سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: لازم نیست به لحاظ فرهنگی خیلی آدم اهلفن باشید تا متوجه شوید فضای فرهنگ و هنر کشور به جای هدایت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی ذائقهسازهایی که تجارت برایشان حرف اول را میزند مدیریت میشود، حالا فرقی هم نمیکند کدام عرصه باشد. شرایط نه در موسیقی قابل دفاع است و نه در سینما میتوان بوی ارتقای فرهنگ را استشمام کرد.
رشد موریانههای فرهنگی
از زمانی که رهبر معظم انقلاب با انتقادی صریح از وضعیت فرهنگی کشور از عبارت ولنگاری فرهنگی استفاده کردند دو سه سالی بیشتر نمیگذرد. دو وزیر جابهجا شد. جنتی که از فضای دیپلماسی و سفارتخانهای به فرهنگ پرتاب شد و آمده بود تا قدری از عمر مدیریتیاش در جمهوری اسلامی را در عرصه فرهنگ بگذراند جای خود را به صالحیامیری داد و او نیز پس از چندی جایش را با عباس صالحی عوض کرد. صالحی وزیر بیحاشیهای است، اما در دوران کنونی نیز فضا برای رشد موریانههای فرهنگی فراهم است و تقریبا ردپای آنان را در همه جا میتوان حس کرد. در سینما پولها و سرمایههای مشکوک به نوعی رجعت فیلمفارسی را منجر شدهاند و در موسیقی نیز کلام و محتوا روز به روز لاغرتر میشود.
یک سال از زمانی که محمدعلی بهمنی با انتشار متنی کنایهوار از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی ارشاد استعفا کرد، میگذرد؛ «من باآگاهی اشتباهم از قبول «ریاست شورای ترانه» نه بهدلیل اینکه شش ماه است کارشناسانش هم حقوقی دریافت نکردهاند، فقط به این دلیل که دیگر مزاحم ترانههای ضعیف نباشم، با شرم خداحافظی میکنم.» جالب است که وزارت ارشاد در این یک سال برای بیرون آمدن از این وضعیت دست کم برای در امان ماندن از اتهامات نیز دست به کار سامان دادن به امور از طریق دلجویی از بزرگانی، چون بهمنی نشد و حالا خبر میرسد یکی دیگر از اعضای این شورا از اتمام مأموریت خود از وزارت ارشاد خبر داده است.
دیروز عبدالجبار کاکایی از این سخن گفت که مأموریتش در شورای شعرو ترانه دفتر موسیقی به اتمام رسیده و از این به بعد در یکی از مدارس جنوب تهران مشغول معلمی میشود. ابتدا گفته شد که کاکایی از عضویت در شورای شعر استعفا کرده است، اما گفتوگوی تسنیم با این شاعر واقعیت ماجرا را مشخص کرد.
الان چیزی به نام شورا وجود ندارد!
کاکایی در پاسخ به این سؤال که آیا از شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی ارشاد استعفا کردهاید یا رفتنتان علت دیگری دارد، میگوید: «از ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ مأموریتم در ارشاد تمام شد و مأموریتم را تمدید نکردند. علتش را نپرسیدم. الان چیزی به نام شورا وجود ندارد. به هر کدام از اعضای شورای شعر، یوزر و پسورد مشخصی دادهاند تا از این طریق نظرشان درباره اشعار مختلف بیان کنند. بعد معدلگیری میشود و در نهایت در خودِ وزارت ارشاد تصمیمگیری میکنند که این اثر مجوز بگیرد یا خیر. نظارت محتوایی هم به عهده خودِ کارمندان وزارت ارشاد و افرادی است که خودِ دفتر موسیقی منصوب کرده است. در واقع بررسی شعرها و ترانههای قطعههای موسیقی که میخواهند مجوز انتشار بگیرند شامل دو مرحله است؛ یکی مرحله زیباشناسانه است که آیا این شعر برای اجرای موسیقی از حیث هنری مناسب است یا خیر. مرحله بعد بررسی آثار از نظر محتوایی است که به عهده خودِ ارشاد است. تقریبا شبیه همان روندِ صدور مجوز کتابهاست.»
از کاکایی سؤال میشود که آیا کارمندان ارشاد صلاحیت تشخیص و تأیید محتوای اشعار را دارند؟ جواب میدهد: «من نمیدانم چه کسانی قرار است این کار را بکنند و به همین دلیل هم نمیدانم صلاحیت دارند یا خیر.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا میدانید چه کسانی جانشین شما میشوند، عنوان میکند: پس از فوت زندهیاد آهی هم جانشینی برایش مشخص نکردند. الان هم نمیدانم چه کسی جانشین من شده است. سیستم گذشته پاسخگو بود.
ما در مقابل ایرادهای فنی که به هر اثر وارد میکردیم پاسخگو بودیم. ترانهسرا یا آهنگساز اگر از ما توضیحی میخواست، به آنها میگفتیم که مشکل هر اثر کجاست و کجا را باید اصلاح کنند. الان شنیدهام که درخواستکنندگان فقط پاسخ بله یا خیر میگیرند. کسی نیست که به آنها بگوید چرا و به کدام علت فنی اثرشان مجوز نگرفته است. وزارت ارشاد باید پاسخگو باشد؛ هم در حوزه محتوایی و هم فنی باید به ارباب رجوع پاسخگو باشند. وقتی یک مراجعه کننده کارش رد میشود، دوست دارد بداند که چرا اثرش رد شده است.
مدتی که من در وزارت ارشاد بودم، به ارباب رجوع پاسخگو بودم. به نظرم وزارت ارشاد تا زمانی که میخواهد مجوزها را خودش صادر کند، باید پاسخگوی رد یا تأیید آثار باشد. اگر فضا به سمت «بله» یا «خیر» گفتن برود، زیبنده نظام فرهنگی نیست.
اما کاکایی مهمترین سؤال در این باره که به نظرتان مقصر اصلی ابتذالِ رایج شده در بخش ترانههای موسیقی چیست را اینگونه پاسخ میدهد: سال گذشته آقای بهمنی به دلیل همین مسئله ابتذال در ترانهها از شورای شعر استعفا کرد.
من در همین باره راهکاری پیش پای وزارت ارشاد گذاشتم و گفتم که این آثار نباید از وزارت ارشاد مجوز بگیرند و مسئولیت انتشارشان باید به عهده شرکتها باشد. این کارها نباید مهر ارشاد بخورد، چون وقتی اثری مهر وزارت ارشاد را دارد، در کتابخانه ملی ثبت میشود و به عنوان اثری هنری شناخته میشود. این کار ضربهزدن به مرجعیت هنری وزارت ارشاد است. ما با ابتذال رادیو جوان و شبکههای خارج از دسترس مواجهیم. برخی میخواهند ابتذال بیرونی را با ابتذال درونی پاسخ دهند. تعدادی شرکت هستند که در حال جوابگویی ابتذال با ابتذال هستند و از این راه هم درآمد بسیاری دارند. وقتی سلایق به سمت چنین ترانههای سخیفی میرود، وقتی یک ساسی مانکن در آن طرف ظهور میکند، برای پاسخگویی به آن ساسیمانکن، باید چند خواننده در همین سبک و سیاق در داخل ظهور کند.
این هیاهوی ابتذال سود و منفعت را نصیب شرکتها میکند. اگر این شرکتها به چنین فرمولی برای مقابله با ابتذال رسیدهاند، باید پرسید که چه کسی یا چه نهادی آنها را در این راه کمک میکند؟ چه کسی گفته که ابتذال را باید با ابتذال جواب داد؟ گروههایی در جامعه هستند که از بازی ابتذال سود زیادی نصیبشان میشود. باید دید چه کسی برج میلاد را در اختیار این شرکتها میگذارد.