کد خبر: 964038
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۵:۳۲
سهم مادران در احساس شرمندگی از ظاهر دختران
عذاب‌وجدانی که مادران دارند، اگرچه از رایج‌ترین احساسات دوران ما است، حسی است که خیلی به من دست نمی‌دهد ولی یک استثنای مهم وجود دارد...
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: هانا سلیگسان نویسنده و روزنامه‌نگار امریکایی به تازگی مقاله‌ای درباره نگاه و قضاوت زنان درباره ظاهرشان در وب‌سایت آتلانتیک منتشر کرده است. این مقاله با عنوان «مادر اولین کسی است که شرمندگی از ظاهر را به دخترش یاد می‌دهد» به همت محمد معماریان ترجمه و در وب‌سایت ترجمان منتشر شده است. متن این ترجمه را با قدری تلخیص در ادامه می‌خوانید.

عذاب‌وجدانی که مادران دارند، اگرچه از رایج‌ترین احساسات دوران ما است، حسی است که خیلی به من دست نمی‌دهد ولی یک استثنای مهم هم وجود دارد: وقتی مُچ خودم را می‌گیرم که دارم در آینه به خودم نگاه‌های سرزنش‌بار می‌کنم و تشویش‌هایم درباره فلان نقص واقعی یا بهمان عیبِ خیالی ظاهرم را به نمایش می‌گذارم در حالی که دختر ۱۸ ماهه‌ام، این تنها مخاطبِ کار‌های من، به تماشا ایستاده است. همه عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی‌ای که مرا نسبت به ظاهر زنانه‌ام شرطی کرده‌اند، پیش چشم نظاره‌گرِ او جان می‌گیرند. همین است که شرمنده‌ام می‌کند. دوست ندارم این مونولوگ درونی‌ام را به او هم منتقل کنم.
از قضا، احساس گناهی که دارم بیجا هم نیست. صدالبته مادر‌ها زحمت زیادی می‌کشند تا الگو‌های مناسب برای دختران را به بچه‌هایشان نشان دهند. با این حال، گاه عمداً و گاه سهواً وسواس مخرب خودمان درباره زیبایی را هم به دخترانمان منتقل می‌کنیم.

«نارضایتی از تن و همبسته‌های آن در دختران پنج تا هفت ساله: یک آزمایش در زمینه یادگیری اجتماعی» عنوان مطالعه‌ای بود که سال ۲۰۱۶ در ژورنال روانشناسی بالینی کودک و نوجوان منتشر شد. این مطالعه از همان ترس من پرده برمی‌داشت: وقتی مادران و دختران کم‌سن و سال آن‌ها کنار هم جلوی آینه قرار داده می‌شوند، دختران از نحوه صحبت مادران درباره تن خودشان تقلید می‌کنند. در این آزمایش، مادران باید بدن خودشان را توصیف می‌کردند. یک گروه باید فقط نکات منفی می‌گفتند و گروه دیگر فقط نکات مثبت می‌گفتند. ماریسول پرز، یکی از پژوهشگرانِ ارشد این مطالعه می‌گوید تعدادی از زنان هیچ حرف امیدوارکننده‌ای نداشتند که درباره خودشان بزنند و آنچه مادران می‌گفتند، تأثیری قوی بر دخترانشان می‌گذاشت.
پرز به من گفت: «حتی یک بچه هم نبود که پس از شنیدن حرف مادرش، جوابش را خواه در جهت مثبت یا منفی تغییر ندهد. وقتی مادر می‌گفت موی خودش را دوست دارد، بچه هم تکرار می‌کرد. مادر که می‌گفت فلان چیز را دوست ندارد، به همین ترتیب.»

برای مادرانی که مشکلات شخصی با ظاهر و تن خود دارند، دختردار شدن ممکن است دشوار تمام شود. سخت می‌شود از مصاف آن صدایی فرار کرد که درون مغز ما مداوم ترانه «من چاقم» یا «باید وزن کم کنم» می‌خواند ولی اگر الگوی خوبی نسازیم، وضع نسل بعد خطرناک‌تر می‌شود. پرز برای یک مقاله در دست انتشار، داده‌های ۷۲ زنِ مدیر را جمع‌آوری کرد تا نشان دهد که تشویش‌های زنان درباره ظاهرشان چگونه در موقعیت‌های حرفه‌ای به نمایش درمی‌آیند و تا سال‌های سال بر عزت نفسشان اثر می‌گذارد. تقریباً نیمی از این زنان در رده‌های مدیریتی می‌گفتند که در معاشرت و در نمایندگی شرکتشان، راحت نیستند، چون نسبت به برداشت دیگران از ظاهرشان حساسند. پرز گفت: «زنانی داریم که به مناصب ارشد مدیریتی رسیده‌اند ولی کماکان با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند.» پرز می‌گوید وقتی با مادران صحبت می‌کند که برای سلامت روانی خودشان تصمیم به تغییر بگیرند چندان راه به جایی نمی‌برد، اما وقتی درباره ضرورت الگوسازی مثبت برای نسل‌های بعد حرف می‌زند، نتیجه می‌گیرد. با این حال، به سادگی نمی‌شود در دختر‌ها حس خوبی درباره خودشان ایجاد کرد. در باب یک سؤال قدیمی، دو جبهه در افکار عمومی اینترنت شکل گرفته است: آیا باید به دخترتان بگویید که زیباست؟ به گفته کارشناسان، تکرار دائمی «تو زیبا هستی» نتیجه معکوس می‌دهد. این کار نمی‌تواند حائلی در برابر آن پیام‌های اجتماعی‌ای باشد که می‌گویند ارزش دختران، بیش و پیش از هر چیز، به قشنگی آنهاست. به‌علاوه، جنبش «همه زیبا هستند» شاید موجب توانمندسازی کاذب شود. به گفته رِنِی انگلن، استاد روانشناسی دانشگاه نورث‌وسترن تلاش برای بسط معیار‌های زیبایی هدف شرافتمندانه‌ای دارد، اما کمیابی در ذات تعریف زیبایی است و قرار نیست همه زیبا باشند. او می‌گوید: «وقتی می‌گویید دخترتان زیباست، اگر منظورتان این است که او قوی، باهوش، منعطف یا بامزه است، از همان صفت‌ها استفاده کنید.»

احتمالاً آنچه مادران در برابر چشم دخترانشان انجام می‌دهند، مهم‌تر از حرف‌هایی است که می‌زنند. پگی اورنشتاین، مؤلف کتاب «مرا پرنسس صدا نکن» می‌گوید: «در نوجوانی به بی‌اشت‌هایی مبتلا بودم. برای همین، وقتی دختردار شدم، ناگهان فهمیدم که باید مسیرم را عوض کنم.» او اینطور توضیح می‌دهد: «برایم ترسناک بود. باید یاد می‌گرفتم که مهم است دخترم ببیند که بستنی می‌خورم، نه اینکه فقط یک گاز از بستنی کس دیگری برمی‌دارم. می‌خواستم وزن و غذا مشغله ذهنی دخترم نباشد، ولی باید بر برخی از مشکلاتی که خودم با غذا داشتم چیره می‌شدم.» اورنشتاین می‌گوید که این در عمل یعنی: ترازو در خانه نداشته باشی، غذا‌ها را با صفت خوب و بد یا چاق‌کننده و غیرچاق‌کننده توصیف نکنی و بیشتر از این حرف بزنی که غذا چه مزه‌ای می‌دهد و آیا سیرت می‌کند یا نه.

مادر شدن، در بهترین حالت خود می‌تواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانواده‌تان درباره بدنتان چه چیزی به شما یاد داده‌اند و آگاهانه تصمیم بگیرید که می‌خواهید کدام یک (یا اصلاً هیچ یک؟) از آن ارزش‌ها را به نسل بعد منتقل کنید. در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامی «شرمندگی از بدن» تبدیل شود یا به جریان مستمری از کامنت‌های «خوشگلِ مامان» شبیه شود که ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتی‌اش می‌شمارند؛ و نتیجه؟ پرز می‌گوید از زبان یک بچۀ پنج‌ساله شنیده است که: «مامان میگه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد.»
ما ناخواسته به شیوه‌های دیگری هم از دختران می‌خواهیم به ظاهر خودشان گیر بدهند و دنبال استاندارد‌های غیرواقع‌بینانه زیبایی بروند. والدینی که به تغذیۀ سالم بچه‌هایشان اولویت می‌دهند، اما دائماً دربارۀ کم‌کردن کربوهیدرات، احساس چاقی و آماده شدن برای دوره بعدی سم‌زُدایی با آبمیوه‌خوری و آب‌گیاه‌خوری حرف می‌زنند، باید توجه کنند که داده‌های علمی چه می‌گویند. انگلن با بررسی یک دهه پژوهش می‌گوید شواهد قاطعانه نشان می‌دهد تمرکز صحبت‌ها بر وزن، حتی اگر با نگاهی به «سلامت» باشد، مفید نیست. بهترین کار آن است که غذا را مثل سوخت تصویر کنیم و ارزشگذاری‌مان برای تن آدم نه با شکلش که با توانایی‌هایی باشد که دارد. انگلن همچنین می‌گوید که والدین هنگام صحبت با نوجوانانی که در دل طوفان تصویر بدن به سر می‌برند، بکوشند که بیم و اضطراب آن‌ها به سمت پاسخ دادن به سؤالاتی از این قبیل سوق یابد: وقتی که دختران و زنان احساس بدی درباره تن‌شان داشته باشند، چه کسی سود می‌برد؟ چه کسی از دل‌نگرانی‌های زنان پول درمی‌آورد؟

من به‌عنوان یک مادر همواره تعجب می‌کنم که مردم چقدر به دخترم می‌گویند که: «تو زیبا هستی». بعید می‌دانم تجربۀ او منحصربه فرد باشد. این حرف‌ها بخشی از متن آن نمایشنامه فرهنگی‌اند که تجویز می‌کند مردم به دختران جوان چه بگویند. معمولاً با حرفی از این جنس پاسخ داده‌ام که: «ولی باهوش هم هست.» این کار برایم خسته‌کننده شده است و شاید به نظر دیگران بیاید که این زن چقدر اعتراض می‌کند.
در عوض، می‌خواهم روی این چیز‌ها کار کنم: وقتم را کمتر به اخم و تخم جلوی آینه بگذرانم. در خانواده‌ام، نظردادن درباره ظاهر زنان دیگر را ممنوع کرده‌ایم و دست آخر، می‌خواهم آن جوابی را بدزدم که پرز در جیب خود گذاشته و هروقت کسی می‌گوید یکی از دخترانش زیباست، تحویل او می‌دهد: «بقیۀ ویژگی‌هایش جالب‌ترند.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار