سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: بیماریها و تلفات ناشی از هوای آلوده مختص دنیای مدرن نیست، با اینحال ابعاد این مسئله در هیچ دورهای از تاریخ به اندازه امروز نبوده است. این بحران نامرئی از پیشرفتهترین شهرهای اروپایی تا عقبماندهترین روستاهای شرق آسیا دامن گسترده است، اما هنوز در دنیای سیاست و اقتصاد کسی آن را چندان جدی نمیگیرد. بث گاردینر که یک روزنامهنگار کارکشته امریکایی است با سفر به دور دنیا، کتابی درباره آلودگی هوا نوشته که تصویر کاملتری از این فاجعه را به ما نشان میدهد. این مطلب را کاسپار هندرسون بر اساس کتاب او نوشته و در وبسایت گاردین منتشر شده است. وبسایت ترجمان نیز آن را با ترجمه میترا دانشور منتشر کرده است. مطلب را با اندکی تلخیص با هم میخوانیم.
آلودگی هوای محیط مثل سیگارکشیدن نیست که بتوان آن را به طور قطعی با نمونههای فردی ناتوانی یا مرگ نابهنگام مرتبط دانست، اما این آلودگی عوامل مخاطرهآمیز را بسیار بالا میبرد. بث گاردینر در کتاب خفقانگرفته توضیح میدهد که آلودگی هوا هر سال جان حدود ۷ میلیون نفر را در سرتاسر جهان میگیرد. تحقیقات اخیر حاکی از این است که تعدادِ واقعی نزدیک به ۹ میلیون یا بهعبارتی یک در هر ۹ مرگ است. رقم دقیق هرچه باشد، آلودگی هوا که در درجه اول اکسید نیتروژن و ذرات معلق کمتر از ۵/ ۲ میکرومتر است، بیشتر از سیگارکشیدن مردم را میکشد. حتی میزان مرگ ناشی از آلودگی هوا از مجموع مرگها به دلیل ایدز، دیابت و تصادفات رانندگی بیشتر است. بالغ بر ۴۰ درصد از امریکاییها و رقم حیرتآور ۹۵ درصد از مردم در سرتاسر دنیا، هر روز هوای آلوده تنفس میکنند. مطالعه جدیدی میگوید انتظار میرود به همین خاطر، از عمر کودکان در جنوب آسیا، ۳۰ ماه و در جنوب صحرای آفریقا، ۲۴ ماه کم شود. آلودگی هوا متوسط امید به زندگی را در بریتانیا یک سال و نیم و در آلمان بیشتر از دو سال کاهش میدهد. در سرتاسر اروپا، آلودگی هوا بیش از ۱۵ برابر کشتههای تصادفات رانندگی تلفات میدهد. خیلی از کسانی که در نتیجه آلودگی هوا نمیمیرند، با اثراتش بر قلب، ریهها و مغزشان دستوپنجه نرم میکنند. یافتههای جدید این مسئله را با تجربیات جامعهستیزی در جوانان مرتبط میداند. گاردینر که روزنامهنگاری امریکایی است و با همسر بریتانیایی و دختر خردسالش در لندن زندگی میکند، متوجه شد چقدر از «گرمای» دود موتورهای دیزلی در شهر محل سکونتش ناراحت است و آماده شد تا بفهمد در این باره چه کارهایی انجام شده است. او که گزارشگری باتجربه است، تحقیقش را در سطح جهانی انجام داد. گاردینر به هند، چین، امریکا، مالاوی، لهستان و آلمان سفر کرد و در محله خودش هم دست به تحقیق زد و با افرادی ملاقات کرد که از اثرات آلودگی هوا رنج میبردند.
گاردینر میگوید: «نامرئیبودن ویژگی عجیب این بحران است.» یک فعال محیطزیست در لسآنجلس هم اینطور برایش تعریف کرد: «میبینی که یک نفر در خیابان دارد میدود و هرگز فراموشش نمیکنی، اما اینکه هزاران نفر در اثر هوای کثیف میمیرند هیچوقت ناراحتت هم نمیکند.» فقط با استفاده دقیق از تکنیکهای آماری است که اثرات این هوای آلوده آشکار شده است. مطالعات مهمی مثل مطالعه سلامت کودکان در کالیفرنیا در سال ۲۰۰۴ دریافتهاند کودکانی که آلودهترین هواها را نفس میکشند، نزدیک به پنج برابر بیشتر احتمال دارد که ۲۰ درصد عملکرد ضعیفتر ریه را تجربه کنند و برای هر ۱۰۰ کودکی که در بدترین آلودگیها بزرگ میشوند، حداقل شش مرتبه محتملتر است که دچار مشکلات سلامتی مادامالعمر شوند.
گاردینر در کتاب «خفقانگرفته» بعضی از گامهای اشتباه بزرگ را نیز بررسی میکند که در میانشان، تغییر مسیر گسترده اروپا به سوی موتورهای دیزلی برای ماشینهای شخصی در دهه۱۹۹۰ چشمگیر است. چنین اتفاقی بر اساس این باور افتاد که این کار انتشار کربن دیاکسید را کاهش میدهد که تا حد زیادی هم شکست خورد. به جایش، میلیونها نفر در معرض میزان بالاتری نیتروژن دیاکسید قرار گرفتند که آلایندهای خطرناک است. کتاب «خفقانگرفته» با جزئیاتی شوکهکننده شرح میدهد که چطور فولکسواگن و سایر تولیدکنندگان برای مدت زیادی حقیقت را درباره گازهای غیرقانونی تولیدهشده توسط وسایل نقلیهشان پنهان کردند و قسر در رفتند. اما در بیشتر نقاط اروپا نباید فقط خودروسازان را به خاطر وضعیت وحشتناک هوا سرزنش کرد. گاردینر لندن را در نظر میگیرد و مینویسد: «دولت دیوید کامرون و بعد دولت ترزا می، به جای اینکه تلاش کنند مشکل را حل کنند، انرژیشان را صرف مقاومت در برابر دادخواستهایی کردند که خواستار یک استراتژی جدی در برابر آلودگیها بودند و به دنبال الحاقیههایی برای دستورات کیفیت هوای اتحادیه اروپا رفتند. بوریس جانسون زمانی که شهردار بود، طرحهای پاکسازی متهورانهتر شهرداران پیش از خودش را به تأخیر انداخت و تضعیف کرد و حتی در نزدیکی مانیتورهایی که میزان آلودگی را نشان میدادند، بازدارندههای غبار اسپری میکرد تا ارقام به شکلی مصنوعی پایین بیایند.» با تمام این مسائل، دولت در ژانویه یک استراتژی هوای پاک جاهطلبانه را شروع کرد و صادق خان، شهردار فعلی بر معرفی منطقه انتشار فوقالعاده پایین نظارت داشت.
در گزارشی پرشور از دهلی که شهری بسیار بزرگ است و احتمالاً آلودهترین هوا را در جهان دارد، گاردینر نشان میدهد با اینکه در اوایل دهه اول قرن بیستویکم، معرفی گاز طبیعی فشرده برای وسایل نقلیه موتوری با موفقیتی ابتدایی همراه شد، چطور بعد از آن مقامات هند مکرراً با آلودگی هوا گلاویز شدند و نتوانستند راهحلی برایش پیدا کنند تا امروز این مشکل به مرز بحران برسد. بعضی تدابیر بدون اینکه انتشار گازهای آلودهکننده را به شکل درخور توجهی کاهش بدهند، فقط در حق فقرا و آسیبپذیران ظلم کردند. همزمان، نیروگاههایی که سوختشان زغال است، تقریباً همچنان در حال کارند، بدون اینکه نظارتی بر انتشار آلایندههایشان باشد. آلودگی هوای خطرناک در بخش روستایی هند و در بخشهای بزرگی از آفریقا، آتشهای خانگی سادهای هستند که مردم به پا میکنند تا رویش غذا بپزند. این آتشها که با «زیستتوده»هایی مثل چوب، بوته، علف و پِهِن گاو میسوزند، مسبب ۴ میلیون مرگ در سال هستند. زنان و دختران که بیشتر مسئول آشپزی هستند، به شکل نامتناسبی تحت تأثیر آن قرار میگیرند؛ این چیزی است که گاردینر شخصاً شاهدش بوده است. در مالاوی، سینهپهلو که اغلب ناشی از آتش پختوپز است، بزرگترین قاتل کودکان زیر پنج سال به شمار میرود. خبر خوب این است که راهکارهای فنی مثل اجاق گازهای الکترومغناطیسی که با پنلهای خورشیدی شارژ میشوند، ظاهراً بیش از پیش قابل استطاعت هستند. شدت آلودگی هوا در بخشهایی از چین نسبت به سالهای قبل کمتر شده است، اما روندهای جهانی کنونی حکایت از آیندهای ناگوار دارند. به قول دیوید والاس ولز در کتاب اخیرش، زمین غیرقابلسکونت، تغییر اقلیم در این قرن ممکن است تعداد مرگهای نابهنگام ناشی از آلودگی هوا را به تنهایی، بیشتر از ۱۵ برابر افزایش بدهد. با این حال گاردینر محتاطانه خوشبین باقی میماند. تغییر جهت از سوختهای فسیلی که بدنهایمان را مسموم و سیارهمان را ویران میکنند، امکانپذیر است. گاردینر نتیجه میگیرد: «اگرچه شاید تصورش دشوار باشد» دنیایی بهتر از این دنیایی که میشناسیم «در دسترسمان است».