جوان آنلاین: زن جوانی که با وعده آموزش ادمینی و کسب درآمد میلیونی در اینستاگرام، زنان زیادی را فریب داده بود، بازداشت شد. او با ترفند جذب فالوور و آموزش بلاگری، از طعمههایش کلاهبرداری چندصد میلیون تومانی میکرد و سپس ناپدید میشد.
چندی پیش، پروندهای جنجالی در یکی از ادارات پلیس آگاهی تهران گشوده شد که در آن زنی شیاد با ترفند آموزش «ادمین حرفهای اینستاگرام» و وعده درآمدهای میلیونی از زنان جوان کلاهبرداری میکرد. بررسیها نشان داد تمامی شاکیان، زنانی بودند که تصمیم داشتند در فضای مجازی کسبوکاری راهاندازی کنند و از این طریق به درآمدی برسند.
آغاز ماجرا
اولین شاکی، زن جوانی بود که چند ماه پیش با مراجعه به یکی از کلانتریهای تهران از گرفتار شدن در دام زنی کلاهبردار خبر داد. او در توضیح ماجرا گفت: «مدتی بود تصمیم داشتم برای خودم کاری راه بیندازم. در فضای مجازی دیدم افراد زیادی از طریق تبلیغات و مدیریت صفحات اینستاگرامی درآمد بالایی دارند، به همین دلیل به دنبال آموزش حرفهای بودم تا اینکه با زنی به نام آتوسا در فضای مجازی آشنا شدم. او خود را مربی آموزش ادمین معرفی کرد و مدعی بود شاگردانش هماکنون از بلاگرهای مشهور هستند.»
شاکی ادامه داد: «آتوسا به من وعده داد که در مدت کوتاهی مرا به درآمد چند میلیونی برساند، حتی نمونههایی از صفحات اینستاگرامی را نشانم داد و گفت مدیریت همه آنها با او بوده است. وسوسه شدم و برای شرکت در کلاسهایش، طلاهایم را فروختم و ۲۰۰ میلیون تومان به حسابش واریز کردم، اما پس از آن، او ناپدید شد و هرچه تماس گرفتم یا در فضای مجازی به دنبالش گشتم، ردی از او پیدا نکردم.»
کلاهبرداریهای زنجیرهای
با ثبت این شکایت، پروندهای در شعبه اول دادسرای ناحیه ۱۴ شهید محلاتی به دستور قاضی محمدتقی شعبانی تشکیل شد و تیمی از مأموران پلیس برای شناسایی متهم وارد عمل شدند.
تحقیقات اولیه نشان داد چندین زن دیگر نیز با همین شیوه قربانی شدهاند. در همه موارد، متهم با نامهای مستعار خودش را به طعمههایش معرفی و با وعده آموزش، اعتماد قربانیان را جلب میکرد.
مأموران در نخستین گام، حسابهای او را بررسی کردند، اما بررسی تراکنشهای مالی نشان داد وجوه دریافتی به حساب افرادی معتاد یا کارتنخواب واریز شده که کارتهای بانکی خود را در ازای مبلغی در اختیار زن کلاهبردار قرار داده بودند. متهم با این شیوه تلاش میکرد ردی از خود بهجا نگذارد.
دستگیری زن کلاهبردار
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، مأموران در بررسیهای تخصصی به ردپای زن شیاد رسیدند و متوجه شدند وی قصد دارد با همان ترفند از سه زن جوان دیگر نیز کلاهبرداری چندصد میلیون تومانی انجام دهد. بلافاصله عملیات شناسایی آغاز شد و مأموران وی را در یکی از مناطق مرکزی تهران، در حالی که قصد دریافت وجه نقد از یکی از طعمههایش را داشت. بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر هرگونه جرم شد، اما در بازجوییهای تخصصی سرانجام لب به اعتراف گشود و به چندین مورد کلاهبرداری مشابه اعتراف کرد.
ادامه تحقیقات
به دستور قاضی محمدتقی شعبانی، متهم برای تحقیقات بیشتر و شناسایی مالباختههای احتمالی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. بازپرس از شهروندان خواست در مواجهه با تبلیغات آموزشی یا پیشنهادهای کاری در فضای مجازی، از صحت هویت افراد و مجوزهای فعالیت آنها اطمینان حاصل کنند تا در دام سودجویان نیفتند.
عزای صوری برای فرار از دست طلبکاران
زن جوان ۳۰ سالهای که زمانی از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود، پس از ورشکستگی همسرش دست به اقدامی عجیب زد. او برای فرار از دست طلبکاران شوهرش، مراسم عزاداری ساختگی برگزار کرد و حتی با چاپ آگهی ترحیم، وانمود کرد همسرش فوت کرده تا طلبکاران را گمراه کند.
گفتوگو با متهم
آتوسا، سابقه کیفری داری؟
نه، هیچ سابقهای ندارم. این اولین بار است که مرتکب جرم شدهام و بازداشت میشوم.
چه شد که تصمیم گرفتی دست به کلاهبرداری بزنی؟
چند سال قبل با مردی تاجر ازدواج کردم. وضعیت مالیمان خیلی خوب بود، اما شریک شوهرم از او کلاهبرداری کرد و زندگیمان از هم پاشید. شوهرم با سرمایه مردم کار میکرد، در واقع پول سرمایهگذاران دستش بود. وقتی شریکش همه چیز را بالا کشید، نه تنها پول مردم، بلکه کل سرمایه خودمان هم از بین رفت. من مانده بودم با زندگی که بههم ریخته بود و فقط میخواستم دوباره سروسامان بگیرم.
یعنی میخواستی بدهیهای شوهرت را پرداخت کنی؟
نه، او همان موقع فرار کرد و رفت. حتی برای اینکه طلبکاران دست از سرم بردارند، خودش پیشنهاد داد مراسم عزاداری برایش بگیرم! من هم همین کار را کردم. آگهی ترحیم چاپ کردم، مجلس ختم گرفتم و لباس مشکی پوشیدم. جالب بود که این ترفند جواب داد و از آن روز به بعد دیگر هیچکس سراغم نیامد.
این شیوه کلاهبرداری از کجا به فکرت رسید؟
راستش خودم قربانی کلاهبرداری بودم. بعد از ورشکستگی و فرار شوهرم، تصمیم گرفتم در فضای مجازی کاری برای خودم پیدا کنم. متوجه شده بودم در فضای مجازی درآمد خوبی میتوان به دست آورد. با زنی آشنا شدم که میگفت میتواند از من یک بلاگر بسازد و کمکم کند درآمد زیادی به دست بیاورم، اما او هم تمام باقیمانده سرمایهام را برداشت و فرار کرد. بعد از آن، تصمیم گرفتم من هم از همین روش استفاده کنم. کمی مطالعه و اطلاعاتی را جمعآوری کردم و در فضای مجازی شروع به تبلیغ دورههای آموزش ادمین کردم تا طعمههایم را جذب کنم.
تا زمان دستگیری از چند نفر کلاهبرداری کرده بودی؟
فکر میکنم حدود پنج نفر را فریب دادم و از آنها پول گرفتم. در دو، سه مورد آخر هم پلیس متوجه شد و همان موقع دستگیر شدم.
فکرش را میکردی به این زودی دستگیر شوی؟
نه، چون خیلی دقت میکردم که ردی از خودم بهجا نگذارم. کارتهای بانکی را از معتادان میخریدم تا پولها به حساب آنها واریز شود. فکر میکردم با این کار هیچوقت شناسایی نمیشوم، اما در نهایت دستم رو شد.
حرف آخر؟
فقط پشیمانی. میخواستم زندگیام را نجات دهم، ولی اشتباه بزرگی کردم. حالا فهمیدهام که خوردن مال مردم هیچوقت عاقبت خوبی ندارد.