کد خبر: 975465
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۰
به بهانه انتشار خاطرات سیاسی- مبارزاتی ابوالفضل توکلی‌بینا
سرویس تاریخ جوان آنلاین: حاج ابوالفضل توکلی‌بینا، از مبارزان دیرپای نهضت اسلامی و یاران پرسابقه امام خمینی است. او از فراز و فرود‌های دوران مبارزه و انقلاب، خاطراتی شنیدنی دارد که می‌تواند دستمایه تاریخ‌پژوهان معاصر قرار گیرد. در سالیان اخیر، خاطرات وی از سوی مؤسسه انتشاراتی عروج و با نام «دیدار در نوفل لوشاتو» نشر یافته است. ناشر در دیباچه این اثر آورده است:
«شنیدن و مطالعه تاریخ از زبان و قلم تاریخ‌سازان چنان شیرینی و لذتی دارد که در انواع دیگر تاریخ‌نگاری‌ها کمتر می‌توان آن را تجربه کرد. پدیده انقلاب اسلامی که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی و به دست میلیون‌ها ایرانی و با رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفت و به پیروزی رسید، رخدادی منحصربه‌فرد در تاریخ سرزمین ماست که سازندگانش هزاران هزار خاطره از فراز و فرود آن به حافظه سپرده‌اند و چنانچه آن خاطرات از سینه‌ها به صحیفه‌ها منتقل گردد بخش بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی متولد شده است؛ تاریخی که شنیدنش لذت‌بخش است و شیرین. گروه تاریخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) با اعتقاد به پایه‌گذاری تاریخ‌نویسی انقلاب اسلامی بر دیده‌ها و شنیده‌های واقعی حاضران و ناظرانی که بار عظیم انقلاب را بر دوش کشیدند و دشواری‌ها و ناملایمات جانفرسایی را در راه پیروزی آن بر جان خریدند، ضبط و ثبت خاطرات این تاریخ‌سازان را در شمار برنامه‌های اصلی خود گنجانده و بر آن است تا پس از تنظیم و تدوین آنها، با رعایت اصول علمی و امانتداری و بدون هیچ‌گونه داوری، خیل عظیم مخاطبان در زمان حال و آینده را از جزئیات این بخش از تاریخ ایران بهره‌مند گرداند. آنچه پیش رو دارید گوشه‌ای از خاطرات جذاب و خواندنی آقای ابوالفضل توکلی‌بینا است که سال‌های متمادی در راه مبارزه با رژیم پهلوی گام زده و همراه و یاور امام خمینی (ره) بوده است. او در این مجموعه با بیان خاطراتی از سختی‌های دوره کودکی، نوجوانی و جوانی خود، به شرح چگونگی ورودش به نهضت امام و نیز پیوند خوردنش به جریان مبارزه علیه رژیم پهلوی و همگامی‌اش با مؤتلفه پرداخته و سپس ناگفته‌هایی از آنچه در مسیر مبارزه و در جوار رهبری امام خمینی شاهد بوده به زبان آورده است. توکلی‌بینا در سال‌های پس از انقلاب مسئولیت‌های متعددی را عهده‌دار شده است و در کنار آن قریب ۳۰ سال است که در پشت مشاور رئیس‌جمهور در امور اصناف خدمت به نظام جمهوری اسلامی را سرلوحه برنامه خود قرار داده است. وی با بیان گوشه‌هایی از خاطرات خود، زوایای تاریکی از رخداد‌های انقلاب اسلامی را روشن کرده است. لازم به توضیح است که در متن خاطرات نقل قول‌هایی از امام خمینی به نقل از راوی دیده می‌شود که مواردی از آن با صحیفه امام تطبیق داده شد و مابقی، ناشنیده‌هایی است که میان امام و ایشان گذشته یا از زبان یاران و نزدیکان امام مستقیم یا با واسطه به آقای توکلی‌بینا رسیده است. شما را به مطالعه خاطرات ارزشمند این یار و یاور امام و انقلاب دعوت می‌کنیم.»

در آغازین بخش از این اثر، راوی در باب شخصیت کم‌نظیر رهبرکبیر انقلاب و تمایز وی با دیگران چنین آورده است:
«ما تکیه‌مان به امام بود. او برای ما جاذبه داشت و همه دور امام مثل پروانه جمع بودند. ما قدم‌به‌قدم می‌دیدیم که امام مثل یک معمار زبردست یک ساختمان عظیمی را طراحی می‌کند. یک بار به همراه آقای عسگراولادی به نزد امام رفتیم. ایشان با عزم راسخی گفت: به برادران و دوستانتان بگویید که ما راه سخت و پرپیچ و خمی پیش رو داریم اگر بنا باشد مأموری به شما حمله کند و وحشت کنید، کار پیش نخواهد رفت. من هنوز کلمات امام مثل زنگ توی گوشم صدا می‌کند. این شوخی نیست شما ببینید قدم‌به‌قدم این مراحل طی می‌شود. از دادگستری قم یک اخطار برای امام فرستادند اصلاً امام اعتنا نکرد. البته این علاقه و محبت به امام فقط مختص به ما‌ها نبود. مرحوم حاج عباس فرشاد یک فرد عادی و تاجر بود. او عاشق امام بود و امام را خوب می‌شناخت. ایشان فوت کرد. این مرد یک تاجر بنام در بازار تهران بود. جزو آن مجاهدین و پیروان مرحوم آیت‌الله کاشانی بود و با پدر خانم من هم شریک بود. یک شب آمد منزل ما، همان شب که امام را گرفته بودند، شبانه آمد منزل ما و شروع کرد به گریه کردن. هیچ چیزی هم کم نداشت، ثروتمند خوشنامی بود. گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ کمی که آرام شد، گفتم: نگران نباش ما کار‌هایی کرده‌ایم که دستگاه عقب‌نشینی می‌کند. حالا گاهی می‌بینیم این عنایت‌ها از الطاف الهی بود. این‌ها چیزی نبود که بشود به تصویر کشید. این‌ها از علاقه‌مندان به امام بودند و تمام این حرکت‌ها و علاقه‌مندی‌ها به امام خودجوش بود. خب البته علمای دیگر هم بودند، اما شجاعت امام را نداشتند. امام محکم در مقابل رژیم شاه ایستاده بودند و این موضوع علاقه ما به ایشان را چند برابر کرد. وقتی که به ترکیه تبعید می‌شوند در اولین نامه‌ای که به خانواده‌شان می‌نویسند، می‌فرمایند: حال من خوب است، نگران نباشید و برای آزادی من هم به هیچ‌کس متوسل نشوید؛ و تمام اتفاقات دیگر که در نجف و پاریس افتاد. تمام این‌ها دلایل خوبی بود که ما امام را بر همه کسانی که در آن موقع بودند، ترجیح دهیم.»

ابوالفضل توکلی‌بینا در بخش دیگری از این اثر و در پاسخ به این پرسش که به نظر شما حضرت امام با چه قدرتی توانست به مبارزه با شاه بپردازد؟ چنین می‌گوید:
«شرایط انزوایی که بعد از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در کشور ما حکمفرما بود، اثرات نامطلوبی به‌جا گذاشت، حتی در روحانیون ما نیز این حالت انزوا فرهنگ شده بود، به‌طوری که دخالت نکردن در مسائل سیاسی- اجتماعی آن‌ها را هم دربرگرفته بود و این حالت مدت‌ها ادامه داشت تا اینکه امام خمینی در چند بعد مبارزه را شروع کردند. یکی از مهم‌ترین ابعاد مبارزه، از انزوا خارج کردن و روحیه دادن به مردم و گروه‌های مختلف بود. وقتی به حادثه فیضیه می‌رسیم، حضرت امام رژیم شاه از سر تا پا مسلح را چنان می‌کوبد که پایه‌های سلطنت ۲۵۰۰ ساله به لرزه می‌افتد و در یک اعلامیه قیام الهی را اینگونه عنوان می‌کند، شاه‌دوستی یعنی غارتگری، شاه‌دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، شاه‌دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام، شاه‌دوستی یعنی کوبیدن روحانیت. بدین ترتیب امام خمینی با جسارت و رشادت خواب طلایی رژیم وابسته شاه را برهم زد.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار