سپاسگزاریشان از نیروهای درمانی کشور که در حال مداوای بیماران ویروسی هستند و یاری رساندنشان به مردم دیگر در هر زمینه و موضوعی که نیاز به کمک را احساس کنند و از دستشان نیز بربیاید، مصداق همین سخن است.
شاید همان همسایهای که نیمه شب همسایه دیگر را با سر و صدایش آزار میدهد، یکی از همان فرشتگانی باشد که به یاری هموطن خود در همین روزها شتافته باشد، ولی چه میشود که در نحوه زندگیاش جوری نیست که همسایگان را از خود ناراضی نکند؟
شخصی را میشناسم که در آپارتمانی دو واحد، زندگی میکرد آنهم در طبقه چهارم ساختمان. او به دلیل فشار کم آب نمیتوانست به کارهای روزمره خود رسیدگی کند و از این بابت در گلایه بود. او متوجه شد که ساکن واحد کناری پمپ کوچکی را در واحد خود جاسازی کرده است تا بتواند به راحتی با فشار مناسب آب به کارهایش رسیدگی کند. شخص این مورد را به مدیر ساختمان گفت و او با شناختی که از همسایه خطاکار داشت، تصور درست بودن این ماجرا را نمیکرد. برای همین حرف این همسایه گلهمند را نپذیرفت. تا اینکه پس از چند ماه، همسایه واحد کناری از آنجا نقل مکان کرد و مدیر ساختمان در خانه خالی او توانست آثار وجود پمپ را که باز شده بود ببیند. این مدیر با شناخت نادرستی که از ساکنان آن واحد داشت مسبب ناراحتی همسایه دیگری شده بود. جالب اینکه او به کمک همشهریهایش در حال ساختن مسجدی در یکی از روستاها بود و با این کار، خود را گناهکار میدانست. او قصد بدی از مخالفتهایش نداشت ولی ناخواسته درگیر یک ناحقی بزرگ شده بود.
شاید یکی از چیزهایی که ما به آن درباره دیگران دقت نداریم این باشد که نمیتوانیم خودمان را به جای آنان بگذاریم. فقط جایگاه خودمان را در نظر میگیریم. بزرگترهای ما حتی پدران و مادرانی که هماکنون سالخورده محسوب میشوند و هنوز در کنار ما زندگی میکنند، روابط همسایگی قدیمیترها و این زمان که بسیار متفاوت است را دیدهاند. بنابراین از عمر همسایگی نیک، در ایران هنوز هم خیلی نمیگذرد. مقصود کلام این نیست که در حال حاضر تمام روابط همسایگی به طور کلی شکل خوب و درستی ندارد ولی باید پذیرفت که بسیاری از آنان روابط صمیمی گذشته را ندارند. اگر نه شخصاً افرادی را میشناسم که پس از رفتن از محل سکونت خود هنوز هم روابط صمیمی خود را با همسایگان آن محل حفظ کرده و حتی با هم رفت و آمد هم دارند.
شاید لازم باشد به سراغ مادر و پدرها، مادربزرگها و پدربزرگها برویم. از آنان بخواهیم که همسایگی گذشته را با حالا مقایسه کنند و از خاطراتشان در این باره برای ما بگویند. همیشه رفتار پدرم را به یاد دارم که نمیگذاشت پس از ساعت ۱۰ شب صدایی از خانه بیرون برود، مبادا که کسی آزاری ببیند. حتی نمیگذاشت سینیها را پس از این ساعت بشوریم، چون میگفت شاید سینی از دستتان افتاد و کسی خواب بود و بیدار شد.
وقتی این را درک کنیم که چه حرمتها رعایت میکردیم و حالا از یاد بردیمشان خود به خود تغییر میکنیم. یکی از درسهای همین روزهای وجود بیماری ویروسی در دنیا، همین است که به یاد آوریم ما در مواقع خاص و اضطرار کمک هم هستیم، پس یکدیگر را هم از خود بدانیم و آزار ندهیم. آزار ثمری جز درد و رنج به همراه ندارد، پس خیلی ساده است که همسایه خوبی شویم.