کد خبر: 995820
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۳
هالیوود برخلاف ایران و کشور‌های دیگر طی ۲ دهه اخیر در سینما مفاهیم و ارزش‌هایش را با تکیه بر مخاطب سنی کودک و نوجوان پایه‌ریزی کرده است
سرویس فرهنگ‌وهنر جوان آنلاین: چند ماهی بود که طرح معامله قرن از جانب دولت فعلی امریکا، سرو صدای زیادی در رسانه‌های مختلف به پا کرده و توجه مردم دنیا را دوباره به سمت سرزمین‌های اشغالی و روابط بین فلسطین و صهیونیست‌ها سوق داده بود. این پیشنهاد که البته اولین پیشنهاد بی‌شرمانه غرب برای پاک کردن مشکلات خودساخته‌اش، در مورد مسئله به اصطلاح صلح با اسرائیل نیست، با عملیات روانی قدرتمند فرهنگی در فیلم‌ها و سریال‌های غربی، برای مخاطبان، سال‌هاست که تکرار می‌شود. این بار و در فیلم «جوجو خرگوشه» که امسال از نامزد‌های اسکار هم بود، طبق کلیشه‌های قدیمی هالیوود، در مظلوم‌نمایی یهودیان، با لحنی طنزآلود سعی شد جنگ جهانی دوم طوری به تصویر کشیده شود که در عین نشان دادن ظلم به یهودیان، با نگاهی تمسخرآمیز به آلمانی‌ها بنگرد و در نهایت هم امریکا مثل همیشه قهرمان و منجی باشد! این فیلم به نویسندگی، کارگردانی، تهیه‌کنندگی و بازی «تایکا وایتیتی» امسال توانست نظر مثبت منتقدان غربی را جلب کند و جوایز زیادی را از جشنواره‌های مختلف به همراه بیاورد.
 
ماجراجویی جوجو شروع می‌شود

داستان فیلم درباره پسرِ ۱۱ ساله آلمانی، به نام «جوناس» است که در آرزوی جنگ برای آلمان نازی، به کمپ کودکان هیتلری می‌پیوندد و در آنجا برایش ماجرا‌های زیادی اتفاق می‌افتد. ماجرا در سال آخر جنگ و در دهکده‌ای در آلمان روایت می‌شود. جوناس در ظاهر یک پسربچه آلمانی متعصب است ولی در باطن او پسربچه کوچکی است که ترسیده و بعد از اینکه در کمپ آموزشی نازی‌ها، از کشتن یک خرگوش سر باز می‌زند، همه او را «جوجو خرگوشه» صدا می‌زنند. جوناس در خیالات خود یک دوست همیشگی دارد که همدم مشکلات اوست، این دوست یک آدولف هیتلر احمق (با بازی خود وایتیتی) است که جوناس اکثراً با او درددل می‌کند. در این بین مادر جوناس که مخالف عقاید هیتلر است، به یک دختر نوجوان یهودی، در خانه خود پناه می‌دهد. جوناس پس از مدتی این دختر را در مخفیگاه خانه‌شان پیدا می‌کند و با ترس از او فرار می‌کند ولی دخترک جوناس را می‌گیرد و خود را به او به عنوان یک یهودی ترسناک معرفی می‌کند. جوناس که تحت عقاید هیتلری تصویر وحشتناکی از یهودیان دارد، ترسش از او بیشتر می‌شود و او را دشمن خود می‌داند و به مبارزه و به خیال خودش، تخلیه اطلاعات او می‌پردازد.

پس از گذشت مدت کوتاهی جوناس به دختر علاقه پیدا می‌کند و دیگر از او نمی‌ترسد و حتی زمانی که مأموران حکومتی برای گشتن خانه‌شان می‌آیند، دختر یهودی را به آن‌ها به عنوان خواهرش معرفی می‌کند و با زرنگی او را نجات می‌دهد. در این بین مادر جوناس، به علت همکاری با مخالفان حکومتی اعدام می‌شود و کمی بعد آلمان در جنگ شکست می‌خورد، در این وضعیت جوناس که می‌ترسد دخترک با شنیدن خبر شکست آلمان برود و او را تنها بگذارد، نمی‌داند که واقعیت شکست آلمان را در جنگ به دختر یهودی، بگوید یا نه.
 
وقتی همه قهرمانند!

در فیلم «جوجو خرگوشه» با توجه به ساختار کمدی و کودکانه‌ای که دارد، تمام شخصیت‌ها در عین قابل باور بودن به شدت دوست‌داشتنی هستند و نویسنده با هنرمندی طوری داستان را جلو می‌برد که حتی شخصیت‌های جنایتکار و نژادپرست برای بینندگان دوست‌داشتنی و دلپذیر به نظر برسد! به خاطر زاویه دید ماجرا و نگاه کودکانه‌ای که وجود دارد، مخاطب از همان ابتدای ماجرا با این کودک خیالپرداز همراه می‌شود و ماجراجویی‌هایش را دنبال می‌کند و حتی وقتی اتفاق هولناکی برای این کودک می‌افتد، به خاطر نگاه کمدی و لحن روایت خیلی به احساسات بیننده لطمه وارد نمی‌شود. در «جوجو خرگوشه» جنایات ارتش هیتلر مانند آدمکشی، استبداد، کتاب‌سوزی و نژادپرستی کاملاً عادی و حتی دوست‌داشتنی به تصویر کشیده می‌شود، انگار نه انگار که میلیون‌ها انسان به خاطر این جنگ جان خود را از دست دادند، آواره شدند و تا سال‌ها بعد از اتمام جنگ، بهای سنگینی را به خاطرش متحمل شدند. تقریباً تمام شخصیت‌های اصلی فیلم، در نقش قهرمانانی به تصویر کشیده می‌شوند که هر یک قسمتی از دنیای کودکانه جوناس کوچک را پر می‌کنند و این شخصیت‌ها، بدون توجه به تفکرات و اعمال‌شان، همگی قهرمانان این داستان محسوب می‌شوند.
 
خوش‌ساخت و کودکانه

در فیلم «جوجو خرگوشه» فیلمنامه بسیار قوی و با منطق پیش می‌رود و شخصیت‌ها همگی، در عین قابل لمس بودن تا انتهای فیلم، حالت فانتزی و کودکانه خود را حفظ می‌کنند و حتی وقتی نزدیک انتهای فیلم، مادر جوناس به جرم کمک به خیانتکاران، به دار آویخته می‌شود و جوناس با دیدن کفش‌های مادر و جنازه آویزانش می‌فهمد که او را هم از دست داده، باز هم مخاطب احساس درد و رنج نمی‌کند و می‌تواند تا آخر پای داستان کودکانه و در عین حال واقعی این کودک آلمانی بنشیند. بازی بازیگران قابل تحسین است. اسکارلت جوهانسون که در نقش مادر جوناس در این فیلم ظاهر می‌شود و به خاطر بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد، کاملاً راحت در نقش خود فرو می‌رود و جوناس کوچک هم (با بازی رومن گریفین دیویس) با آن ظاهر دوست‌داشتنی و چشمان آبی و مو‌های طلایی، به خوبی در نقش پسربچه‌ای آلمانی که دوست دارد متعصب و نژادپرست باشد ولی فطرتش به او این اجازه را نمی‌دهد، ظاهر می‌شود.

تایکا وایتیتی به عنوان نویسنده، کارگردان، تهیه کننده و در نهایت بازیگر نقش هیتلر هم به خوبی از پس تمام وظایفی که در ساخت این فیلم بر عهده گرفته برمی‌آید. این کارگردان نیوزیلندی که پیش از این فیلم‌هایی مانند «شکار انسان‌های سرگردان»، «آنچه در سایه‌ها انجام می‌دهیم» و «ثور: رگنراک» را در کارنامه خود داشت، امسال با فیلم «جوجو خرگوشه» و دریافت جایزه اسکار به خاطر بهترین فیلمنامه اقتباسی توانست نشان دهد که می‌تواند در ژانر کمدی جنگی نیز مانند دیگر ژانر‌هایی که تا به حال ساخته، موفق باشد.
 
تکراری، اما متفاوت

هالیوود تا به حال سیاست دوگانه‌ای در مورد به تصویر کشیدن یهودیان داشته است. در این سیاست هر زمان یهودیان در زمان جنگ جهانی دوم و شرایط عادی قرار است جلوی دوربین باشند، حتماً شخصیت مظلوم و بینوای داستان هستند که دیگران آن‌ها را اذیت می‌کنند و استعداد‌ها و توانایی‌هایشان دیده نمی‌شود. در غیر این صورت اگر قرار باشد مسئله به سرزمین‌های اشغالی کشیده شود، حتماً تصویر یهودیان به صورت مردمی قوی که از سرزمین خود در مقابل اعراب دفاع می‌کنند، تغییر می‌کند. به خاطر همه این تعاریف فیلم‌های معروفی مثل «گولم، چگونه در دنیا پدیدار شد»، «ویولن‌زن روی بام»، «زندگی زیباست»، «فهرست شلیندر» و «پیانیست» تم کلاسیک یهودی بینوا را حفظ می‌کنند و مخاطب را با همین محو با خود همراه می‌کنند.

در «جوجو خرگوشه» هم این ماجرا مثل فیلم‌های قبلی پیش می‌رود، با این تفاوت که در این فیلم، دیگر خبری از آلمانی‌های نفرت‌انگیز و نژادپرست نیست و به نوعی کشور آلمان و ارتش نازی‌ها در مورد مسئله جنایتکار بودن، تطهیر می‌شوند و در انتهای داستان هم با مانور قدرتمند امریکایی‌ها و نشان دادن پرچم این کشور، نوید آزادی و شروعی جدید، برای آلمان و یهودیان داده می‌شود. نکته اینکه هالیوود برخلاف ایران و کشور‌های دیگر طی دو دهه اخیر در سینما مفاهیم و ارزش‌هایش را با تکیه بر مخاطب سنی کودک و نوجوان پایه‌ریزی کرده است و می‌داند که اگر قرار باشد تاثیرگذار باشد بهترین راه این است که برای این رده سنی سرمایه‌گذاری کند. فیلم «جوجو خرگوشه» در گیشه هم بسیار موفق عمل کرد و با بودجه اندک ۱۴ میلیون دلاری‌اش، چیزی حدود ۸۴ میلیون فروخت و توانست برای کمپانی سازنده‌اش علاوه بر موفقیت هنری، سود مالی فراوانی هم به همراه داشته باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار