سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: شروع داستان در عین دلهرهای که ایجاد میکند، اما روند آرام و ملایمی را پیش میگیرد و تقریباً طی تمام داستان شاهد همین فضای آرام هستیم. جالب است که این ریتم آرام باعث یکنواختی و در ادامه دلزدگی خواننده نمیشود بلکه دقیقاً حالوهوای یک روستا را به ما منتقل میکند و این همان کمال قلم نویسنده است که با بیانی ساده و روان فضاسازی کاملی انجام میدهد. از همان ابتدای داستان نگاه متفاوت و آزاردهنده عدهای به یکروحانی را مشاهده میکنیم. توصیف فضای اتوبوس و تعدادی از مسافران داخل آن و توصیف لحظههای گمشدن اتوبوس در برف و مه غلیظ، هیجان آرامی را به داستان میدهد. در اینجا یونس که طلبه است بدوبیراه میشنود و این مظلومیت این قشر را نشان میدهد. با تمام اینحرفها در آخر، اما همه مسافران اتوبوس با ایده بکر یونس از برف خلاصی پیدا میکنند.
کاملاً مشخص است که نویسنده از این قشر شناخت کافی دارد و همین شناخت جامع باعث نوشتن داستانی روان و جذاب شده است. عموماً در اینگونه داستانها برای مقدس نگهداشتن این گروه گاهی شاهد کنشهایی هستیم که ما را از زندگی روتین به محیط شعارزدگی پرتاب میکند و دقیقاً از همیننقطه است که ادامهدادن داستان دشوار میشود، اما در داستان «بهنامیونس» با یکطلبه به ماهُوَ انسان مواجهیم و همهچیز آنقدر بهقاعده و طبیعی در کنار هم چیده شده که روحانیبودن شخصیت اصلی از خط بیرون نمیزند.
در واقع طلبه و روحانی را مانند همه انسانهای دیگر قصه میبینیم با همان درگیریهای درونی که همه ما بارها و بارها برایمان اتفاق افتاده است. شاید تنها وجه تمایز یونس در همین ارتباط درونی باشد، یعنی جدال و درگیری او با نفس خود از دیگران بیشتر و مشهودتر است و واقعاً نباید چیزی جز این هم انتظار داشت. زبان روان داستان، جذابیت آن را دوچندان میکند. مخاطب بهراحتی میخواند و پیش میرود و تنها دغدغه او ماجرای داستان است که ادامهاش چه میشود. صحبتهای یونس با خودش بهخصوص هنگام رفتن به چاه و وقایع درون چاه فوقالعاده است. تصویرسازیهای نویسنده چنان زنده است که خواننده کاملاً محیط مرطوب و مشمئزکننده چاه را با تمام اتفاقهای احتمالی و وجود جانوران موذی، با گوشت و پوست خود حس و چهبسا لمس میکند و همزمان با یونس و به همان میزان دچار استرس و اضطراب است. ماجرای چاه نقطه عطف و قله داستان است و انصافاً نویسنده در اینبخش لحظههای نفسگیری را برای خواننده ایجاد میکند و هیجان داستان را به اوج خود میرساند. کشش و گیرایی داستان آنقدر زیاد است که بهراحتی میتوانید آن را بهعنوان یککتاب خواندنی به دوستان خود هدیه بدهید تا شاید کمی با زوایای زندگی و سلوک قشر روحانی آشنا شوند.