سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: سال ۱۳۸۴ بود که در همایش چهرههای ماندگار، از یک فرمانده دفاع مقدس تجلیل به عمل آمد. او که چهرهای آشنا برای خیلی از بچههای جنگ و عموم مردم بود، علی فضلی نام داشت؛ کسی که اگر در هیچ همایشی هم از او یاد نشود، چهره و نام ماندگارش در تاریخ معاصر کشورمان جاودانه خواهد ماند.
انقلابی بلندبالا
علی فضلی ۳۱ فروردینماه ۱۳۴۰ در بخش سرکان از توابع تویسرکان همدان در خانوادهای متدین و مذهبی متولد شد. جوانی قویبنیه و بلندبالا بود که خودش میگوید مدتی در رشته ورزشی بوکس فعالیت میکرد. او که در ۹ سالگی به اتفاق خانواده در تهران ساکن شده بود، در همین شهر رشد کرد و دوران انقلاب وارد مبارزه با رژیم طاغوت شد. پدرش مرحوم خیرالله، مشوق اصلی او در پرداختن به مبارزات انقلابی بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روحیات خاص علی فضلی او را برای ورود به سپاه تشویق میکرد. از این به بعد زندگی او وارد مرحلهای میشد که نام «علی فضلی» را در تاریخ معاصر کشورمان ماندگار میکرد. او که به گفته خودش پیش از آغاز رسمی جنگ در مرزهای غربی کشور حضور داشت، تا پایان دفاع مقدس (به جز مواقعی که مجروح بود) جبههها را ترک نکرد. یکی از نیروهایش درخصوص روحیات او میگوید: «شاید به جرئت بگویم حاج علی از پای کارترین رزمندهها و فرماندهان جنگ بود. هیچ فرقی بین خودش و نیروهایش قائل نبود و شخصاً در خط مقدم جبهه حضور مییافت.»
لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)
دوستداران دفاع مقدس، علی فضلی را بیشتر به عنوان فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) میشناسند. اما او پیش از آنکه این سمت را برعهده بگیرد، برای مدتی فرماندهی تیپ المهدی را برعهده داشت و با اداره این تیپ قدرت فرماندهی خود را به همگان ثابت کرد. جالب است که حاج علی برای مدتی نیز فرماندهی لشکر ۲۷ را برعهده داشت. در مقطع انجام عملیات والفجر مقدماتی که شهید همت فرمانده سپاه یازدهم قدر شد، علی فضلی و شهید رضا چراغی با هم لشکر ۲۷ را اداره میکردند.
در سال ۱۳۶۴ سردار فضلی به فرماندهی لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) رسید. لشکری خطشکن که در بسیاری از عملیاتهای دفاع مقدس شرکت کرد و خصوصاً در والفجر ۸ و کربلای ۵، حماسههای بسیاری خلق کرد. در همان عملیات والفجر ۸ بود که موشک دشمن به ساختمان محل استقرار حاج علی در فاو برخورد کرد و او را بهشدت مجروح ساخت. یکی از نیروهای تبلیغاتی لشکر ۱۰ میگوید: «تیپ ما ابتدا در جزیره امالرصاص عملیات فریب انجام داد تا نیروهای دیگر با فشار کمتری به فاو حمله و آنجا را تصرف کنند. بعد لشکر به فاو رفت. آنجا تازه مستقر شده بودیم و من مشغول کشیدن نقاشی روی یک دیوار بودم که از پشت سرم صدای سوت مانندی شنیدم. برگشتم و دیدم یک موشک درست به ساختمانی خورد که حاجی علی و تعدادی از کادر لشکر آنجا مستقر بودند.»
در فاو علی فضلی برای چندمین بار مجروح شد، اما جانشینش جعفر جنگروی که انس و الفت بسیاری بین او و حاج علی وجود داشت، در همین جریان به شهادت رسید. علی فضلی در طول دفاع مقدس یاران بسیاری از دست داد که یدالله کلهر، دیگر جانشین لشکر ۱۰ یکی از آنهاست. بعد از جنگروی، دیری نپایید که حاج یدالله کلهر هم در کربلای ۵ آسمانی شد.
ارتباط با رزمندهها
پس از پایان دفاع مقدس علی فضلی تا سال ۱۳۷۶ فرماندهی این لشکر را برعهده داشت و سپس در سمتهای دیگری مشغول شد. اما هرگز ارتباط خود با رزمندگان لشکر ۱۰ و بسیجیهای دوران دفاع مقدس را قطع نکرد. بهزاد ترکاشوند از رزمندگان این لشکر و برادر آزاده شهید بهروز ترکاشوند میگوید: «حاج علی هیچوقت بچهها و همرزمان جنگ را فراموش نکرد. بارها به منزل ما آمد و با پدر و مادرم دیدار کرد. هر مراسمی که رنگ و بوی شهدا داشت، حاج علی بهرغم مشغلههایش سعی میکرد در آنها حضور پیدا کند. نمیگفت وقت ندارم یا مسئولیتهایم اجازه نمیدهد، تا آنجا که میتوانست حضور مییافت و ارتباطش را با بسیاری از نیروهای دوران جنگ حفظ کرده بود. همین رفتار است که باعث میشد همه او را با جان و دل دوست داشته باشند.»
چند صباحی که خبر بستری شدن سردار علی فضلی در بیمارستان منتشر شده است، بسیاری از همرزمانش با نگرانی خاصی اخبار بیماری او را پیگیری میکردند. به قول برادر شهید ترکاشوند: «حاج علی فرمانده دلهاست که هیچ سمت و هیچ مقام دنیایی ذرهای از روحیات بسیجی او کم نکرده است. حاج علی را دوست داریم، چون یک بسیجی واقعی است.»