سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در تازهترین گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری درباره فیلمهای جشنواره فجر، همه آثار حاضر در این رویداد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته که در نوع خود قابلتأمل است. در گزارش پیشرو به نگاه این مرکز به دو فیلم «روز صفر» ساخته سعید ملکان و نیز «درخت گردو» به کارگردانی حسین مهدویان اشاره میشود. بدیهی است که نقطهنظرات این مرکز الزاماً دیدگاه «جوان» نیست.
قربانی شدن معرفت پای امنیت
«روز صفر» از منظر ساختار روایی، فیلمهایی هالیوودی را تداعی میکند که شخصیت اصلی فیلم میتواند بر مسلمانان بنیادگرا در خاورمیانه فائق آمده و قهاریت دستگاه امنیتی ضدبنیادگرا (در مورد هالیوود: امریکا و در مورد روز صفر: ایران) را به تصویر بکشد. شخصیت امنیتی ایرانی «روز صفر» (با بازی امیر جدیدی) هیچ نماد اسلامی و ایدئولوژیکی را به دوش نمیکشد و تنها دغدغه او حفظ «گربه» ایران است. در طول فیلم هیچگاه نزاع با تروریسم ریگی در سطح معرفتی طرح نشده، بلکه فرآیند عملیات اطلاعاتی تنها به موضوع امنیت فروکاسته شده است. انتخاب زیباشناسی هالیوودی، به تصویر کشاندن اسلام بهعنوان ضدقهرمان و شخصیت غیرایدئولوژیک ایرانی بهعنوان قهرمان و اجتناب از ارجاع به نزاعهای معرفتی همه از تعمد سازندگان و سفارشدهندگان این فیلم برای جذب و مسئلهمند کردن موضوع امنیت برای قشر خاکستری جامعه ایرانی حکایت میکند. فیلمساز نشان میدهد که امنیت، شرط پیشینی جریان زندگی است و تکیهگاه فیلم در ساحت فرم/ محتوا با این تکیهگاه است که صورتبندی شدهاند: شخصیت اصلی فیلم در مقام کاراکتری رازآلود و «بی شناسنامه» شناخته میشود که به نوعی بیخانمان است و به لباسهای مختلف درمیآید. اینجا «دقیقاً در تناسب با تکیهگاه و هدف شخصیت، ولی بهعنوان یک فرد «سیال» و خالی از جهتگیری و تعیین قهرمان یعنی «امنیت» عمل میکند. گویی امنیت ملی مدرن مانند فیلم روز صفر ایدئولوژی نمیشناسد و فقط منطق خود را در ایدئولوژیهای مختلف بازسازی میکند.
در مجموع «روز صفر» درباره دنیای پیچیده ریگیها و تقالهای مأموران دستگاههای امنیتی ایرانی بیشتر از آنچه قبلاً در رسانههای عمومی طرح شده است، در اختیار مخاطب نمیگذارد. فیلم با روایتی یکسویه تنها بر بعد ارتباطات عبدالمالک ریگی با دولتهای خارجی متمرکز شده است. فیلم با به تصویر کشاندن مسئول امنیت فرودگاه که نهتنها در فرآیند دستگیری ریگی هیچ نقشی نداشته، بلکه مانع نیز بوده است، اما در آخر اوست که مصاحبه میکند و اعتبار عملیات دستگیری ریگی را از آن خود میکند. به شکل کنایهآمیزی به مقوله ظاهر و باطن در سیاست اشاره میکند. قهرمان اصلی فیلم (امیر جدیدی) خطاب به مسئول امنیت فرودگاه با دیالوگ «اگر ایران برای امثال تو مهم بود، اوضاع کشور این نبود» موضع سازندگان فیلم در مورد بخشی از حاکمیت که معمولاً در تریبونها دیده میشوند را برملا میکند.
انکار هویت ملی در درخت گردو
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری درباره فیلم «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان که در جشنواره فجر حضور داشت و جوایزی را نیز به خود اختصاص داد، اینگونه اظهارنظر میکند: جنگ غالباً در حماسهها و قهرمانان به تصویر کشیده شده، ولی جنگ در قربانیانش هم است و مهدویان با انبوهی از جزئیات در روایت خود، قربانیان را به تصویر میکشد. درخت گردو به داستان زندگی یکی از قربانیان بمباران شیمیایی سردشت میپردازد و با تحریک احساسات، مخاطب را نسبت به فجایع و سختیهایی که قربانیان این حادثه خاصه هممیهنان کرد متحمل شدهاند، آگاه میسازد. فیلم، اما با فیلمنامهای خطی و بدون درام، جز تحریک احساسات مخاطب و آرایه تصاویری واقعگرایانه از رویدادهای تلخ رخ داده، در سطوح دیگر موفق ظاهر نمیشود. به بیانی دیگر فیلم احساسات مخاطب را برانگیخته میکند، اما تحولی در ادراک حسی مخاطب رقم نمیزند. فیلم به اینکه «چه کسی جنگ را آغاز کرده است؟ متجاوز کیست؟ دلیل جنگ چیست؟ چه کسانی نیروهای متجاوز را به سلاح شیمیایی مجهز کردهاند؟» هیچ اشارهای نمیکند و جز به تصویر کشیدن رنج، درباره روابط و تخاصمهای پیچیدهای که به رنج انجامیده است، سکوت میکند. فیلم همچنین قربانیان این حادثه را به معنی واقعی کلمه «قربانی» معرفی میکند، قربانیانی که در وقوع جنگ هیچ منافع ایدئولوژیکی نداشتهاند و گویی قربانی بازیهای سیاسی و جنگافروزی صاحبان قدرت شدهاند. فیلم با هلیشات کولبرها آغاز میشود و با هلیشات کولبرها پایان میپذیرد و بهطور کلی ایران و دولت مرکزی را یا منفعل یا بیربط، اگر نه مقصر، در فرآیند تعامل با قربانیان کرد معرفی میکند. در سکانسهای پایانی، فیلم با تمرکز بر ویژگیهای قومیتی و نه ملی (که توسط شخصیت پیمان معادی در دادگاه در مقام جمعبندی ارائه میشود) و همچنین بازنمایی تحقق عدالت توسط دادگاههای بینالمللی، دولت مرکزی و هویت ملی را از قائله حذف میکند و با ایجاد دوگانه محلی (هویت قومی) - جهانی (دادگاه بینالمللی) به سراغ پایانبندی میرود. جنگ در درخت گرو خاصیتی نیهیلیستی دارد و تنها مقوم هویتهای محلی است تا ایرانی، این یعنی در مجموع لحن فیلم در پرداخت به قربانیان مقوله سردشت به خطوط قومیتگرا گرایش بیشتری دارد تا ملی. انتخاب چنین لحنی از سوی فیلمساز قابل توجه است؛ چراکه کارگردان درخت گردو در کارنامه خود ساخت فیلمهای جنگی با حمایت دستگاههای دولت مرکزی را دارد. اینکه فیلمساز در پنجمین فیلم بلند خود که اینبار توسط بخش خصوصی حمایت شده، از گفتمان دولت مرکزی عدول کرده و از ارائه نگاه انتقادی به کشورهای اروپایی که تأمینکننده رژیم صدام به سلاحهای شیمیایی بوده است، خودداری کرده، میتواند باعث توجه به این فیلم در جشنوارههای بینالمللی شود، موضوعی که بعید است مدنظر سازندگان این فیلم نبوده باشد.