سرویس زنان جوان آنلاین: یک: تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم برای غالب کاندیداهای نمایندگی هنوز آغاز نشده است، اما برای بعضی از چهرههای سرشناستر خیلی وقت است که این انتخابات آغاز شده است!
گرچه تبلیغات زودهنگام انتخابات تخلف محسوب میشود و غیرقانونی است، اما کسانی که به واسطه سوابقشان تریبون در اختیار دارند خیلی وقت است این تبلیغات را آغاز کردهاند. برای برخی چهرههایی که در کارنامه عملکردشان چیز قابل عرضهای وجود ندارد، شعارها میشود بنیان اصلی تبلیغاتشان. در میان شعارها هم ناملموسترین شعارها، شعارهایی از جنس حقوق زنان و عدالت جنسیتی است که بسته به شرایط میتواند رنگ عوض کند و به گونهای دیگر تفسیر شود. بر همین اساس است که یک روز دختر آبی میشود مصداق مظلومیت زنانی که پشت در ورزشگاهها ماندهاند، اما روز دیگر زنی که نهایت خشونت خانگی را تجربه کرده و توسط شوهرش به قتل رسیده میشود «پرستو»! توجیهش هم این است: «خودیها مجازند پرستوها را بکشند!» بگذریم از اینکه حتی اگر یک پرستو کشته شده باشد باز هم قتل اتفاق افتاده و مقتول یک زن است.
دو: زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند؛ نیمه تأثیرگذاری که به خصوص در برهههای حساسی همچون انتخاباتها نه فقط سبد انتخاباتی ۵۰ درصدی خودشان را دارند بلکه روی ۵۰ درصد دیگر آرای جامعه یعنی رأی مردانشان هم تأثیرگذارند. تأثیرپذیری مردان از زنان در امور مختلف امری انکارناپذیر است به خصوص وقتی این اثرگذاری بیشتر میشود که زنان در جایگاه مادری یا همسری قرار بگیرند، پس بیهوده نیست که در اغلب انتخاباتها همه کاندیداها روی زنان سرمایهگذاری بیشتری میکنند و سرفهرست شعارهای انتخاباتی کاندیداها، شورای شهر باشد، مجلس یا ریاست جمهوری میشود شعارهایی درباره حقوق زنان و لزوم بهبود وضعیت آنها؛ بعد از انتخاباتها، اما اغلب این شعارها فراموش میشود و در مواقع پاسخگویی هم کلیدواژه «نمیگذارند» جای شعارها را میگیرد.
سه: حق رأی و حق شرکت در انتخاباتها یکی از اصلیترین حقوقی است که زنان در جوامع مختلف برای به دست آوردن آن سالها مبارزه کردهاند. در کشور ما از همان ابتدای انقلاب زنان حق رأی داشتند و میتوانستند انتخاب کنند، اما زنان به جز حق انتخاب مطالباتی هم دارند؛ مطالباتی فراتر از آنچه زنان نماینده در مجلس دهم مدعیاش بودند. مطالبات زنان ما دغدغههای یک مادر برای تحصیل، اشتغال و ازدواج فرزندانش است. دغدغههای یک همسر برای سلامت و معیشت زندگی مشترکش، دلمشغولیهای یک خواهر برای برادرش و قلب نگران یک دختر برای پدرش. اگر زنان هموطنمان در برخی مناطق غرب کولبری میکنند، در برخی مناطق جنوب و بندر باربری میکنند و در حاشیه شهرها در کورههای آجرپزی در سختترین شرایط نانشان را از دل خاک و آتش بیرون میکشند برای آن است که خانوادهشان را سرپا نگه دارند. این زنان اگر حق دارند رأی بدهند و انتخاب کنند انتظارات و مطالباتی هم دارند؛ مطالباتشان هم اغلب برای خودشان نیست. مطالبات زنان ما مادرانه، خواهرانه و همسرانه است.
چهار: مردم به تکلیفشان آگاهند و بیتردید این بار هم همه ایرانیان برای انتخاب نمایندگان خود در خانه ملت پای صندوق رأی خواهند آمد و افرادی را راهی بهارستان خواهند کرد. چهار سال فرصت خدمت به زنان و مردانی داده میشود که روی کرسیهای سبز بهارستان تکیه خواهند زد. اما آیا این بار نمایندگان چه زن و چه مرد مطالبات جامعه و به خصوص مطالبات زنانی را که با آرایشان به مجلس راه یافتهاند خواهند دید یا دوباره سرگرم بازیهای سیاسی میشوند؟ پاسخ به این سؤال به انتخاب خود ما هم بستگی دارد!