کد خبر: 1327234
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۵
محمدرضا مراغه‌ای

در دنیای پیچیده امروز، یکی از ظریف‌ترین و در عین حال قدرتمندترین مکانیسم‌های تحول فرهنگی و اجتماعی، فرایند‌هایی است که در پوشش برنامه‌های به ظاهر غیرایدئولوژیک و خنثی خود را پنهان می‌کنند. این همان ایده‌محوری است که می‌گوید هر برنامه نظام‌مندی برای تغییر، مادامی که با پرچم ایدئولوژی و قصد آشکار دگرگونی باور‌ها ظاهر شود، با دیواری از مقاومت روبه‌رو می‌شود. ذهن انسان به طور خودکار در برابر تحمیل فکری مستقیم و تغییر اجباری جهان‌بینی، از خود دفاع می‌کند و به صورت ناخوداگاه از باور‌های شکل‌گرفته در طول زمان حراست می‌کند، اما اگر همین تغییر، در لباس برنامه‌ای تخصصی و کاربردی عرضه شود، در‌های پذیرش به رویش گشوده می‌شود. 
تصور کنید برنامه‌ای با عنوان «ارتقای سلامت خانواده» یا «مهارت‌های کلیدی زندگی» ارائه شود، چه کسی می‌تواند با اهداف ظاهری چنین برنامه‌هایی مخالفت کند؟ این قبیل برنامه‌ها، با تکیه بر حوزه‌های غیرحساسیت‌برانگیز مانند سلامت، ورزش، مدیریت مالی یا حتی سبک زندگی، به آرامی و بدون سر و صدا، وارد حریم باور‌ها و ارزش‌های درونی افراد می‌شوند، آنگاه است که در دل یک توصیه پزشکی درباره تغذیه، الگویی از مصرف شکل می‌گیرد، در قالب یک تمرین ورزشی جمعی، هنجاری درباره نحوه پوشش معرفی می‌شود و در خلال آموزش مهارت‌های ارتباطی، ارزش‌های اجتماعی جدیدی نهادینه می‌گردد. مخاطب، غرق در دریایی از اطلاعات تخصصی و به ظاهر خنثی، متوجه جریان نهان و زیرین تغییر در نگرش‌ها و ارزش‌های خود نیست. او در حال یادگیری «چگونگی» زندگی است، بدون آنکه متوجه باشد این چگونگی، برساختی از ارزش‌هایی است که با ارزش‌های ذهنی و درونی فرد در تعارض قرار دارند. 
این روند، قدرت نرم در عرصه فرهنگ را به نمایش می‌گذارد. اثربخشی این روش از آنجا ناشی می‌شود که تغییر، نه از موضع قدرت و دستور، که از دریچه «نیاز» به مخاطب عرضه می‌شود. این فرایند، تصادفی یا صرفاً یک نظریه نیست، بلکه یک نقشه راه عملیاتی و بسیار رایج در میدان نبرد نرم است. گزافه نیست اگر ادعا کنیم طراحی سازمان‌های بین‌المللی با محوریت جریان استکبار جهانی، سال‌هاست که برای تغییر ارزش‌های بنیادین جوامع هدف، از جمله ایران، دقیقاً بر همین محور می‌چرخد. این، یک جنگ خاموش است؛ جنگی که در آن، کلید تغییر نه در میدان نبرد، که در دل برنامه‌های به ظاهر مثبت و علمی نهفته است. برای نمونه، چه بسیار طرح‌های جهانی که با تابلوی سلامت باروری به میدان آمدند و کاهش جمعیت ایران را دنبال کردند، در پوشش دغدغه‌های زیست‌محیطی یا بهداشتی ارائه شدند و اهداف شومی همچون تغییر زیست بوم ایران یا تغییر وضعیت حیا و عفت را دنبال کردند. در ماجرای کنترل جمعیت ایران، هدف آشکار، ارتقای سلامت بود، اما هدف پنهان، تزریق گفتمان تحدید نسل و بازتعریف مفهوم خانواده در بطن جامعه ایران قرار داشت. این برنامه‌ها بدون ایجاد حساسیت و مقاومت گسترده، به آرامی در ساختار‌های آموزشی و رسانه‌ای نفوذ کردند تا پارادایم فکری نسل‌ها را دگرگون سازند. 
سند سلامت زنان که همین روز‌ها در حال بررسی در شورای عالی انقلاب فرهنگی است، آخرین نمونه و نسخه تعقیب این تغییر و تحول نرم است. کمتر کسی را خواهید یافت که بتواند با ایده ارتقای سلامت زنان جامعه مخالفت کند! چنین مخالفتی در ظاهر و برداشت اولیه به مثابه یک رفتار جنسیت‌زده یا ناپخته تحلیل خواهد شد، اما اگر به مفاد این سند مراجعه کنیم، خواهیم دید تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، حکمرانی و حتی معنوی و فردی در ذیل عنوان زیبای سلامت زنان تعقیب می‌شوند و اهداف مورد نظر جریان جهانی‌سازی دنبال می‌شود. چه نسبتی میان «سلامت زنان» با مسائل حاکمیتی، دستورکار‌های سیاسی و نقش‌آفرینی‌های اجتماعی وجود دارد؟ و اساساً چرا و با چه مجوزی این مقولات گسترده و حساس باید ذیل یک عنوان صرفاً بهداشتی بازتعریف و مدیریت شوند؟ به عبارت دیگر، مسائل مربوط به ارزش‌های فردی و معنوی، مسائل حوزه حکمرانی، موضوعات مرتبط با حوزه سیاسی و نقش‌آفرینی اجتماعی و نظایر اینها، چرا و چگونه باید در ذیل عنوان سلامت زنان مورد بررسی قرار گیرند و تحلیل شوند؟ البته سؤال مهم‌تر شاید این است که چرا برخی مراکز و افراد نه‌چندان خوش‌سابقه باید محور تنظیم چنین سند‌هایی در کشور باشند؟ پاسخ را در سطور پیشین جست‌و‌جو کنید. 
به‌رغم آنکه شورای عالی انقلاب فرهنگی تلاش نموده است در مفاد این سند اصلاحاتی را اعمال کند، اما نمی‌توان از نظر دور داشت که این سند و امثال آن را به آب زمزم و کوثر سپید نتوان کرد.

برچسب ها: فرهنگ ، سلامت ، سبک زندگی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار